چقدر کرونا بیرحمه😭😭😭

دوست صمیمی خواهرم که متولد پنجاه بودن، و سی سال بود که با خواهرم رفیق بودن و مونس خواهرم در غربت، همیشه خونه خواهرم که میرفتیم اونجا میدیدیمش و حال و احوال و.... اول همسایه بودن و بعدش به حدی صمیمی شدن که از خواهر نزدیکتر. بنده خدا ام اس حاد داشتن که وقتی حمله بهشون دست میداد کامل درگیر میشدن و چقدر خواهرم کمک حالشون میشد تا راه بیفتن اونم پیش خودش نگه نمیداشت و در حالت بهبودی بیماریشون همه جوووره جبران میکردن. ماه گذشته در یک شب مادر و شوهر خواهرشون رو بخاطر کرونا از دست دادن. خودش بنده خدا ده روزی میشد که درگیر کرونا شده بود با اینکه بخاطر بیماریش از روز اول هیییچ مراوده ای با احدی نداشت. حتی خونوادش، حتی با فوت مادرش و شوهرخواهرش. ولی همسرش خب طبیعتا سرکار میرفتن. اول خونه قرنطینه شدن و سه روز پیش تنگی نفس شدید میگیرن و میرن بستری میشن بیمارستان. امشب فوت کردن. انقدر ناراحتشون شدم که بخدا کلی اشک ریختم. مظلوم بودن و سختی کشیده. اول جوونیش تا الان با ام اس دست و پنجه نرم کرد ولی هر دفعه هم موفق میشد و شکستش میداد و سرپا میشد. ولی کرونا به زمین زدش. لعنت بهش. لعنت لعنت لعنت😭😭😭😭چقدر دلم میسوزه برای دوتا پسر جوان و نوجوانش، خدا بهشون صبر بده انشالله