اقا دیشب نشسته بودیم بعد چایی اوردم برا بابامو رفتم تو اتاق
اینم بگم ک از شب قبل سر یه داستانی باهاش قهر بودم اصلا هم قصد اشتی نداشتمممم😡😡🤬
خلاصه هی دیدم صدا میکنه صدف بیااااا
اول گفتم باشه😒😒ولی از اون باشه هاا ک بشین تا بیام
باز صدام زد صدف بیا کارت دارمم☺
منم گفتم نمیخام بیام چیکارم داری؟مگه من کارت دارم مهم برات😒😒
اصولا هروقتم قهر میکنیم مامانم هیچی نمیگه!
خلاصه هی صدف صدف صدددف میکرد سرمو برد
اومدم بیرون گفتم بلهه😡🤬
بعد دیدم خیلی اروم دستمو گرفت بوسید😕
من شوکه
مامانم شوکه
من اینجوری بودم😲😲😮😒
مامانم اینجوری🤨😐
ی داداش کوچیکم دارم اونم اینطوری بود😕😕
خلاصه ی پاکت بهم داد گفتم این چیه؟
حالا من تا قبلش غر غر میکردم الان خیلی ریلکس و مظلومانه جواب میدادم
گف اینم هدیه قبولیت!😐😐
اصلاااا باورم نشد!
توی پاکتم پول بود