ناهار وشام با خانواده شوهرم مشترک بود جدا کردم

منم کلا تمیزی و جارو و گردگیری و ظرف شستن و نهار گذاشتن به عهده ی من بود یعنی نا نداشتم دیگه خونه ی خودمو تمیز گنم

عزیزم باهات حرف زدم یخورده سبک شدم

این خواهر شوهرای من همش میگن مامانتو فروختی اینا همش سنگ میندازن جلو پامون دیگه بریدم انگار شوهرم میخواد دوباره برگردیمم😭😭😭😭

وای توروخدا نزار😩😩😩 خواهر شوهرای منم خیلی دخالت میکنن تو زندگیم...... فقط منتظرم مادرشوهرمینا برن شهرستان یه فرصتی پیدا کنم جدا کنم خوردو خوراکو😓😓😓 اینا از جون ماها چی میخوان آخه🤕🤕🤕

وای دقیقا.. من تازه ازدواج‌کردنی سال آخر دبیرستان بودم.. از مدرسه برمیگشتم باید خونه جارو میکردم غذا می‌پختم الانم همینطور... چقدر سخته خدایی.  شب میومدیم خونه خودمون همسرم ازم ....... میخواست اصلا نا نداشتم همش خسته بودم

آره فرصت خوبیه کم کم روی شوهرت کار کن بذار جدا شین

این تک پسر بودنم واسه ما شده قوز بالا قوز

خانواده ی همسرمن خیلی تعصبی ان هرجا باید بریم باید بهشون بگیم هر چی خریدیم باید نشونشون بدیم متدر شوهرمم یکم خسیسه همش میگه وااااای اینارو گرون خریدین اینا چیه خریدین همش اعصابمو خورد میکنن

بخدا من آدم ریخت و پاشی نیستم اصلا ولی تا یه لباسی چیزی میخرم اونو همش به سر آدم میزنه

بااینکه وضعشون تقریبا خوبه همش میناله که نداریم نداریم

حالا مشکلش کجا بود؟ اگه مادر خودت هم یه کمی گله میکرد میزاشتی پای غر؟
http://www.khoshkehchin.com/fa/NEWSVIEW/122

وای دقیقا انگار تو منی.. ماهم هرچی بگیریم باید نشونشون بدیم هرچی.. یچیز هم میخریم میگن چرا خریدین چرا ولخرجی میکنین

اره بخدا عین من خداروشکر تونستم تا الان خونه ی خودمون بمونیم

همش ۵ روزه ها😂😂😂😤😤😤

عزیزم میگم یه تاپیک جداگونه بزن بیاییم اونجا حرف بزنیم و درد و دل کنیم🤗🤗🤗

باهم دوست شدیم دیگه☺☺

باشه گلم خیلی خوشحال شدم از آشناییت . تاپیک زدی تگ کن منو منم تورو تگ میکنم 😘😘

عزیزم با عشقت ازدواج کردی؟؟؟