من دختر عموم تعریف میکنه سه یا چهار ساله بودم خونه اونا حلیم بودیم و شبم میموندیم اون موقع ها بعد پسر عموم رو تشک وبالش وپتوش حساسه من رفتم گرفتم خوابیدم گفتم چراغ هارو هم خاموش کنید دختر عموم میگفت به زور راضیت کردیم جای دیگه بخوابی 😂😂😂
یه دونه هم عکس دارم باد زده موهام جنگلی یه لنگه جورابمم پام نیست انو عکس رو پسر عمو بزرگم تو سیزده بدر ازم گرفته بود
به دختر عموم هم بچه بودم رفته بودم دم اشپز خونه گفته بودم اب بیار برام تو پیش دستی هم بزار🤣🤣🤣 این حجم پرو رو بودن های منه البته زیادش رو تعریف نکردن ولی مینالن از دستم