2777
2789
عنوان

بت خانواده همسر را بشکنید

| مشاهده متن کامل بحث + 317009 بازدید | 1712 پست

سلام دوستان..من میخواستم درباره بت سازی بگم که من همه فامیل خودم رو بت کردم..راستش من از اول ازدواجم با فامیل خودم زیاد رابطه نداشتم یعنی شوهرم هیج جا باهام نمیومد..من همیشه حسرت اینو داشتم با همسرم برم خونه عمو و خاله و ...ولی شوهرم ب جز منزل خانواده خودش زیاد جایی نمیومد..دیگه من بزرگترین حسرتم فقط رابطه با فامیلم بود همه ازم همیشه گله میکردن ک چرا سر نمیزنی..مثلا مادربزرگمو میدیدم ازم میپرسید ب خاله سر نزدی چرا نمیری خونش و من با شنیدن این حرف عذاب میکشیدم یا دایی منو میدید نصیحت میکرد ک بیا ب همه سر بزن ب بقیه دایی ها سر بزن..درصورتی ک هیچ کس ب خودم زیاد سر نمیزد و همه همیشه میگفتن تو باید بیای ب ما سربزنی..همیشه بقیه خانوم ها رو میدیدم ک با فامیل راحت رفت و امد دارن حسرت میخوردم و فک میکردم چقد بد بختم...الان رفت و امدم نسبت ب قبل بیشتر شده البته بازم تنهایی ولی مشکل من همین بت سازیه ک نمیدونم چجور بشکنمش مثلا همه فامیل خودم رو بت کردم انگار میخوام ب همه ثابت کنم ک منم با فامیل رفت و امد دارم..مثلا میرم خونه داییم پیش همه میگم ک رفتم سر زدم ک کسی بهم نگه شوهرش نمیزاره جایی بره..مثلا پیش خاله ها با افتخار میگم رفتم خونه دایی..نمیدونم این از چ باور غلطم نشات میگیره؟ دوس دارم این بت بزرگ رو بشکنم ولی راهشو بلد نیستم..انگار ک رفت و امدم با فامیل خودم بیشتر ب خاطر گله نکردن دیگران و اینکه ب همه ثابت کنم شوهرم اجازه میده برم خونه فامیل هست نه ب خاطر دلتنگی..لطفا کمکم کنین

دقیقا مشکل منم همینه  از رشد میترسم  فکر میکنم همین که غذا و خونه دارم بسمه احساس میکنم ...

سلام عزیزم

ان شاء الله بانو بیان و راهکار مناسبی بدن

منم با بدبختی به یه ازدواج خوب رسیدم طوری که وقتی رفتم سرخونه زندگیم باورم نمی شد و به قول شما همش منتظر بودم یه چیزی خراب بشه

اما ناخودآگاه به خودم گفتم اینطوری نمیشه باید عوض کنم طرز فکرم رو و خودم رو لایق حتی یه زندگی بهتر از اینی که دارم بدونم. شروع کردم به تصویرسازی الان گاهی از فانتزی هام برای همسرم می گم مثلا می گم دوست دارم بالکن رو پر از گیاه کنیم و یه جای دنج برای دوتامون بشینیم روی این صندلی هایی که تاپ می خورن و قهوه بخوریم و کنار همدیگه کتاب بخونیم و با همدیگه در مورد کتابا حرف بزنیم...از بالکنی که مدنظرمه عکس از اینترنت می گیرم و براش می فرستم اونم ذوق می کنه و مثلا میگه کار سختی نیست میشه همین الان یه بالکن اینطوری داشت و .... . این باور که من لایق چیزی نیستم خیلی خطرناکه باید برای خودت چشم اندازهای زیبا تصور کنی منم دارم همش از این تصویرسازی ها می کنم وقتی انتطاراتت رو از زندگی بالا ببری حس می کنم یه نیرویی توی کائنات انگار بهت بدهکار می مونه که خواسته ات رو محقق کنه. من که الان یکی از فانتزی هام اینکه که خدمتکار داشته باشم توی خونه چون با دو تا بچه به کاری نمی رسم ان شاءالله این هم محقق میشه برام. 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام دوستان..من میخواستم درباره بت سازی بگم که من همه فامیل خودم رو بت کردم..راستش من از اول ازدواجم ...

عزیزم من نظرم رو میگم ان شاءالله دوستان دیگه هم راهنمایی کنن

منم جای دور ازدواج کردم و کیلومترها از خانواده و فامیل خودم دورم. ولی واقعا این رو یه موهبت می دونم و یه بهانه خوب برای اینکه با آدمای بدردنخور قطع رابطه کنم. خونه عمه ها و عموها که نمی رم. خونه دایی و خاله هم چی پیش بیاد برم اونم با همسر یا بدون همسر ... برامم اصلا مهم نیست چی میگم... بابا برو حالش رو ببر...اتفاقا به جاتون بودم می گفتم ببخشید دیگه من رو باید شوهرم جایی ببره من نمی تونم تنهایی راه بیفتم خونه فامیل خب باید راضی باشه...اینطوری خودم رو تبرئه می کنم... به جاش میشینم دوتا کتاب می خونم و... البته وقتی خونه فامیل من نمیره شوشو خب منم تلافی می کنم و خونه فامیلش نمی رم اگه هم گله کردن همین جواب رو که اجازه ام دست شوهرمه رو میارم بحث ختم می شه و همه چی رو می ندارم گردن شوهرم و تمام.

عزیزم من نظرم رو میگم ان شاءالله دوستان دیگه هم راهنمایی کنن منم جای دور ازدواج کردم و کیلومترها از ...

ممنون از پاسختون..نمیدونم علتش چیه ک هر کی از فامیلم بهم میرسه ازم گله میکنه ک سر نمیزنی یا زنگ نمیزنی انگار سر نزدن شده نقطه ضعفم با این حرفا اتصالی پیدا میکنم  بعضی وقتام از شوهرم بدم میاد ک چرا منو نمیبره خونه فامیلم.. همیشه فکرم درگیره ک بدونم مثلا خونه خالم چند هفته پیش رفتم یا مثلا خونه عمو کی رفتم..شاید الان بزرگ ترین علت خوشبختی رو رفت و امد با فامیلم بدونم..از اینکه ب خاله هام یا کسی بگم اجازم دست شوهرمه میترسم..دوس دارم همه بگن ک شوهرش کاری باهاش نداره ک هرجایی بره..راستش این ارتباط با فامیل رو یکی از خاله هام خیلی خیلی بزرگ میکنه..متن سازی میکنه مثلا میگه هر زنی ک اجازش دست شوهر باشه یا خودش راحت نتونه با فامیل رفت و امد کنه بدبخته میگه همه کاره زندگی باید زن باشه..خیلی دوست دارم این مشکلم حل بشه ک ب جای فک کردن ب رفت و امد  زندگی خودم برسم..فک کنم یکی از علت هاش هم بیکاری من باشه و این ک شوهرم ب خاطر کارش یک هفته خونه نیست..

ممنون از پاسختون..نمیدونم علتش چیه ک هر کی از فامیلم بهم میرسه ازم گله میکنه ک سر نمیزنی یا زنگ نمیز ...

شاید هنوز زیاد خودمو دوس ندارم ک اینقد نظر فامیلم برام مهمه..همش دنبال تایید فامیلم هستم میخوام اونا بهم بگن چقد خوشبختی یا چقد شوهرت خوبه...از بانو و بقیه دوستان میخوام راهنماییم کنن خیلی خیلی درگیر این قضیه هستم 

سلام عزیزم میفهممت. این حسی که میگی شاید بشه بهش غرورهم گفت یعنی تایک قدم پبشرفت میکنی چه مالی چه شخ ...

سلام بیتا جان 

دقیقا همینطوره 

مشاوره هم به من می‌گفت تو غرور داری و با دقت به اطرافت نگاه نمیکنی، فکر می‌کنی همه چیز رو بلدی ،و این مانع میشه که دنبال رشد و پیشرفت بری 👌👌👌

چقدر جالب گفتی که تو اطرافیان همونا که بیشتر مینالن  ،بیشتر ثروت مخفی دارن و بیشتر خرج می‌کنن 

کاملا باهات موافقم

ولی ما همه رو مثل خودمون رو و صادق دیدیم متاسفانه

شاید هنوز زیاد خودمو دوس ندارم ک اینقد نظر فامیلم برام مهمه..همش دنبال تایید فامیلم هستم میخوام اونا ...


سلام عزیزم 

فقط اومدم بهت بگم که خیلی ساده هستی که نظر خاله ات برات مهمه و میخوای به فامیل ثابت کنی که همسرت به حرف تو هست و تو رییس زندگی هستی و هر جایی که تو بگی همسرت همونجا می‌ره 

بعضی خانومها دیدم که فکر میکنن اینکه همسرشون باهاشون میاد مهمونی سمت فامیل خودشون دیگه فامیل اونا رو خوشبخت و موفق و دوست داشتنی برای شوهر میدونن 

بهتره این افکار پوسیده رو بریزیم دور 

منهم اوایل ازدواج مثل شما فکر میکردم و به زور میخواستم همسرم تو فامیل من بیاد و بره 

ولی این رفت و آمدها هیچ نتیجه مثبتی برام نداشت و فقط وقت و انرژی خودم و همسرم رو از بین بردم 

واقعا از رفت و آمدها و خاله بازیهای فامیل چی بدست میاریم ؟؟

واقعا اگه تاثیر منفی رو زندگیمون نذارن تاثیر مثبتی ندارن 

تو این زمونه واقعا کی هست که وقت و انرژی خودش رو بذاره رو رفت و آمد با فامیل 

همه درگیر کار و تحصیل و شغل و ورزش و پیشرفت خودشون هستن 

شما هم بذار همسرت به کار و تحصیل و رشد و پیشرفتش برسه خودت هم برو دنبال پیشرفت تو هر چیزی که بهش علاقه داری بعد میبینی که دیگه وقتی برای این رفت و آمدها برات نمیمونه 

این نظر منه عزیزم ،انشالله بانو میان و بهت نظرشونو میگن 

ممنون از پاسختون..نمیدونم علتش چیه ک هر کی از فامیلم بهم میرسه ازم گله میکنه ک سر نمیزنی یا زنگ نمیز ...

عزیزم دلیل اصلیش رو خودتون گفتین

اگه به خودتون و رشدتون برسید اصلا وقتی دیگه براتون نمی مونه که فکر کنید کی چی میگه 

من که کلا توی دایره توجهم فقط شوهر و بچه هامن

شما هم برای خودتون وقت بذارید تازه می فهمید که اونقدر کار دارید که وقت سر خاراندن هم ندارید مهارت هاتون رو افزایش بدین مثل گواهی رانندگی و ... من که نمی دونم به چی علاقه دارید.

والله این نظرات امسال خاله دیگه فسیل شده بی خیال بابا

شما هم متن سازی کنید که مرد دلش به غرورش بنده و باید احترامش رو حفظ کنیم این که اسمش بدبختی نیست و از این حرفا

والله همچین خاله ای خیلی کمبود داره آدم نبیندش بهتره

حیف وقت که توی رفت و آمدهای زیاد هدر بره

سلام آرتمیس جان

من مدت زیادیه خواننده خاموش تاپیکاتون هستم ممنون بابت نکات ارزشمندی که میذارید یه سوال دارم 👈 وقتی با خانواده همسر روش صمیمیت ممنوع رو در پیش گرفتیم اگه در حضور اونا کسی که باهاش صمیمی هستیم حضور داشته باشه یا تماس بگیره باید رابطه ی صمیمی مونو باهاش داشته باشیم که خونواده همسر متوجه بشن انتخاب ماست که با اونا صمیمی نیستیم یـــــــا جلوی اونا با اونطرف هم صمیمی برخورد نکنیم که تنش ایجاد نشه??????

بقیه دوستان هم اگه نظری دارند لطفا راهنمایی کنن ممنون میشم

کرمان🖤باز هم عزادار این خانه ایم💔 آه از غمی که تازه شود با غمی دگر
سلام آرتمیس جان من مدت زیادیه خواننده خاموش تاپیکاتون هستم ممنون بابت نکات ارزشمندی که میذارید یه س ...

 این سوال منم هست🤔

طب سنتی افلاطون درمان انواع بیماریها با داروهای گیاهی طبی  با بیش از سی سال تجربه ارسال دارو به همه نقاط ایران و خاورمیانه رزرو نوبت 09179170344
خواهش میکنم عزیزم ❤️ اینجا با تاپیک زدن و کمک خواستن به هیچ جواب و راه حل خوبی نمیرسیم.  چون ...

حرفت واقعا به دلم نشست 

من خیلی تایپیک میزدم اما چند وقته هر روز لینک یکی رو دارم واسه حذف و کم مونده تموم بشه 

تایپیک زدن هیچ راهی پیدا نکردم 

و قسم به نور،وقتی از زخم هایت وارد میشود،تا غم در آغوشت نگیرد...
سلام آرتمیس جان من مدت زیادیه خواننده خاموش تاپیکاتون هستم ممنون بابت نکات ارزشمندی که میذارید یه س ...

منم دقیقا...

ما چون فامیل هم‌هستیم وقتی خانواده مادرم جمع میشن خونه مامان بزرگم دیگه نمیتونم اختیار خودمو داشته باشم و صمیمیت رو نشون میدم مثلا با زندایی ها

اولا خب وقتی مادر شوهرم نبودن اینکارو میکردم ولی خیلی سخت بود وقتیم هستن کنترل کنم

اما الان برام‌مهم نیست....چون میگم این بخاطر رفتار خود شماست ک سرسنگینم و گرنه شخصیت من همینه ک هست...


منتها‌بعدش حالت دوگانگی شخصیت بهم دست میده...

امیدوارم بانو بیان و راه حل بدن برای اینم.....


ی صلوات‌برای حاجتم‌میفرستی ممنون
منم دقیقا... ما چون فامیل هم‌هستیم وقتی خانواده مادرم جمع میشن خونه مامان بزرگم دیگه نمیتونم اختیار ...

منم مادرشوهرم صمیمیتم رو با یه نفر دیده بود اومد یه شوخیه خیلی نابجا کرد منم کاملا بهش فهموندم باعث ناراحتیه من شده اونم معذرت خواهی کرد و گفت دیدم با فلانی خیلی بگو بخند داری منم خواستم باهات راحت باشم😬

الان برام سوال شده این جریان بانو لطفا توضیح بدید در مورد این

کرمان🖤باز هم عزادار این خانه ایم💔 آه از غمی که تازه شود با غمی دگر

سلام دوستان من با  خانواده ی همسرم تو یه ساختمان ساکن هستیم یه جر و بحثایی که به درگیری لفظی منجر شدبینمون پیش اومده و مدتها با هم سرد بودیم الان بازم کوتاه اومدیم و تموم شد جر و بحثا اونا انتظار دارن من مدام پایین برم شما بگین من تابع خواسته ی اونا باید باشم یا خودم تعیین کردم دو روز در هفته برم و روال قبلمو ادامه بدم منتها نه به سردی و دوری کردنای قبلم یه طوری انداختنم تو رو که یعنی دوست داریم بیای منم زیاد ادمه ندادم باهاشون بگم قبوله یا نه نمیام گفتم بذار بگن ولی کار خودمو من میکنم منتهی گفتم دیگه به همون دو روز در هفته اکتفا میکنم تا دهنشونو ببندن شما پیشنهادی یا راهنمایی ندارین لطفا راهنمایی کنید اینم بگم درگیری بدی بینمون بوده که الان به حساب تموم شده اس ولی رنجش همچنان پا برجاست منم مقصر نبودم البته حتی به اندازه ی سر سوزن 

والاماکه  اینجوری نیستیم

کسی که بهشت رابرزمین نیافته است،آن را درآسمان نیزنخواهدیافت،خانه ی خدا نزدیک ماست وتنهااثاث آن،عشق است بسترعشق به خدا خدمت به مخلوقش هست.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792