از دست مادر شوهرم عاجز شدم همش تیکه میندازه ب لدم چند ماهه نامزدی کردیم
چیزیم ازشون کم ندارما اما خیلی مغروره فک کرده خیلی خوب و عاقله
کلی هم بهش محبت کردم اما اون انگار نفهماس خیلی دلم گرفته
سکوت جواب نداد جوابشو بده دوبار مثل خودش باهاش باشی دفعه سوم حواسشو جمع‌میکنه
اکثرا همین اند غمت نباشه
اگه نامزدی فقط بهم بزن
نمیتونم بهم بزن شوهرم خیلی خوبه میدونه مامانش بده
مودبانه جوابشو بده و اینکه محبت نکن
بارها سر مامانش باهاش دعواکردم هیچی نگفته دلم براش میسوزه
برو تاپیک اخرمو بخون میفهمی مادرشوهر بد یعنی چی
خب عزیزم یکم از موضعت پایین بیا اون یه مادره و مرحله هایی رو تو زندگیش گذرونده و سختیایی کشیده که خودشو عاقل میدونه و مغروره.
تو اون جایگاه بایدم مغرور باشه اون موسفید خانوادس مادر و مدیر
سختی کشیدس از الان نگاه منفیتو بزار کنار عین خانواده خودتن نمیتونی بزاریشون کنار دلیلی هم نداره این کازو بکنی
تازه اگر رابطتو باهاشون خوب کنی
میتونی به خودت افتخار کنی.
دوستانی که میایین میگین بهم بزن و طلاق بگیر و فلان
مگه مادرشوهر بعدیش مخواد یه فرشته ی لال یاشه که کاری با بچه هاش و زندگیشون نداره؟؟
احترامشونو نگه دار
نه بخاطر اینکه اونا خوبن یا لایقشن
بخاطر اینکه بعد اینکه دل و حرمتو شکوندی راه بازگشتی نداری
ولی حرفتو هر زمانی میتونی بزنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
