2777
2789
عنوان

شيطنت هاى بچگى

440 بازدید | 48 پست

بياين خاطرات تون رو از شيطنت ها بچگى بگين

  

پشت تمام ارزو هايم خدا ايستاده است                                      مديونيد تو تاپيك هاى طنز منو نياريد             

من کلابچه آروم ومظلومی بودم شیطنت نداشتم😌

راست میگن خاله مادرخود آدمه 🥺خاله الان بدجوربه حرفات وصدات نیازدارم .کاش میشد یه باردیگه زنگ بزنی وکلی نصیحتم کنی 😔 خاله تواین ۱سالی که خودت نبودی،صدات نبود،خیلی اذیت شدیم .روزای بارداریم وبعداززایمانم خیلی جای خالیت توی چشمم بود . نبودی که هی زنگ بزنی وبگی چی بخورم چی نخورم .نبودی که بیای  .مادردوم من 🖤خاله ی عزیزم ۶مرداد تصادف کردوفوت شد 😭اگه این امضاروخوندیدواسه ی آرامش روحش وخوب شدن حال دخترخالم دعاکنید 🖤

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عاشق اتیش بودم یکبار کاغذ اتیش زدم از تو ابگرمکن دستم سوخت انداختم سیخ رفتم نشستم جلو تلویزیون مامانم دیده من خیلی ساکتم رفته تواشپزخونه دیده بود دود میاد بله پرده اتیش گرفته

خدایامرسی بابت همه چیز😍
بابام‌برام‌مداد رنگی نخرید شلوارشو با کبریت سوزوندم

 


پشت تمام ارزو هايم خدا ايستاده است                                      مديونيد تو تاپيك هاى طنز منو نياريد             
با داداشم مگس ها رو میگرفتیم با صابون مشستیم ولشون میکردیم به دامان طبیعت😃

خخخخ  

پشت تمام ارزو هايم خدا ايستاده است                                      مديونيد تو تاپيك هاى طنز منو نياريد             

عاشق یک پسر شده بودم خیلی ازم بزرگتر بود یادم نیست من هشت ساله بودم واسش گل میچیدم میبردم همیشه اونم خیلی دوسم داشت انقدر بغلم میکرد میبوسیدم حس خواهری بهم داشت وقتی ازدواج کرد از زنش متنفر بودم🤣🤣 بهم یکبار گفت میری زن داداشتو صدا بزنی گفتم اسمش چیه گفت سمانه نگفتم بهش😁

خدایامرسی بابت همه چیز😍

عاشق آرایش کردن بودم 

لوازم آرایش مامانمو یواشکی میبردم حموم 🤭کلی آرایش میکردم کلی بازی میکردم خودمو میشستم میومدم بیرون 😁

فقط یه صلوات 🌹ای کاش حاجت منم بسلامتی و دلخوشی براورده بخیر میشد و همسرم دوباره مثل سابق احترام خانوادمو داشت وهمینطور خانوادم احترام همسرمو مثل گذشته البته بسلامتی 😔 باهم حرف بزنن خوش باشن تا بمن هم خوش بگذره(مخصوصا با مادرم)
عاشق اتیش بودم یکبار کاغذ اتیش زدم از تو ابگرمکن دستم سوخت انداختم سیخ رفتم نشستم جلو تلویزیون مامان ...

خخخ

پشت تمام ارزو هايم خدا ايستاده است                                      مديونيد تو تاپيك هاى طنز منو نياريد             
عاشق یک پسر شده بودم خیلی ازم بزرگتر بود یادم نیست من هشت ساله بودم واسش گل میچیدم میبردم همیشه اونم ...

😹😹

پشت تمام ارزو هايم خدا ايستاده است                                      مديونيد تو تاپيك هاى طنز منو نياريد             
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز