من بچگیام خیلی شر بودم حالا که بزرگ شدم بازم هرکسی من رو میبینه یه آه و ناله ای سر میده از زمان کودکی من که بیا و ببین😅
یک شب همه شام خونه ما دعوت بودن اون شب به طرز عجیبی ساکت می شم و صبر میکنم تا نقشه شومم رو اجرا کنم. می گذره تا زمانی که سفره رو پهن می کنند و همه دور سفره میشینن و بالاخره مشغول شام میشن. منم از فرصت استفاده میکنم و حالت دو می گیرم و از ابتدای سفره تا انتهای سفره محکممم پس گردن همه می زنم و فرار میکنم😌😂