نمیدونم از کجا شروع کنم از بچگیم شانس نداشتم از اولم پدرم اعتیاد داشت وهمیشه از اطرافیان حرف شنیدم این ماجرا ادامه داشت تا پارسال که پدرم دوبار دزدی کرد یبار از اشنامون که بیچاره صداشم درنیاورد وبعدم از یکی از دوستاش که خودش پدرمو با شیشه آشنا کرده بود پدرم که شرمم میاد بگم بابا انقد تو اعتیاد غرق شد که دس به دزدی زد وهمین دوستش انداختش زندان
بچه ها من تو زندگی سختی آنچنانی نکشیدم ولی عذاب چرا درد چرا
ادامشو میگم الان...
بلایک
😐رفتار بابات نباید باعث شه تو خجالت بکشی ،کنترل رفتار بابات دست تو نیست ،گور بابا حرف بقیه
خوب
از خدا کمک بخواه عزیزم...
یه خوشگل منو لایک کنه
خو
بابام 3ماه تو زندان بود خسارت وطرفو دادیم ودراومد بماند که مامانم مجبور شد تو یه جا کارکنه
خب ترک کرده بود ولی چه فایده آبرومون رفت اون دوستش که بالا گفتم چندتا داداشن آبرومو همه جا برد ما تو یه منطقه ایم وهمه میشناسن مارو بخدا به همه گفته این باباش دزده معتاده پسرا تا منو میبینن با دست نشون میدن که این دختره فلانیه وبعدم میخندن درگوش هم پچ پچ میکنن خدا خودش شاهده که من تاحالا هیچ خطایی نکردم ولی اونا که خودشونم خلافکارن ابروی منو بردن
آخه گناهه من چیه من نمیبخشم خدااااا خودش جوابشونو بده...توروخدا بگین چیکارکنم
بچه ها اگه شوهرتون معتاده خواهش میکنم بچه دارنشین اون بچه گناهی نکرده که بسوزه...
واسه چی باباتونو از زندان اوردین بیرون!!
