2777
2789
عنوان

هروقت داستان عاشقی کسی رومیخونم ....

| مشاهده متن کامل بحث + 186 بازدید | 17 پست
اون منوندیدنگرفت اومداما وقتی اومدکه دیگه یکم دیرشده بودومن ۳روزبودعقدکرده بودم باشوهرم

الانم داری فقط خودتو ازار میدی اگه واقعا دو طرفه بود چرا عقد کردی چرا پاش نموندی ببین نمیخام اذیت بشی من میفهممت چون تجربشو داشتم ولی دیگه بهش فکرنمیکنم چون میدونم اشتباهی بوده اگه واقعی بود احساسمون کارمون ب جدایی نمیرسید اشتباهی بودیم واسه هم.... وقتی ازدواج میکنی تو متعلق ب خودت نیستی مخصوصا وقتی پای ی بچه وسط باشه هروقت فکرش اومد خودتو مشغول کاری کن اون الان داره زندگیشو میکنه شک نکن مردا حافظه ضعیفی دارن واسه فراموشی من پسر عموم از بچه گیم کلاس پنجم ک بودم میخاستم تا 22سالگی عاشق الکیم بود موفع ازدواجش شد خانوادش گفتن من سرکار نمیرم بد درد نمیخورم دختر معلم بگیر اونم عشق یادش رفت چسبید ب پول😊😊😊 

تو این سایت حرف حق زدن( حرف سیاسی) ⛔️⛔️⛔️⛔️پسرم تو خواهی خندید درست در جایی که روزی گریه کرده بودی💔🙎🏻‍♂️💔مارتیا مامان عاشقته💞💞 

منم یه عمر میسوزم که چرا یکبار تو چشماش زل نزدم بگن دوسش دارم😔😔😔همیشه خجالت کشیدم

دقیقا منم همینطور ای کاش باهاش دوست میشدم چنددفعه پاپیچم شداما ..

پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......󾬌️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....󾬌️󾬌️󾬌️󾬌️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

الانم داری فقط خودتو ازار میدی اگه واقعا دو طرفه بود چرا عقد کردی چرا پاش نموندی ببین نمیخام اذیت بش ...

میدونم شایدکناراون خوش بخت نبودم اما الان گاهی اوقات ویاحتی همیشه به یادشم ونمیتونم فراموشش کنم نمیدونم چرا واقعا عذاب وجدان دارم چون این هم یه جور خیانته به شوهرم

پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......󾬌️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....󾬌️󾬌️󾬌️󾬌️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز