امروز ی رانندگی طولانی داشتم.تو کل مسیر داشتم یا گریه می کردم یا باهاش حرف می زدم یا تصورات و تخیلات دربارش.....
همش حس می کردم زنگ می زنه یا......
اون متاهله و هیچ راهی نیست.تو تاپیکای گذشته دربارش نوشتم..
هبچ ارتباطی هم نیست
اما من هنوز عاشقم و دلتنگ .