خیلی باهاش حرف زدم دوستم خیلی سعی کردم ازدلش دربیارم خیلی غرورموله کردم ولی نمیخوادک برگرده بهم میگه درصورتی میام دنبالت ک سرتوبندازی بیای منم خواسته هایی دارم ک نمیتونم همینجوربرم باهاش خونه ننش زندگی کنم من مستقل بودم مستاجربودم ب وسایل دست دومش قانع بودم الانم ب همون زندگی کفایت میکنم ولی خودش نمیخادبیادباپدرم رودروشه