اخه هر دفعه یه ایرادی میگیره صبح اومده میگه جوراب پا بچه بکن من جوراب پاش کردم عصر اومده میگه چی به بچه دادی خورده صورتش پف داره به خدا دارم روانی میشم من باهاش مشکل ندارم ولی فکرکنم اون داره بچم بیشتر برای من مهمه من دارم تنهایی به همه کارهاش رسیدگی میکنم چرا هردفعه میاد ازم ایراد میگیره
منم از نه ماهگی انقد باهاش تمرین کردم تا یازده ماهو نیم رفت. زیر شکمش یه پارچه نرم میذاشتم ازینور اونورش میگرفتم شکمش میومد بالا حالت چهاردستو پا میشد یه اسباب بازی میذاشتم جلوش تا مشتاق شه حرکت کنه . خلاصه چن روز یه بار اینکارو کردم تا یه روز دیدم خودش حالت چهاردستو پا شد
گلم تو اکه هرچیزی رو برای خودت خوب تعبیر کنی
دنیا برات گلستون میشه
میگه جوراب پاش کن بگو خونه گرمه خوبه اشکالی ندارع (با زبون خوش )
میگه چرا بچه صورتش پف داره (بگو چیزی نیست شما فک می‌کنی )
بکو مادرجون حساس نباش انقد 😑
حرص چرا میدی به خودت تو
اخه عزیزم دل پری دارم من ۱۰ساله هیچی نگفتم ولی رو بچم حساسم همین خانم اول کار بچم سینه میگرفت اومد گفت شیشه بهش بده منم ناشی گفتم باشه حالا دیگه حسرت اینا میخورم که چطور نذاشت به بچم شیر بدم حسی که شیرین ترینه برایه مادر نذاشت کامل تجربه کنم فقط یک ماه بچم ازسینم شیر خورد دلم گرفته منم دوس داشتم مثل هرمادری به بچم شیر بدم برا همین دیگه نظراتشا قبول ندارم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
