چند روز پیش خونه دختر عموم بودم که عمه ام اومد گفت بیاین بریم پارک منم بدون اینکه به مامانم بگم حاضر شدم و باهاشون رفتم (با عمه ام و دختر عمه ام و پسر عمه ام و دختر عموم) نیم ساعت رفتیم و برگشتیم و مامانم و بابام هم حساس اند و نمی زارن که باهاشون برم یا اینکه خودشون باشن
خب
خب عزیزمممم
حالا تا این جاش که چیزی نیست
دوسال پیش وقتی خونه عمه ام رفته بودم ، دفتر پسرعمه ام رو ور داشتم و نمره های افتضاحش رو بلند بلند خوندم اصلا نمی دونم چرا این کار رو کردم اون هم از اونجا دلش انتقام میخواست
بعدش چیشد😂😂
خب به عمت بگو اجازتو بگیره
توی پارک نشسته بودیم که یک هو گوشیش رو در آورد و فیلم گرفت منم میدونستم که میخواد به بابام نشون بده پاشدم دنبالش دودیدم و ازم دوتا فیلم گرفته بود که یکیش رو جلوم حذف کرد اما اون یکی دیگه رو نگه داشت و تا وقتی که برسیم خونه هی میگفت بزارم دایی رو ببینم (داییش میشه بابای من)
بعد عمه ام بهم گفت ولش کن میگم پاک کنه و... اما من میدونم پسر عمه ام کینه شتری داره اصلا پاک نمی کنه
و اینکه مامانم هم حساسه عکس من چه بی حجاب و چه با حجاب توی گوشی کسی باشه
خب
پس فردا شب هم اون ها و ما توی خونه بابا بزرگم دعوتیم و من فقط دارم از تری میمیرم که یکهو بگه
بعد دیگه مامانم پدرمو در میاره که چرا رفتی باهاشون و.... چرا بهم نگفتی و.. و کلی سرکوفت های دیگه
نمیدونم چکار کنممممم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
