ما چندشب پیش میخواستیم بریم خونه یکی از دوستای همسرم (البته خبر داریم هیچکدوم کرونا نداریم خداروشکر) شوهرم باهام مشورت کرد گفتم بریم ولی کنسل شد از طرف اونا بعدش امروز من و همسرم رفتیم تفریح دونفره و گردش همین نیم ساعت پیش زنگ زدن ما شام درست کردیم و با اون یکی رفیقا هماهنگیم بریم بعدش خانمای اونا همه باهم برنامه ریخته بودن ماهم بیخبر از همه جا شوهرم اول بهونه آورد و اینا که نمی تونیم خیلی پاپیچ شدن هی همشون زنگ میزدن بعدش من گفتم آخه ما آمادگی نداریم امروزم برنامه خودمون چیز دیگه ست اونا همه باهم هماهنگن الان زنگ زدن به ما .آخه چجوری من همه لباسامو انداخته بودم عصری تو لباسشویی چند وقت جمع شدن بودن بعدش که رفتیم بیرون هنوز تو لباسشویی بودن اصلا هیچ جوره آمادگیشو نداشتم ، بعد همسرم هی پاشوو توی یه کفش کرده بود که باید بریم زشتهه همشون زنگ زدن و اینا همینجوری عصبانی شد و کلی چیززز بهم بگفت😪 گفت بهم احترام نزاشتی و اینا منو برگردون خونه بعدشم بهش گفتم تو دوستات برات مهمترن حتما آخه خیلی دلم شکست این وسط بین ما دعوا پیش اومد 😭
الانم دعوا کردیم اون رفت بیرون منم خونم خیلی دلم شکست
لعنت به این دوستا😐حق باتوا
مقصر اونا بودن که زودتر خبر ندادن بهتون 😕
اولا ک شما نمی‌تونید مطمئن باشید کرونا ندارید این از این
دوما بهتر بود ی مقدار ملایمت به خرج می‌دادید لباسا رو فردا میشستید فراز ک نمیکردن اگر دو طرف تو زندگی ی کم انعطاف داشته باشن این مشکلات پیش نمیاد اونم خوب خجالت زده شده پیش دوستاش شاید اصلا قرار بوده یکی باهاتون هماهنگ کنه یادش رفته
حق با شما
من به شخصه برای اطرافیان مشخص کردم که هر جا قرار بریم یا دعوت بشیم از چند ساعت قبل به من خبر بدن
ولی خب شما اگه همسرت زیاد اصرار کرده و لباس مناسب داشتین بهتر بود میرفتین
خب آبجی یه لباس درست می پوشیدی دیگه،،،چرا اینقد سخت میگیرین خب
تقصیر دوستای شوهرته اول
بعد تقصیر شوهرته
موضوع به شدت مسخره ایه برای دعوا به نظرم اومد برو جلو و معذرت بخواه و بگو میدونستی که دوست داشته تو اون جمع باشه ولی لباس مناسبی نداشته برای جبران دوستاشو دعوت کن اما حتما بی پروا با احترام به خانم های دوستاش بفهمون اگه قراره دعوتتون کنن حداقل از ۵ساعت قبل باشه
عزیزم حتما مطمعنییم که میگیم بعدشم شما منظورو نگرفتی لباسای مهمونی و تمامشون انداخته بودم لباسشویی و رفته بودیم بیرون اصلا لباس نداشتم صورتمم اصلاح نکرده بودم هیچی به هیچی بعدشم ما برنامه مون چیز دیگه ای بود بعدشم یکی یادش رفت هماهنگ کنه بقیه هم یادشون رفت☹
یه ذره هم حق به من می دادی بد نبود
اگه شما خودت خانم باشی منو درک میکنی
درسته خبر ندادن و خب اصرار الکی کردن وقتی میگن برنامه ما یه چیز دیگه بوده ...
ولی به حرف شوهرت میرفتی عزیزم
حتما اون گفته میایمو قول داده حالا جلو دوستاش ممکنه سرخورده بشه که زنش نمیاد و بحرفش نکرده
من نمیگم تو مقصری یا شوهرت در اصل که کار دوشتاتون درست نبوده
توهم پا میشدی با هررر لباسی میشد میرفتی میگفتی ببخشد که بی خبر مارو اصرار کردین توقع چه چیزایی ک ندارین باز
