موافقت نمیکرد کلی دعوا و مشکلات داشتیم
دم خواستگاریم انقدر اشکمو دراورد که حد نداره
مامان بابام باهاش صحبت کردن نشست سر جاش
بخدا شوهرم انقد پسر خوبیه که همه تو مراسم از آقاییشمیگفتن والا سر کار میره دانشجو پزشکی هم هست فقط خونه و ماشین نداره.
ینی راضی بود من به دلال ازدواج کنم ولی پولدار باشه