همین الان خونم
دارم به حکمت و قسمت فکر میکنم
به این که چرا منی که اینهمه زحمت کشیدم و درس خوندم کار گیرم نمیاد
و این که چرا زندگیم باید اینجوری باشه تو این سن باید اینقد شکسته و نابود بشم...
تو خنثی ترین حالت ممکنم انگار بین زمین و آسمون معلقم
نه شوقی نه امیدی نه دلخوشی
هعی