چرا نمیتونم

اره مثلا الان جارو میکشیدم اهنگ گذاشتم رو گوشم .اره انگیزه ندارم .بچه دار هم نمیتونم بشم.همش فکر میکنم همسرم بلاخره یه روزی یا میره یا باید من بگم برو؟ نمیدونم که.یه زمانی دختر شادی بودم.الان که بیست و نه سالمه باور نمیکنم خود قبلیم چطوری بود

من هیچ جا نمیرم.شاید اگر من هم میتونستم یه روزی باردار بشم شاید اصلا اینطور نبود وضع روحیم.من از خودم قطع امید کردم.حتی عرضه بارور شدن هم ندارم.

نه وقتی اون هس به خاطر اونم که شده ناهر میپزم میرم خرید .تنهایی هیچی

مرسی از نوشته هات سعی میکنم انجام بدم.مرسی 

پس بزار بگم .من یه دختر 55 کیلویی بودم.زمان دانشگاه.مشکلات مادی پیدا کردم دنبال کار .وار درست حسابی نبود پول هم نیمدادن.یه مدت بهد وزنم زیاد شد خوددبه خود موهام ریخت.رفتم دکتر گف پلی کیستیکی.و اینگه زوووود ازدواج کن وگرنه شرایط تخمک هات خوب نیس.شایدم اصلا بچه دار نشی.23 سالم بود اینازو گفتن.رزیم میرفتم یک کیلو هم کم نشدم چقدر باشگاه چقدر نخوردن نشد .گفتن هورمونیه دیگه سخته.بعد ازدواج کردم .الان 115 کیلوام.الانم دردی دارم سمت چپ بالاتنم منظورم میدونی دیگه.نه دوستی دارم و نه چیزی.خانوادم مشکلات زیادی دارن.شوهرم جای دور کار میکنه و ماهی میاد میره.میترسم نمیتونم بخوابم.من از دیشب نخوابیدم مثلا.یعنی صبح بیدار نشدم .احساس میکنم اصلا نباید زندگی کنم من فقط باعث ناراحتی همه شدم.همه میتونن راحت بچه دار شن.من اون یه کارو هم نمیتونم.من کلا یه وعده غذا میخرم.دیگه بدنمو نمیتونم بکشم نمیتونم حرکت کنم نفسمم بالا نمیاد.فکر کنم افسردگی دارم

من خودمم میخوام برم روانپزشک چون میبینم دیگه با خودمم زیاد حرف میزنم.اصلا دلیل اومدن به اینجا اینه که با شماها حرف بزنم دیگه با ادمای خیالی نحرفم والا