کرونا نبود من میرفتم خونه ی مامان اینا چند ماه از نزدیک ندیدمشون ،دوست دارم کرونا نباش هر وقت که شوهرم زنگ میزنه میگه تا من میام آماده شو ببرمت خونه ی مامانت اینا منم بگم الان آماده میشم
ولی حالا چند بار گفته بریم منم گفتم نه کرونا هست
و بعد دلم یه مسافرت میخواد مشهد و شمال