این ماه به تجویز پزشک واسه اولین بار روزی سه تا کلومیفن و دوتا آمپول اچ سی جی برام نوشت ، از همون اول که داروهارو شروع کردم کلی برام عوارض داشت ، اول گر گرفتگی دوم تاری و اشکال در دید...
خوردم هر طوری که بود تمومشون کردم روز 10 پری رفتم سونو شش تا فولیکول بالغ به اندازه های 29 ، 24 ،22 ، 21 ، 18 و 17 داشتم روز 13 پری آمپول زدم ، و اقدام هارو هم سر ساعتاش انجام دادم تا روز 20 پری ، از روز 20 پری هم روزشمار من شروع شد ...!
روز 18 پری اول نوک سینه هام و بعد کل سینه ام دردناک شده که سابقه نداشت ، از روز 25 پری کمر درد داشتم ، من پریودام 27 روزه است . و جالب اینکه من همیشه وقتی یکی دو روز به پریم مونده بود و زیادی کار میکردم یا راه میرفتم لک میدیدم و دو روز بعد پری میشدم ولی ایندفعه با وجود اینکه از ساعت 8 صبح تا 10 شب اداره بودم و سه جای مختلف اداره کار میکردم هیچ لکی ندیدم ، غذا که میخوردم حالت تهوع یکساعت بعد میومد سراغم ......
روز 28 پری منتظر شدم خبری نشد ، روز 29 و 30 پری لک صورتی دیدم در حود کلا سه بار .....
برام دیگه داشت موضوع عجیب میشد ...
مگه نمیگن بعد 14 روز از آمپول پری باید بیاد؟!!!
تازه 14 روز هم که گذشت تازه موعد پریم هم گذشت ، ولی باز خبری نشد ، تا اینکه روز 30 پری رفتم آز دادم و منفی بود ...
که مصادف شد با شب تولد امام زمان(عج) ، شاید بگم به کل روزای که برای از دست دادن پدرم گریه کرده بودم انروز گریه کردم و با خدا حرف و شکایت ...
از همشون دلگیر بودم ...
آخه چرا خدایا ما که مشکلی نداریم ، اینا یعنی اینکه تو نمیخوای ...!
ولی باز هم روزای بعد پری نیومد ، تا روز 32 و 33 پری که بی بی چکم خیلی کمرنگ مثبت شد بعد 15 دقیقه ، باورتون نمیشه ، نفسم بالا نمیومد ، قلبم احساس کردم از ذوق دیگه نمیزنه ، فرداش روز 34 پری رفتم آز دادم باز منفی بود ....
و ظهر 34 پری هم اومد ...
من زورم به خدا نمیرسه
دیگه برام ایمان شده ، که نمیخواد ، چرا مگه من چیکارش کردم ، مگه من چی هستم
یکسال و 8 ماه کمه ؟!!!!
کم تو این سال و ماه ها اذیت شدم ، احساس میکنم به اندازه 10 سال از زندگی عقب موندم ، چون حوصله هیچ کاری ندارم .....!!!
خدایا چرا آخه ؟!!!!
من حتی روزی که بی بی چک گذاشتم تو خوابی برام مقدر کردی که بی بی چکت مثبت میشه امتحان کنم ،
چرا اینهمه امید و آخرش باز دلشستگی من ؟!!!!!
خدایا به کی بگم که تو با من نامهربون شدی ؟!!!!
بخدای خودت درسته ازت دلگیرم ولی اگه یه روز صدات نکنم میمیرم ، من بی تو میمیرم ، تو چرا منو دوست نداری ؟!!!
خدایا دوست دارم باتمام نامهربونی هات ، با تمام سرکار گذاشتنات ، با تمام دلهره هایی که بهم دادی ...
خدا جون دوست دارم ...
اگه لایق نیستم تو لایقم کن
خدا جون به من رحم کن....!!!
خدا جونم دیگه نمیتونم بنویسم ، خسته ام ، گریه امون نمیده ...
فقط بدون که دوست دارم ، منو هیچ وقت تنها نزار.. هیچ وقت
کاش می شد زندگی را هم عوض کرد٬ مثل «چایی» وقتی که سرد می شود…