2777
2789

سلام

من شش ماه با شوهرم دوست بودم و همون موقع فهمیدم که ۴ تا خواهر مجرد داره که خیلی سرش منت می زارن که ما حروم شدیم تا تو درس بخونی!!!! حالا چه ربطی داره واقعا معلوم نیست. کوچیکه ۳۱ سالشه. 

من خودم شاغلم و همیشه مستقل بودم و شوهرم به وضوح از این قضیه تعریف می کرد. منم با خودم می گفتم با هم کار می کنیم و زندگی رو می سازیم. خواهرهاش هم یه شهر دیگه که خیلی با شهر ما فاصله داره بودن و منم فکر می کردم اصلا تاثیر زیادی تو زندگی ما نخواهند داشت. 

خلاصه من قبل از ازدواج یه پراید داشتم و فروختمش و با پس اندازم نصف خونه رو پولش رو دادم و سه دونگ هم به نامم هست. من یه بچه سه ساله دارم و با چک حقوق مرخصی زایمانم و پولایی که داشتم دوباره برای خودم ماشین خریدم و با سختی تمام هم برگشتم سر کار. خیلی برام سخت بود و چند بار هم مریض شدم و مادرم هم خیلی اذیت شد. من همش به شوهرم می گفتم که خونه رو دو خوابه کنیم که بچه اتاق داشته باشه الان سیسمونی هم نخریدیم و معطل بزرگتر کردن خونه ایم چون شوهرم یه مقادیری پس انداز داره و داره باهاش کار می کنه و درآمدش هم بعضی ماه ها خوبه. 

بعد از بچه دار شدن من خیلی استرسی شدم و خیلی زیاد به بچه اهمیت دادم خودم می دونم اشتباه کردم ولی دلیلش هم این بود که مثل قبل از بچه دار شدن شوهرم تماااام تعطیلات من رو با بچه تنها می گذاشت و یا می زاشت خونه مادرم و می رفت دیدن خانوادش و حداقل ده روزی هم می موند. منم ناخودآگاه احساس تنهایی کردم ولی خودم فکر می کردم بزار اذیتش نکنم و حالا از پسش بر میام و ... ولی عملا رابطمون سرد شده بود. تا اینکه امثال کلییی اتفاق افتاد که خیلی طولانی میشه بنویسم ولی عملا منافع من و بچه رو فدای خواهرهاش کرد و حالا هم که فهمیدم برای کوچیکه ۲۰۶ ثبت نام کرده که ۱۴۰۰ در میاد. 

خواهرهاش همگی بی کارن در حالیکه  مطمئنم کارهایی هست که می تونن انجام بدن ولی به خودشون زحمت نمی دن. حتی یه بار من برای کوچیکه کار پیدا کردم.

الان می خواد بیاد اینجا یک ماهی بمونه منم به شوهرم گفتم راهش نمی دم مگه اینکه من رو راضی کنه. ولی اینطور که به نظر میاد می خواد بدون رضایت من بیارتش.

اصلا نمی دونم چرا دارم باهاش زندگی میکنم وقتی اینقدر راحت نسبت به ناراحتی  من بی تفاوته. نمی دونم راهی دارم یا نه.

ببخشید طولانی شد. ولی واقعا دیگه نمیتونم تحمل کنم بیاد خونمون جلوی چشمم خانمی کنه تو خونه خودم.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یعنی میگی خونه داداشش نیاد

ایشون اینقدر وقیحه که از داداش زن و بچه دارش می خواد براش ماشین بخره. و بله من نصف خونه به ناممه و تنها خونه داداشش هم نیست. من اصلا راضی نیستم آدم اینقدر پررو بیاد خونم.

خودمم تحصیل کردم شاغل هم هستم و بسیاااار شنیدم از دورو بریام ک زندگیه اینا چه زود پیشرفت کرد و من چقد وسیله میخرم و به خودم و زندگیم میرسم

نمیفهمن ک چقد شیفت شب و روز میرم و چقد استرس کاری دارم ک ب اینجا رسیدم

با پول همسرت براش ماشین میخاد بخره؟؟؟؟

شاید همسرت فقط ثبت نام کرده پولشو خودشون میدن؟

اگه اینجوریه ب شوهرت بگو دیگه حقوق منو نمیبینی و تو زندگیم خرج نمیشه و واقعا اینکارو نکن.بگو منم ب خانوادم میرسم 

عملا از حق شما داره زده میشه 

من نمیتونم تحمل کنم چون خودم سختی کشیدم واسه کارم و درست کردن زندگیم بعد یکی با هیچی بیاد از من سواستفاده کنه به جایی برسه همه چیو خراب میکنم 


ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792