خیلی احساساتیم نزدیک دوماهه زایمان کردم هرچی فکر میکنم یادم نمیاد شوهرم کی منو بوسیده کی دستمو گرفته
تقریبا پولداره و اهل کار و به فکر زندگی
میگم یکمم محبت خرج می کرد
اگه یکم اهل محبت بود زندگیمون خیلی قشنگ تر بود
زیاد دعوا نداریم شایدم اصلا نداریم چون به هیچی اعتراض نمیکنم ولی دلم محبت می‌خواد تشنه بغل گرفتنم
بهش بگو خب
خب بهش بگووو
چی میشه مگه؟
براش کتابهای عشق و عاشقی هدیه بده یابفرست توگوشیش
عزیز دلم خیلی درکت میکنم.. بعد زایمان بیشتر آدم دوس داره.. اما آقایون نمیدونن
آخی عزیزم مبارک باشه 😄
تنها راهش اینه که بگی نیاز به محبت و توجه داری با با رفتار بهش نشون بده
دلبری کن واسش سعی کن خواستنی تر باشی تا اون محبتی ک میخای رو بهت بکنه ببین تو الان بری بیرون ی کاکتوس ببینی میگی چقدر قشنگه ولی نمیبوییش ولی اگ ی گل رز ببینی فورا میری جلو و بوش میکنی بدون اینکه دست خودت باشه چرا؟ چون گل رز رنگ و لعاب بیشتری داری ی جورایی انگار دلبری داره میکنه ولی کاکتوس ن خیلی گل زیباییه ولی دلبری نمیکنه
ولی بنظرم حقته ک محبت ببینی و نوازش بشی پس هرکاری از دستت بر میاد در جهت اینکه شوهرتو بیشتر ب خودت نزدیک کنی انجام بده یادت نره تو ی ملکه ای شوهرت برای ی دنیا هم پادشاه باشه ولی بازم باید با ملکش عین ی الماس رفتار کنه
من اگه پول داشتم دیگه مهم نبود شوهرم کی طرفم میاد. همینجوریشم اخرین باری ک بوسم کرده یادم نمیاد. خسته شدم از این زندگی تو تاپیک(دخترم امشب گرسنه خوابید) نوشتم. بنظرم شوهر پول نداشته باشه و محبتم نکنه بینهایت سخته.
ممنون عزیزم
بارداری خیلی سختی داشتم همش خودم تنها از این دکتر به اون دکتر یکسره آزمایش و سونو صبح میرفتم دکتر تا پنج شش غروب برمیگشتم بسکه میگفت برو آزمایش الان جوابشو بیار برو سونو
الانم با دوتا بچه سرکله میزنم
کاش می فهمید با محبتش میتونه خستگی این یک ساله از تنم دربیاره
