2777
2789
عنوان

بت خانواده همسر را بشکنید

| مشاهده متن کامل بحث + 317093 بازدید | 1712 پست

امروز یک قدم بردارید.

امتحان کنید معمولی رفتار کردن و پالس ویژه ای ندادن رو.

با همسرتون، با دوستتون.

توی آینه.

روی حرکات بدنتون دقت کنید.

وقتی خواهرتون میاد خونه تون، می دوید میاید کنارش می نشینید و با ذهن باز نگاهش می کنید و فقط قربون صدقه اش میرید و لبخند می زنید و سرویس میدید و کار می کنید؟

یا میگید عزیزم چای آماده نیست،الان می گذارم، تلفنم جواب میدید و کارهای شخصی تونم می کنید؟

همه مون رفتار معمولی رو بلدیم، اما خودمون رو گم میکنیم در مواجه با بعضی ها.

دلیل گم کردنمون هم بت سازی هست.


خوشا راهی که پایانش تو باشی...

سلام بانو جان من ۱۰ساله ازدواج کردم 

بنظرم اولین ضربه تبرو باید ب خودم میزدم ک چند ماهه پیش زدم

باورامو درست کردم

اعتمادبه نفس و عزت نفسمو بالابردم

خیلی روخودمو رفتارام کارکردم

راستش منم از کل خانواده همسرم بت ساخته بودم مخصوصا جاری هام ک حتی همسراشون جدیشون نمیگیرن

اما۹ماهه باهمشون قطع رابطه کردم

دوبارپدرشوهرم اومد که برم برای آشتی ولی نرفتم

من وهمسرم بچه دارنمیشیم و۹ساله دنبال درمانیم وفعلا خدامارولایق ندونسته

من این قضیه روکامل ازهمه پنهان کرده بودم

اماهمسرم ب مادرشون گفت البته گفت مشکل ازخودشه اسمی ازمن نیاورد. واونم ب جاریاگفت

نمیدونید چقدجاریام ازاین قضیه سو استفاده کردن امامن هیچوقت جلوشون سرخم نکردم 

اماازتو دلم ناراحت میشدم

من تقریبا تک بچم غیرازمادرم کسیو ندارم ن پدری ن برادری ن عمه عمویی ن پدربزرگ مادربزرگی و...

مادرمم مدام سرگرم بچه هاییه ک ازازدواج قبلش داره تو هیچ شرایطی همراهم نبوده حتی وقتی تو بیمارستان ب همراه خانم احتیاج داشتم نیومدبابیخیالی تمام گف حوصله مریض داریو ندارم نمیتونم تا ۴ماهم بهم زنگ نزد بپرسه ببینه حالم خوب شده یانه😔

حالا ک مریض شده و مدام بستری میشه و اون بچه هاش ازترس کرونا نمیرن پیشش من دلم میسوخت و میرفتم

اماالان دیگ نمیرم 

نمیدونم چقد کارم درسته یا غلط

بنظرتون ازمادرمم بت ساختم؟

راه حل درست باخانواده همسرم چیه؟

راه حل درست با مادرم چیه؟

من خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم حقتونو حلال کنید دوست عزیزم😗😗😗

(شروع ازمهرماه۹۹)        وزن شروع:۹۴☹---'وزن فعلی:۸۹/۶۰۰😎89/100😊۸۸/۶۰۰🥰-۸۶/۶۰۰🧚‍♀️💃--وزن هدف اول:۸۰kg😇🥰💪

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بچه ها بیاید از بت ها بگم از محبت و احترام های اغراق امیر  وقتی میومدن خونه ام استرس میگرفتم&n ...

میدونی چرا؟

چون اونها مارو گرفتن.

ما که اونهارو نگرفتیم.

پس ما باج میدیم.

اما اونها نه.

اونها منت میگذارند سرمون که مارو گرفتن.

از این به بعد،باج دادن و احترام در برابر گرفتن ممنوع.

احترام در برابر احترام.

خیلی خوبه توضیحاتت‌.

بریزید بیرون بچه ها.

افکار پوسیده مون رو بریزیم بیرون.

اینجوری تشخیصش برای بقیه هم آسون تره.

اونها هم افکار پوسیده شون رو پیدا میکنن و همه می ریزیم بیرون.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...
سلام بانو جان من ۱۰ساله ازدواج کردم  بنظرم اولین ضربه تبرو باید ب خودم میزدم ک چند ماهه پیش زد ...

سلام عزیزم.

دیگه اینو نگو که خدا منو لایق ندونسته.

تولید مثل،مکانیسمی هست که در همه انسانها و حیوانات وجود داره.

کاری به لیاقت نداره.

مثلا اون خانم بد کاره ای که مادر میشه از این کارش، لیاقت داره و شما نداری؟

خدا صلاح مارو بیشتر میدونه، چه بسا به ضرر باشه و ما ندونیم.

پس میخوام سرت رو بالا بگیری.

هزار و یک چیز هست توی این دنیا که جایگزین بشه.

هر کی هر حرفی بهت زد، بگو به خودمون ارتباط داره.خودتو نباز.

برای مادرت، مادر حق ویژه ای داره گردنمون.

پس معامله ای که با خلق خدا می کنیم، با مادر نمی کنیم.

همین که نه ماه مارو تو شکمشون کشیدن، کافی هست.توی قرآن میگه نه ماه شمارو حمل کرد.

حتی نمیکنه دو سال شیر داد، نمیگه موقع مریضی کمکتون کرد یا نه.

پس کفایت میکنه حملشون.با حفظ مریض نشدن خودت،کمک کن. غذا بفرست، زنگ بزن.


خوشا راهی که پایانش تو باشی...

یچیزی الان ب ذهنم رسید من از هر مهمونی ک وارد خونم میشه بت میسازم

هرچ تو خونه داریم میارم جلوش کلی احترام میزارم و مدام الکی حرفاشونو تایید میکنم

ک طرف بش خوش بگذره

حالاهرکی میخادباشه

اماوقتی ما میریم خونه هاشون اصلا ازاین خبرانیست ن پذیراییه درستی ن احترام آنچنانی

بخدا از وقتی شروع کردم خودمو دوست داشته باشم و خودم تو الویت باشم همه چ انگار برگشته

معمولی پذیرایی میکنم

بیشتر شنوندم تاییدی در کار نیست

معمولی بودن بهترین رفتاره بنظرم

(شروع ازمهرماه۹۹)        وزن شروع:۹۴☹---'وزن فعلی:۸۹/۶۰۰😎89/100😊۸۸/۶۰۰🥰-۸۶/۶۰۰🧚‍♀️💃--وزن هدف اول:۸۰kg😇🥰💪
سلام عزیزم. دیگه اینو نگو که خدا منو لایق ندونسته. تولید مثل،مکانیسمی هست که در همه انسانها و حیوا ...

بغض گلومو گرفت وقتی گفتین سرتو بالابگیر😔

همیشه سراین قضیه کم میارم اما ظاهرم چیزی بروز نمیده ب قول شما شاید پالس میفرستم


من سه تا از جنینامو که با آی وی اف انتقال داده بودم بخاطر مراقبت از مادرم ک بیمارستان بود از دست دادم


امااون حتی حاضر نشد چندساعت تو بیمارستان همراهم باشه



بانو جان راه حل درست باخانواده همسرم چیه؟ارتباط بگیرم؟

(شروع ازمهرماه۹۹)        وزن شروع:۹۴☹---'وزن فعلی:۸۹/۶۰۰😎89/100😊۸۸/۶۰۰🥰-۸۶/۶۰۰🧚‍♀️💃--وزن هدف اول:۸۰kg😇🥰💪
سلام عزیزم. دیگه اینو نگو که خدا منو لایق ندونسته. تولید مثل،مکانیسمی هست که در همه انسانها و حیوا ...

من حتی این بت رو واسه آدم های بیرون هم داشتم 

من یکبار رفتم مغازه و صاحب مغازه که منو میشناخت اخمو بود و وقتی من زیاد خرید کردم کمی گرمتر و مهربانتر برخورد کرد 

بعد از اون من هر وقت رفتم مغازه اش سعی کردم بیشتر خرید کنم حتی اگه بعدا تو مضیقه مالی قرار بگیرم 

من برای اینکه فروشنده بهم لبخند بزنه بهش باج میدادم 

بنظرم 

یک دلیل که باعث بت سازی مبشع برمیگرده به کودکی ما 

وقتی بچه هستیم و کار خوبی میکنیم مادر بهمون محبت میکنه و وقتی برخلاف میلش باشیم ما رو بی محلی و یا تنبیه میکنه و یا میرفتیم مهمونی اگه باب میل صاحب خونه نبودیم مادرمون بهمون تذکر میداد بشین شلوغی نکن و یا حتی یادمه مادرم وقتی میوه و یا جایی میاوردن و طول میکشید تا من بردارم مادرم بخاطر راحتی صاحب خونه که معطل برداشتن من نشه میگفت دخترم اصلا جایی نمیخوره و یا میوه دوست نداره 

و من مجبور میشدم برای راحتی صاحب خونه گرسنه بمونم 

بنظرم این مدل رفتار مادرهامون تاثیر داشته با این رفتار شاید ساده شون از اول یع ما یاد دادن تو زمانی دوست داشتنی و قابل احترامی که باب میل اطرافیانت رفتار کنی و حتی اگه در عداب باشی مهم اطرافیان هست که راحت باشن و حتی این اذیت شدن نوعی احترام هست به اطرافیان 

و هر وقت هم کار اشتباه میکردیم تنبیه میشدیم و این افکار و حس رو به ما میدادن که حالا که باب میل ما نبودی ما دعوات میکنیم و دوستت نداریم و حتی باهامون دعوا و سرد رفتار میکردن

بنظر من اگه با بچه حتی موقع اشتباهاتش هم با محبت و مهربونی رفتار کرد و فهموند حتی اگه کار اشتباهی کنی من دوستت دارم و فقط از کار اشتباهت ناراحتم 


و قسم به نور،وقتی از زخم هایت وارد میشود،تا غم در آغوشت نگیرد...
کلیات رو من گفتم دوستان. به روال تاپیک های قبل حالا میخوام شما صحبت کنید. بگید شما هم از خانواده ه ...

من بت ساختم واقعا و الانم خیلی پشیمونم اینا دختر نداشتن از اول با این دید وارد این ساختمون شدم که دخترشون باشم ما ساکن واحد بالاشون هستیم برادر شوهرمم طبقه بالا ساکن میشن فعلا نامزدن همه ی این کارایی که گفتینو من کردم و واقعا به چشم دیدم ناسپاسیاشونو و اینکه وظیفه ی من شد خوب بودن مادر همسرم واقعا یه جاهایی قابل احترام نیست و کارایی میکنه که دلمو میشکونه پدر شوهرم که ذاتش مثل زنای خاله زنکه و متلک انداختن و دل شیکوندن کارشه منم از سال ۹۶ که وارد این خونه شدم تا تقریبا دو ماه پیش بر خلاف میلم که دوست نداشتم خیلی جاها برم خیلی مهمونیا حضور داشته باشم و رفت و آمدای وقت و بی وقت مادر شوهرم و گرفتن آرامش زندگیم بازم احترام شدید میذاشتم تا چند وقت پیش که بلند بلند داد زد و غیبت و بدگویی منو پیش شوهرم میکرد منم بعد از این همه وقت حرف شنیدن دیگه منفجر شدم همسرم که اومد بالا فرستادمش گفتم بگو پای منو وسط نکش همه چیو شنیدم از اون وقت تا حالا قطع ارتباطیم همو که میبینیم در حد یه سلام علیک خیلی خشک و سرد که قبلا به هیچ عنوان اینطور نبود دست کم روبوسی همیشه بود اما الان انگار برام مردن و دیگه نمیخوام به هیچ طریقی راه ارتباط و صمیمیتم باهاشون باز شه حرفم بزنن تصمیم گرفتم جوابشون به بهترین شکل جوری که دلم خنک شه بدم از کولی بازی خوشم نمیاد جار و جنجال راه بندازم فقط در کمال ادب حرفی که حقه میگم اجازه ناحق گفتنم به اونا نمیدم بازم میگم تا مجبور نشم تا اتفاق عجیب و خیلی خاصی نیفته پایین نمیرم چون اینا عفت کلام ندارن و داغونم میکنن منم آدم سابق نیستم و سکوت نمیکنم که هرچی خواستن بگن حالا شما بگین این رفتار من درسته جاریم که اومد چه جوری باشم که این قضیه با اونم اینطوری تکرار نشه؟شرایطمونم جور شه از اینجا میریم اینم بگم همسرم خوب خانوادشو میشناسه و بهش ثابت شده که من مقصر نیستم و کاملا حقو بهم میده تو این زمینه فقط میگه صبر کن تا به وقتش بریم گاهی میگم با خودم اگه مادرشوهرم حرفای قلمبه زد از لجش بگم مارو به چشم مهمونت نگاه کن بذار احتراما بیشتر از این شکسته نشه گفتن این حرف درسته؟من شرمندم واقعا که انقد طولانی شد راستی ترس دیگمم اینه بچه دار شنو تو این خونه بمونم مادرشوهرمم بچه دوست فوق العاده دخالت کن تو تربیت بچه برخوردشو با بچه های فامیل دیدم محبتا و کارایی بهشون میکنه که باعث دلخوری خیلی شدید مادر اون بچه شده لطفا راهنماییم کنید عزیزم 

خجالت بکش میونه عروس بلا خانواده شوهر بد نکن بذار ملت زندگیشون بکنن

لطفا از راه نرسیده نطر ندید....

اگ اینطوری فکر میکنید نخونید....از تاپیک بیرون برید....

ی صلوات‌برای حاجتم‌میفرستی ممنون
من اونقد احترام بیجا کردم که وقتی معمولی رفتار کردم یکساله خونه ام نیومدن و میگن بدون دعوت نمیایم

من نمیدونم تعریفتون از این چیه اما این خیلی خوبه ک بی دعوت نیان...

پس سرشون رو بندازن و خودشون خودشون رو دعوت کنن و بیان خوبه؟؟؟؟؟

ی صلوات‌برای حاجتم‌میفرستی ممنون
من نمیدونم تعریفتون از این چیه اما این خیلی خوبه ک بی دعوت نیان... پس سرشون رو بندازن و خودشون خودش ...

بدون دعوت و با اطلاع دادن بیان 

قرار نیست همیشه شام باشه 

بعد شام اطلاع بدن و بیان 

اما دیگه نمیان مگه دعوت کنی و کلی زحمت بیفتی

و قسم به نور،وقتی از زخم هایت وارد میشود،تا غم در آغوشت نگیرد...
من حتی این بت رو واسه آدم های بیرون هم داشتم  من یکبار رفتم مغازه و صاحب مغازه که منو میشناخت ...

دقیقا 

هربلایی سرمون اومده از تربیت ناصحیح مادرامونه

(شروع ازمهرماه۹۹)        وزن شروع:۹۴☹---'وزن فعلی:۸۹/۶۰۰😎89/100😊۸۸/۶۰۰🥰-۸۶/۶۰۰🧚‍♀️💃--وزن هدف اول:۸۰kg😇🥰💪
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792