یادم میاد اون دوماه اول که کرونا اومده بود شوهرم میگفت بریم مسافرت چون خیلی وقته جایی نرفتیم بعد من هی گفتم نه اگه ما ناقل باشیم مردم بیچاره چه گناهی کردن تا گذشت و الان باردارم وواقعا خیلی دلم گرفته اصلا افسردگی گرفتم شوهرم میگه بریم مسافرت یه راست میریم هتل بعد گفتم میترسم اگه بگیرم بدبخت میشم بعدش گفت تا الان ۵بار امام رضا طلبیده ولی تو هی میگی نه چیکار کنم حالا☹
🍃عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت 🍃 که گناه دگران برتو نخواهند نوشت
اینجوری حالش تو خونه خیلی بد میشه عزیز من من خالم افسردگی گرفته بود سر حاملگی میخواست خودشو بکشه
ببخشید انگار متوجه خطر کرونا نیستین،من خودم کادر درمانم ،به چشم خودم دیدم خانوم های بارداری که به خاطر کرونا بچه سقط شده ،خودشون هم با ۱۰ درصد ریه نرمال افتادن تو ای سی یو