خدایاازت تمنا دارم ب خواهر منم نینی بدی خیلی چشم براهه سخته تو ازخواهرت کوچکتری و بچه دومتو داری اونوقت خواهرت هرماه ازین ک باز مامان نشده بغض میکنه.اون لحظه ای که خواهرم بچه مو بغل میکنه وبوسش میکنه اون لحظه ای که خواهرم شبا پا ب پام بیداره بچه مو نگه داره ومن میگم خدا بخودت بده انشاالله دلم میخواد نباشم اون لحظه رو نشده ی شب بدون گریه ب بچه م شیربدم نشده بدون بغض ب یچه م نگاه کنم خدایا ب خواهرمن وهمه منتظرا نینی بده
اول این که ی هفته اولو کم کم شیر روزو کم کردم تا رسید بب صفر فقط دوبار موقع خوابیدن شیر میخورد بعد براش شیر میریختم تو شیشه اولش اصلا نمیخورد چندشش میشد ولی بعدش قانع شد که باید بخوره اینجوری تا موقع خواب اصلا طرفم نمیومد
خدایاازت تمنا دارم ب خواهر منم نینی بدی خیلی چشم براهه سخته تو ازخواهرت کوچکتری و بچه دومتو داری اونوقت خواهرت هرماه ازین ک باز مامان نشده بغض میکنه.اون لحظه ای که خواهرم بچه مو بغل میکنه وبوسش میکنه اون لحظه ای که خواهرم شبا پا ب پام بیداره بچه مو نگه داره ومن میگم خدا بخودت بده انشاالله دلم میخواد نباشم اون لحظه رو نشده ی شب بدون گریه ب بچه م شیربدم نشده بدون بغض ب یچه م نگاه کنم خدایا ب خواهرمن وهمه منتظرا نینی بده
پسر من بی نهایت وابسته به شیر بود رفتم خونه مامانم اونجا سرگرم بود منم یه دستمال کاغذی رو سینم گذاشتم گفتم اوف شده پسرمم چون سرگرم بود گاهی اوقات میگفت منم میگفتم اوف شده فقط سه شب نصف شب که خواب بود شیرش دادم و دیگه تموم
《می گویند :عشق خدآ به همه یکسان است ولی من میگویم مرا بیشتر از همه دوست دارد واگرنه به همه یکی مثل تو میداد》
من اصلا دلم نمیومد تلخ کنم واینا شب اول ک میخاست بخابه گرفتم بغلم وکلی تو خونه راه رفتیم و خوابید چن بار بیدار شد گریه کرد اما من باز میگردوندمش تو خونه باهمین منوال دوهفته س گرفتم از شیر
خدایاازت تمنا دارم ب خواهر منم نینی بدی خیلی چشم براهه سخته تو ازخواهرت کوچکتری و بچه دومتو داری اونوقت خواهرت هرماه ازین ک باز مامان نشده بغض میکنه.اون لحظه ای که خواهرم بچه مو بغل میکنه وبوسش میکنه اون لحظه ای که خواهرم شبا پا ب پام بیداره بچه مو نگه داره ومن میگم خدا بخودت بده انشاالله دلم میخواد نباشم اون لحظه رو نشده ی شب بدون گریه ب بچه م شیربدم نشده بدون بغض ب یچه م نگاه کنم خدایا ب خواهرمن وهمه منتظرا نینی بده
خدایاازت تمنا دارم ب خواهر منم نینی بدی خیلی چشم براهه سخته تو ازخواهرت کوچکتری و بچه دومتو داری اونوقت خواهرت هرماه ازین ک باز مامان نشده بغض میکنه.اون لحظه ای که خواهرم بچه مو بغل میکنه وبوسش میکنه اون لحظه ای که خواهرم شبا پا ب پام بیداره بچه مو نگه داره ومن میگم خدا بخودت بده انشاالله دلم میخواد نباشم اون لحظه رو نشده ی شب بدون گریه ب بچه م شیربدم نشده بدون بغض ب یچه م نگاه کنم خدایا ب خواهرمن وهمه منتظرا نینی بده