یهو بلند شد رفت حیاط گفتیم شاید رفت دستشویی اینا بعدش جاریم گف بیاین رفتیم دم پنجره دیدم داره تو حیاط با یکی حرف میزنه ولی کسی نبود همونو ترس برمون داشت
« Made in pain 💔» به دَشتـی رسیدی بلندتر بخند! بلندتر بخند یادِ خونه بیـوفتُم ..:) هر هویتی رو رها کردم. هر احساسی رو از بین بردم. هر خاطرهای رو دفن کردم و هر آرزویی رو نادیده گرفتم. به نظر میرسه بینقصترین فرصت برای زندگیکردنه. بدون زنجیر. مردمان شهر برای آزادی تابوت ساختندو برای عشق مرز، غافل از اینکه نه آزادی در تابوت جا میگیرد، نه عشق مرز میشناسد.-ارنستو چگوارالینک تاپیک اهدای عضو من کلیک کنید. ❤️
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
اگه مادرشو تو اون وضعیت دیده دیگه فکرنکنم این صحنه از جلو چشماش بره یه نفر خودشو تو خیابون دارزده بود دوست من بااینکه چهار ده سالش بود وقتی پنجره رو باز میکنه دیده بودتش بیچاره تا یه مدت هی میگفت چه برسه مادر خود آدم باشه اونم تو سن کم