زنگ زد مادرشوهرم بعد من گفتم فلانی یعنی شوهرم رفته دندونپزشکی بعد گفت اره دیروز اومد اینجا از حیاط ی چیزی برداره گفتم بیا صبونه بخور گفت دندونم درد میکنه
بخدا من اینو شنیدم دقیقا
بعد شوهرم که اومد گفتم اره اینجوری گفت مامانت چرا من هرچی میگم چخبر اصن نمیگی اونجا رفتمو اینا بعدشم تو دندونت مگه درد میکرد
گفت من اصن دیروز اونجا نرفتمو عموم رفته بوده اونجا قرص مسکن گرفته بوده
یهو گوشیشو برداشت ز زد به مامانش رو اسپیکر زد که من کعی دیروز اونجا بودم مامانشم بنده خدا گفت نه عمو اینجا اومده بود قرص مسکن گرفت
منم گفتم بخدا زنگ بزنی دیگه نه من نه تو دیگه اسممو نیار ولی زنگ زد بار اول اینجوری بحث میکنیم
الانم قهرکردم اومد تو اتاق گفتم زنگ میزنم بابام بیاد دنبالم میرم
اما زنگ نزدم
وای ابروم جلوی مادرشوهرم رفت حالا چه فکری پیش خودش میکنه راجع بهم😭😭😭😭