دوتا بچه دارم هفت ساله یک ونیم ساله شوهرم خیانت میکنه مرتب عاشق یه خانوم دیگه شده برام وقت نمیزاره هیچ محبتی نمیکنه کلا انگار نیست بخوام جداشم دخترمو بهم نمیده و کلا خیلی لجباز و بی منطقه و میگه طلاقت نمیدم و برو دندونات مثل موهات سفید شه و این بحثا اللن بخوام طلاق بگیرم باید دخترمو ول کنم خواهر برادرا هز هم جدا میشن خوانوادم حمایتم میکنن از لحلط مالی فک نکنم دچار مشکل بشم نطاراتونو بگین اگه جای من بودین چکار میکردین یه نمونشو بگم امروز خیلی شیک و مجلسی منو بچهاشو گذاشت خونه با دوست دخترش رفت تفریح حالا نطراتونو بگین
چه دلی داری تو دختر خودتو انقد کوچیک نکن برو ولی ولی مهرتوبزاراجرا وکیل بگیر ببینم چطورطلاق نمیده بع ...
آخه مهریپ اونقد نیست ۱۴ هستش بخدا تو بد وصیم از اونورم بابام کرونا گرفته بیمارستاته تو قرنطینه ان نمیتونم برم خونه بابام مهریه ام قسط بندی میکنن میگه ندلرم به همین راحتی
نه معمولیه ولی خانوادش پولدارن چون خانوادش منو دوس دارن اگه برم احتمالا از ارث محروم بشه فک کنم نمیخ ...
عزیزم چه کاریع اخه بمون بالا سربچه هات فقط خودت و بچه ها مهم باشن برات اصلا مهم نباشه خودش اخر خسته میشه .یه خانم گلی بهم گفت بمونی تو زندگی واز نوبسازی بردی نه اینکه بزاری بری کم بیاری باید قوی باشی واسع خاطرخودت ❤
یه دوست مجازی داشتم خیلی زن عاقلی بود خداییش دوتا پسر داشت سومی ناخواسته باردار شد ودختر شوهرش کارش جوری بود میرفت شهرا استانها دیگه برا کار دو ماه یه ماهی یکبار میومد خونش دختره تو تهران غریب بود با یه زن دوست شد زنه ادم درستی نبود دختر پسرش عروس دومادی بودن عشق داشت اون مرده هم زن بچه داشت رابطه عمیق داشت ووابسته بهم بودن جوری هر جمعه با هم بودن بعد دوستم فهمید شوهرش یه دوست دختر مطلقه داره که صیغه کرده هر شهری میرفته اونو با خودش میبرده دوست منم با ستا بچها به سختی زندگی میکرده شهر غربت دست تنها اخر دوست منم با اون زنه رفت دنبال گردش با مردا و اینا گفت هر چی حیا کردم بسه شوهرم ببین بهم خیانت کرد که زن پاکی بودم خیانت نمیکردم حالا میخوام بشم مثل خودش ولی جالبه اصلا به مرده نمیگفت چرا دنبال دختره میره میگفت چند بار بازار خرید دیدمش با زنه شبشم اومده خونه برام لباس خریده بوده گفتم چرا بهش نمیگی گفت اعصابم نمیکشه جنگ ودعوا کنم اون پی خوشگذرونی خودش منم مثل اون همشم میگفت با مردا زن بچه دار دوست میشه دوستم منم باهاشون میچرخم افسرده نشم 😑😑😑
یه دوست مجازی داشتم خیلی زن عاقلی بود خداییش دوتا پسر داشت سومی ناخواسته باردار شد ودختر ...
نیمیدونم شاید باید ماهم مثل خودشون بشیم ولی من دوسندارم فک میکنم بچهام چی میخوان بشن پدر اونجوری مادرم اینجوری به عقوبت الهیی گرفتار میشیم فک کنم من خیلی اعتقاد دارم