امروز برای دل من حوصله داری؟
یا مثل همیشه تو برآیم گله داری
آغوش پر از حسرت من منتظر و تو
تنها فقط اصرار به این فاصله داری
آمار همه دلهره هایم شده تقویم
چون بَم به میانش هوس زلزله داری
در بین رقیبان تو من تلخ ترینم
عمریست که با چشم و دلم مساله داری
سر سلسله صورت من موی سپید است
قصد گذر از صورت این سلسله داری
من ترس رها گشتَن ِاز دام تو دارم
تو نیّت پرواز پر چلچله داری
گفتم که بیا بر سر دیدار قدیمی
اما تو نوشتی که کمی مشغله داری