کیا شوهرشون پول خوبی درمیاره ولی بخاطر پول درآوردن همش مشغول کاره و وقتی برای زنش نداره؟؟ اونایی که زندگی تون اینجوریه چه احساسی دارید؟ تنهایی ناراحت تون نمیکنه؟ صرف داشتن پول حالتونو خوب میکنه؟
منم خیلی تنها بودم و از پول متنفر شده بودم چون داشتم جوونیمو واسه پول بیشتر حروم میکردم پول رو باید خرجش کرد اگه وقت واسه خرج کردنش نداشته باشی مفت هم نمی ارزه واسه همون بعداز هشت سال مجبورش کردم تغییر شغل بده.
خدای بزرگ میدونم همیشه حاضر و ناظری اما غفلت های گهگاه منو ندیده بگیر و خودت هوامو داشته باش .وامیدوارم کمکم کنی تو دلیلم رو صحیح و سالم بغل بگیرم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
شوهر من ساعت ۶ صب میزنه بیرون ساعت ده و یازده شب میاد بیچاره همیشه کلافه و خواب آلوده هیچ وقتی برای خودشم نداره چی برسه به من و بچه هاش...ببین اینو نمیگم دل کسی رو بسوزونم شوهر من همیییشه خدا بدهکاره و مدام باید بدوئه خرج ما و کرایه خونه و هزارتا گرفتاری دیگه رو برسونه حتی جمعه هام همینطوره پس بابت همینی هم که داری و هستی خدارو شبانه روز شکر کن
میتونی چندتا کلاس اسم تو بنویسی خرید بری با دوستات برو کافی شاپ مسافرت مجردی برین
یِکاری کردی با من که یِجوری شَم، یِکار کردی چِشات تمومِ عالَم شه یِکار کردی بگم بی تو نمیتونَم، یِکار کردی دِلَم از ریشه آدم شه شُدی قلب و تَن و روحَم، شُدی بال و پَر و جونَم، شُدی همه ی منظورَم. شُدی گرمایِ این خونَم، شُدی هرچی که میدونم و رو هر صحبتِت زومَم
بحث اینه که پول شوهر تا چقدر میتونه جایگزین خودش بشه
مگ شغلش چیه ک حتی یه روز در هفته یا در ماه هم وقت نداره؟؟
یِکاری کردی با من که یِجوری شَم، یِکار کردی چِشات تمومِ عالَم شه یِکار کردی بگم بی تو نمیتونَم، یِکار کردی دِلَم از ریشه آدم شه شُدی قلب و تَن و روحَم، شُدی بال و پَر و جونَم، شُدی همه ی منظورَم. شُدی گرمایِ این خونَم، شُدی هرچی که میدونم و رو هر صحبتِت زومَم
کاملا باهات موافقم، خیلی خوب کردی که باعث شدی تغییر شغل بده تا بتونی فرصتی برای لذت بردن از پول داشت ...
همیشه باحسرت به خانم هایی که باشوهرشون خیابون یا مطب میرفتن نگاه میکردم بابا ازدواج کردم که از تنهایی دربیام نه اینکه مسئولیت یه بچه رو هم بندازن گردنم و تمام بشه جوونیم
خدای بزرگ میدونم همیشه حاضر و ناظری اما غفلت های گهگاه منو ندیده بگیر و خودت هوامو داشته باش .وامیدوارم کمکم کنی تو دلیلم رو صحیح و سالم بغل بگیرم