سلام خانوما من دوتا تایپک زدم ک با شوهرم سر قضیه مشروب مشکل دارم اونم قول داده بود نخوره ولی چن شب پیش مهمون داشتیم نشس خورد. خلاصه گفتم سرتونو در نیارم خواستین دوتا تایپک آخرم ببینین. حالا پری شبم گفتم ک بی اهمیت کردم رف جدا خوابید دیشبم خودش اومد تو تخت منم اومدم خوابیدم هی بغل و بوس من بی اهمیتی کردم خواس نزدیکم بشه و.... دوباره نذاشتم گفتم از آدم مشروب خوار خوشم نمیاد اونم بلند شد اومد باز بیرون خوابید. من چیکا کنم خو دلم باهاش صاف نمیشه آدم مشروب خوار دو ندارم دیشبم خواس نزدیکی کنه من نذاشتم. حالش خوب نبود احساس میکنم گناه کردم چیکا کنم بتونم ببخشمش دلم باهاش صاف شه اصلا موندم شاید حرفایی ک اینجا گفتم معنی ندان ولی نیاز داشتم حرف بزنم 😔😔