تقریبا هم سن منی منم خواهرم پارسال طلاق گرفت توی بدترین برهه زمانی ممکن یعنی قهر بود خونه مامانم که مادرم فوت شد خانواده شوهرش اینقدر خوشحال شدن که نگو ولی خواهرم کوتاه نیومد و طلاقش رو گرفت
چقدر غمگین .... من بچه دارم و تقریبا هم سن هستیم ..... میدونم حالت چطوره من وسط زمین و آسمان معلق هستم بخاطر بچه وگرنه خیلی وقت پیش میرفتم چند بار تا پای شکایت رفتم و برگشتم هیچ کس تو فامیل باورش نمیشه بشنوه طلاق میگیرم ظاهر با باطن خیلی فرق داره 😔😔😔
چقدر خوبه اینجور مواقع خانوادت پشتت باشن چند بار بد دعوا داشتیم خانوادم انگار از حرف بعدش میترسن اص ...
منم مثل شماهستم هم حودش هم خانواده ش هرکاری دلشون میخواد میکنن و بدترین بی احترامیا رو کردن مامانش خیلی پسته باباش از مامانش پست تر . ولی بابام بخاطر حرف مردم نذاشت جداشم بااینکه چندتا مشاوره هم رفتیم همشون گفتن جدا شو. چندساله که دارم ضجه میزنم
من برعکس خرجی دارم منظورم لباس و غذا و امکانات رفاهی زندگی کارمندیه ..... اخلاقشم اگه پاپیچ نشم خوبه کادو زیاد برام میخره تفریح هر جا بگم بردم ولی.........😔😔😔 رفیق باز و مشروب و حتی شک دارم به چت های ما معقول تلگرامی ..... اگه اهمیت ندم همه چیز خوبه ولی اگه بگم و اعتراض کنم مثلاً برای یه ماه یا بیشتر خونه رو ترک میکنه میگه من همینم.......خیلی سخته ادعای دوست داشتنم داره
خدا رحمت کنه.الان شرایط خواهرت چطوره؟بچه داره ببخشید سر چی جدا شد
اوففف خواهر چی بگم دلم پر خونه اره یه دختر هفت ساله داره که بیشتر وقتا پیش خودشه بجز وقتایی که سر کار میره دو روز نیست بعد مرگ مادرم خیلی بهم ریخت اصلا قوز زده بود اینقدر غصه میخورد درد جدایی از یه ور درد تنهایی از یه ور درد بی مادری از ور دیگه شوهرش یه عقده ای و حسود و خسیس به تمام معنا بود خودش سر کار نمیرفت و همش میخوابید بعد خواهرمو مجبور میکرد بهش پول بده و خرج خونه رو بده خواهرم یه آپارتمان با هزار جور وام خریده بود مدام میگفت باید به اسم من بزنی وقتی خواهرم از سر کار میومد فرار میکرد خونه مامانش میگفت حوصله تو ندارم خلاصه هر کاری میکرد که خواهرمو عذاب بده و ازش پول بکنه خدا لعنتش کنه
منم مثل شماهستم هم حودش هم خانواده ش هرکاری دلشون میخواد میکنن و بدترین بی احترامیا رو کردن مامانش خ ...
عزیزم چرا بچه داری ؟؟؟؟ اگه فکر میکنی پدر توانایی مالی داره و میتونه ازش بخواه بگو نمیرم اینقدر گریه کن یا تو سکوت خودت رو تو اتاق حبس کن تا بدونن داری زجر میکشید .....البته من نمیدونم مشکل اصلیتون چیه نمیشه حل کرد .....
تا حالا چیزی ازش دیدی؟خیانت و اینا. من تازه ۲بار تو خونه مشروب پیدا کردم. دعوای اخرمون سر همین ...
مستقیم نه ولی حسم میگه تیک میزنه و البته همیشه درست حدس زدم همسر من نمازش غذا نمیشد و با دوسال خواستگاری مداوم اجازه بابام رو گرفت از صفر کارمندی شروع کردیم ولی بعد از ۵ سال تغییر کرد تمام تلاشم رو کردم روانشناس از خانوادش کمک گرفتم صحبت عشق توجه هر چه بگی ولی قاطی رفیق هوایی شد که بجای جانماز شد مشروب و عرق و قلیان ..... تو خونه نمیاره یعنی آورد ریختم فاضلاب بدون دعوا تا الآنم انگشت بهم نزده فقط میزاره میره ..... دوستان نزدیکش پایه زن بازی هستن و افتخارشون پریدن با زن متاهله شنیدم پشت تلفن مسخره کردن گفتن دیدی چه شوهری داشتو من مخشو زدم..... همسرم ادعا داره تفریحی مشروب و قلیان داره و اهل چیزی نیست و بهتره من باهاش راه بیام ولی من نمیتونم واقعا نمیتونم