چقد مثل منی،منم ۵ سال بود عاشقش بودم ،از گل کمتر بهش نمیگفتم،عاشقش بودم،چندوقت پیش بعد دوسال بیخبری بهش پیام دادم،اول خیلی استقبال کرد ولی بعد بلاکم کرد ،دوباره یهفته بعدش از بلاک درم اورد
یبار واسه همیشه هرچی تو دلته بهش بگو،گاهی به خاطر حجم حرفای نگفته این علاقه موندگار میشه ،من چهار تا پیام ۴ صفحه ای پر از فحش ببا دوتا خطم بهش دادم،البته به سرعت از سرم نیفتاد ولی چندبار دگ ک ایدی و ایناشو چک کردم و دیدم چقد هرزه شده ازش دلکنده شدم،البته هربار هم ختم صلوات برای رسیدن بهش برمیداشتم و یبارم سوره حجرو خوندم ،الان دگ هیچ حسی بهش ندارم
خوشبحالت آره واقعا حس کردم تو منی😔
خیلی خوشحالم برات که دیگه همچین کسی تو زندگیت نیست چی بهش بگم بگم این همه بی توجهی اینقدر احمقم که مهرش از دلم میوفته که دوباره خوردم کنه یه وقتایی به جادو و دعا نویس فکر میکنم بعد خودم میترسم یه دعایی چیزی نمیدونی بخونم
نه فکر نکنم بخاطر همین می‌خوام ازش دل بکنم انگار که ذهنش پیش کس دیگه ایه اینو نمیگه ها ولی من میفهمم
اولش که پیام دادم چند شب پیش ناشناس بودم یعنی خودم معرفی نکردم اینقدر خوب برخورد و کرد و اینا فهمید منم به روی خودش نیاورد ولی حس کردم یجوریه یا دیگه نمیخواهم همکلاسی بودیم
سعی کن تصور ایده الی ک ازش تو ذهنت ساختی رو خراب کنی،گاهی وقتی خیلی بهش احترام میزاری تو ذهنت بزرگ میشه،یبار حرفاتو بهش بزن و بگو کاری ک باهات کرده فقط کار لاشی هاس و چقدر عوضی بوده ک تونسته این کارارو در حقت بکنه و چندتا فحشم بده
هرچی تو دلته بهش بگو
فراموش کردنش هزینه داره عزیزم و این فراموش کردن گاهی به قیمت از دست دادن غرورته،به هرچی اعتقاد داری انجام بده،منظورم جادو نیس،نذر و نیازه ،اگه به صلاحت نباشه خدا خودش بهت دلیل میده ک فراموشش کنی ،برای ایندت برنامه ریزی کن و معیارای فرد ایده ال زندگیتو رو یه کاغذ بنویس،اینکه دوس داری رفتارش باهات چجوری باشه
کم کم وقتی میبینی چقد از ایده ال هات دوره دلت ازش کنده میشه،توکل کن عزیزم
اها همکلاسی دانشگاه؟
پس چت که نکردین زیاد؟
چحوری وابسته شدین؟
بعدش اگه هم رابطه ای یا چتی بود اون اگه شما رو دوس داشت خب با شما ادامه میداد و الانم دوس بود
شما میگی ۲ ساله خبر ندارم؟؟
برام از رابطه شما با اون بگین
رابطه و ارتباط با اون...
اونوقت میفهمم در چه حدیه قضیه....
بعدش مگه با شما چیکار کرده؟
که حرفای اون خانوم رو تایید کردین؟🤔🤔😐
بله چرا اون اوایل به بهانه درس و اینا چت میکردیم زیاد نمی‌دونم خودمم نفهمیدم چجوری وابستش شدم همه میخواستم باهاش باشند منم اصلا تو شرایط خوبی نبودم اول فقط از اخلاقش خوشم اومد نمی‌دونم چیشد که تو ذهنم موند
نه فکر کنم دوسم داشته باشه ازش میاد مچولی هنوز دوسش دارم نمی‌دونم چجوری بگم یه حالتی بدی
بخاطر همین می‌خوام سرمو بگویم تو دیوار شاید فراموشی بگیرم فراموشش کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
