سلام دوستان الان کنار دختر ۳ سالم دراز کشیده بودم بیدار بودم یهو پلکم سنگین شد شروع به بسته شدن کرد😔 کل بدنم بی حس شد و هیییچ درد و حس خاصی نداشتم احساس میکردم دارم کشیده میشم بالا چندلحظه همین حالت با فشار کشیده میشدم بالا یهو ول شد همه چی یواش یواش دستام جون گرفتن. بچه ها یعنی من مرده بودم؟ 😨😭 یعنی خدا دوباره منو برگردوند؟ بیدار بودما خواب ندیدم
شروع رژیم دکتر کرمانی . تاریخ ۱۵.۲.۹۹ .وزن ۱۰۳ و ۳۰۰ گرم وزن دوم ۹۶ تاریخ ۱. ۴. ۹۹
لطفا کتابِ خوبِ غیرِ زرد معرفی کنید#عاشق_کتاب علاقمند ب رمانهای روانشناسی طور هستم کتابهایی ک آشنا هستم کوری_دختری از جنس خاک_کیمیاگر_جز از کل_کتاب دزد_بلندی های بادگیر_دختریکه ماه را نوشید_ما تمامش میکنیم_خطاب به عشق
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس، بزرگترین نعمت و با شکوه ترین لحظات دانستی...خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم، بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم... بگذار آرام باشم، به کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی... فاش میگویم این حس را تاکنون لمس نکرده بودم...اینگونه عاشقی کردن را خودت به من آموختی احساس خودت به تمام بنده هایت...آری حس مادری را میگویم 😍😍
لطفا کتابِ خوبِ غیرِ زرد معرفی کنید#عاشق_کتاب علاقمند ب رمانهای روانشناسی طور هستم کتابهایی ک آشنا هستم کوری_دختری از جنس خاک_کیمیاگر_جز از کل_کتاب دزد_بلندی های بادگیر_دختریکه ماه را نوشید_ما تمامش میکنیم_خطاب به عشق
من چن روز پیش خاب و بیدار بودم یهو بدنم فلج شد نفسمم تنگ ب زور انگشت پامو تکون دادم تا ب خودم بیام
فقط 9 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
𓆃ایران زمین𓄂 "نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه آن است. باید کتابهایش را، فرهنگش را و تاریخش را از بین برد. بعد کسی را گمارد که کتابهای تازهای بنویسد، فرهنگ تازهای جعل کند و تاریخ تازهای بسازد...”.ملت هارا از تاریخشان دور نگه دارید در این صورت راحت کنترل میشوند. تاریکاندیشان میخواهند زنان را درسیاهینگه دارند ؛آنها ازروشنشدن ذهن زن میترسند؛چون میدانند زن بداند، به کودکش هم یاد خواهد داد ... *من خود اندوهگین نیستم اندوه عالمم، سرزمینی در سینه ام گریه میکند*
عزیزم کاملا بیدار بودم داشتم فیلم میدیدم یهو با فشار چشمام بسته شدن اما هوشیار بودم
چی بگم والا بلا به دور
خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس، بزرگترین نعمت و با شکوه ترین لحظات دانستی...خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم، بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم... بگذار آرام باشم، به کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی... فاش میگویم این حس را تاکنون لمس نکرده بودم...اینگونه عاشقی کردن را خودت به من آموختی احساس خودت به تمام بنده هایت...آری حس مادری را میگویم 😍😍
معمولا اینا ناشی از خستگیه، چشمات میخواد بخوابه ولی انگار خودت میخوای بیدار بمونی
خارج شدن روح از بدن کاملا روحت میتونه بدنت رو ببینه و بعد دوباره پرت میشه داخل بدنت
من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدانیا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "
من دو بار پیش اومده که تو خواب یه چیز فوق العاده ترسناک که می بینم یهو از خواب بیدار میشم اما نمیتونم چشمام رو باز کنم،درد فوق العاده زیادی رو تحمل میکنم تا آروم آروم از پام حس بهم برگرده، طوریکه تا شب بیحال میشم، بخاطر اینه که جسمم میخواد بیدار شه اما روح هنوز برنگشته به جسم
میشه برای برآورده شدن حاجتم صلوات بفرستی؟خواسته ای دارم که هرچی سعی کردم بهش نرسیدم و تا مرز افسردگی رفتم اما ناامید نشدم و به لطف و رحمت الهی امیدوارم...