2777
2789
عنوان

خسته شدم ازبیخیالیِ بابام😞

| مشاهده متن کامل بحث + 171 بازدید | 15 پست
این حرفایی ک تومیزنیو بهم میگی اصن ملموس نیستن برام درک نمیکنم اصن مرسی به هرحال

دوتا خواستگار بیاد خونتون شاید بابات به خودش بیاد.ولی بعید میدونم.بابای منم همین بود.از بیخیال هم بیخیال تر.روزی که اولین بار نامزدم میخواست بعد عقد بیاد خونه ما،تا غروب نشست،بعد که من هی جیغ زدم تازه پاشد لوستر نصب کنه که شوهرم رسید.بعدم به شوهر من گفت میتونی اینو نصب کنی😑که مامانم اومد با خنده و شوخی گفت نمیخواد و بفرمایید بشینید و اینا....

بابامم یه قرون نتونست پول برای ازدواج من جور کنه.مامانم یه تیکه زمین ارثیه داشت که شونزده تومن می ارزید همش.همونو فروخت و چند تیکه هم با داماد بود.خداروشکر جور شد.ولی حسرت خیلی چیزا به دلم موند.اینکه عقد نگرفتن برام.اینکه به خاطر اینکه وسایل گردن داماد انداختن،دست شوهرم خیلی خالی شد و نتونست آتلیه عروسی خوب بگیره و کلا عکسام خراب شد. نمیدونم چند سالته.ولی اگه میتونی برو سرکار.هر جوری شده خودتو و آینده تو نجات بده.الان به راحتی میشه ماهی دو سه تومن دراورد‌.به کارش فکر نکنه محیطش فکر کن.زنانه باشه.شده کار بسته بندی پوشاک و اینا...بعد یه مدت میتونی زنوگی خوبی برای خودت بسازی.فقط حتما حتما به محیط کاری که میخوای بری دقت کن از چاه نیفتی تو چاه خدایی نکرده.چند سالته.مدرکت چیه

لایک نکنید خیلی ممنونم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

_melikam_ | 18 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز