امروز ظهر داشتم با دوستم تو خیابون رد میشدم دیدم چن تا مرد دارن ب دوتا زن با بچه میخندن با دوستم گفتم بابا اینا چقد بیشعورن طرف شوهر داره بچه داره...
بعدش رفتم جلو تر دیدم یه شاسی بلند کنار یکیشون وایساد زنه هم خیلی عادی شمارشو داد بهش مرده هم با عطش و تند تند میزد
بچش هم کنارش بود خدایاااا😭😭😭😭این بچه چ گناهی کرده هی دست مامانشو میکشید تقلا میکرد میکفت بریم مامانش دستشو محکم میگرفت
مرده هم مشخص بود زن داره
از ظهر تاحالا حالم بده😔😭