من خودم 8 روز بود
بردار همسایه خواهرم بود تو راهرو دیدمش بهم نگاه کردیم و همزمان سرارو انداختیم پایین رفت به خواهرش گفت اونم ک خیلی باهم صمیمی بود و تعریفمو کرد فردا شب خاستگاری و بعدم دوجلسه صحبت و عقد و یه جشن کوچولو
اینم بگم خودم تا قبل ایشون با چندتا خاستگارم چندین جلسه مشاوره رفته بودم و خیلی سختگیر بودم و ایشونم 30 ساالشون بود و اصلا به ازدواج فک نمیکردن ولی عشق در نگاه اول و این حرفا...
الانم 3 ساله خونه خودمونیم و یه دختر ناز داریم