در نرفته چون خیلی درد نمیکنه وقتی کار سنگین انجام میدم یا دستمو میکشم درد میکنه
البته تو عکس خیلی معلوم نیس ولی از نزدیک خیلی بد معلووومه
بچه که بودم حیاط خونه مون درخت خرمالو داشت،یه درخت قدیمی و خوشگل که وقتی خرمالوهاش میرسید انگار شاخه هاشو ریسه کشی کرده بودن!از اولین سبدی که بابا چید،خوشگلترینشو برداشتم،بُردم توی اتاقم..ساعت ها نگاهش میکردم و قربون صدقه ی خوشگلیاش میرفتم!خیلی دوستش داشتم،دلم ميخواست برای همیشه بین عروسکام بمونه...اما مامان گفت خراب میشه،خرمالو برای خوردنه نه نگاه کردن!باخودم فکر کردم میوه به این خوشگلی حتماً خیلی خیلی خوشمزه ست..هيچوقت اون لحظه ای که کل دهنم گَس شد و حالم بهم خورد یادم نمیره،بعد از اونم دیگه هيچوقت لب به خرمالو نزدم... سال ها اطرافیان گفتن:اون کال بوده،یه رسیده شو بخور ببین چقدر خوشمزه ست..ولی اون طعم گَس هيچوقت از ذهنم پاک نشد و دلم نمیخواست دوباره تجربه ش کنم..حکایت یه سری از آدمای زندگیمونم حکایتِ همین چشیدنِ خرمالوئه، تا وقتی که درون و ذاتشونو نشناختیم خیلی دوست داشتنی و خوشگلن..!اما یهو طعمِ گَس و بدمزه شون کل زندگیمونو ميگيره،یه جوری دلمونو میزنن که دیگه تا ابد سمتشون نریم!!!
بچه که بودم حیاط خونه مون درخت خرمالو داشت،یه درخت قدیمی و خوشگل که وقتی خرمالوهاش میرسید انگار شاخه هاشو ریسه کشی کرده بودن!از اولین سبدی که بابا چید،خوشگلترینشو برداشتم،بُردم توی اتاقم..ساعت ها نگاهش میکردم و قربون صدقه ی خوشگلیاش میرفتم!خیلی دوستش داشتم،دلم ميخواست برای همیشه بین عروسکام بمونه...اما مامان گفت خراب میشه،خرمالو برای خوردنه نه نگاه کردن!باخودم فکر کردم میوه به این خوشگلی حتماً خیلی خیلی خوشمزه ست..هيچوقت اون لحظه ای که کل دهنم گَس شد و حالم بهم خورد یادم نمیره،بعد از اونم دیگه هيچوقت لب به خرمالو نزدم... سال ها اطرافیان گفتن:اون کال بوده،یه رسیده شو بخور ببین چقدر خوشمزه ست..ولی اون طعم گَس هيچوقت از ذهنم پاک نشد و دلم نمیخواست دوباره تجربه ش کنم..حکایت یه سری از آدمای زندگیمونم حکایتِ همین چشیدنِ خرمالوئه، تا وقتی که درون و ذاتشونو نشناختیم خیلی دوست داشتنی و خوشگلن..!اما یهو طعمِ گَس و بدمزه شون کل زندگیمونو ميگيره،یه جوری دلمونو میزنن که دیگه تا ابد سمتشون نریم!!!
ومن هم یک روز مادر خواهم شد 💛دوست دارم بچه ام پسر بشودتا اگر طلاق خواست جامعه حق را به اون بدهد،اگر زنش خیانت کرد جامعه حق را به اوبدهد،اگر باچنددخترر رابطه داشت جامعه حق رابه اوبدهد،اگرتانیمه شب خانه نیامد جامعه حق رابه اوبدهد،اگردرخیابان بلندخندید اگر شیطنت کرد جامعه حق رابه او بدهد،اگر هرشب درخیابان ها پرسه زد جامعه حق رابه او بدهد،اگر سرکشی کرد بازهم جامعه حق به او بدهد،میدانی اخر اگر دختر باشد سیگار بکشد جامعه هرزه اش میخواند،شب به خانه دیر بیاید جامعه هرزه اش میخواند،با دوستانش سفرمجردی برود جامعه هرزه اش میخواند،در خیابان بخندد یا شیطنت کند جامعه هرزه اش میخواند،اگر شوهرش به او خیانت کند جامعه اوراهمسر نابلد میخواند،اگر پسر باشد خیابان هم برایش امن تر است،دیگر نگاه سنگین هرزه چشمان دیگران ازارش نمیدهد،اگر پسرباشد برای خودش زندگی خواهدکرد نه برای باورهای پوسیده ی مردم،ااای کاش بچه ام پسرباشد چون زن که باشی نمیتوانی موقع غمت به خیابان بروی،سیگاری اتش بزنی و دود شدن غم هایت را ببینی زن ک باشی غمت را پنهان میکنی پشت نقاب ارایشت!و با رژلبی قرمز!خنده را برای لبت اجباری میکنی!اونوقت همه فکر میکنند ن دردی هست نه غمی و تنها نگرانیت پاک شدن رژلبت هست....زن ک باشی.......!
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من هم خیلی وقت پیش یک بار اینجوری شدم خود به خود خوب شد میگن از کار کردن زیادیه
من از فامیلا پرسیدم اگه زود خوب نشه خیلی بد میشه دیگه نمیتونی با دستت کار کنی
بچه که بودم حیاط خونه مون درخت خرمالو داشت،یه درخت قدیمی و خوشگل که وقتی خرمالوهاش میرسید انگار شاخه هاشو ریسه کشی کرده بودن!از اولین سبدی که بابا چید،خوشگلترینشو برداشتم،بُردم توی اتاقم..ساعت ها نگاهش میکردم و قربون صدقه ی خوشگلیاش میرفتم!خیلی دوستش داشتم،دلم ميخواست برای همیشه بین عروسکام بمونه...اما مامان گفت خراب میشه،خرمالو برای خوردنه نه نگاه کردن!باخودم فکر کردم میوه به این خوشگلی حتماً خیلی خیلی خوشمزه ست..هيچوقت اون لحظه ای که کل دهنم گَس شد و حالم بهم خورد یادم نمیره،بعد از اونم دیگه هيچوقت لب به خرمالو نزدم... سال ها اطرافیان گفتن:اون کال بوده،یه رسیده شو بخور ببین چقدر خوشمزه ست..ولی اون طعم گَس هيچوقت از ذهنم پاک نشد و دلم نمیخواست دوباره تجربه ش کنم..حکایت یه سری از آدمای زندگیمونم حکایتِ همین چشیدنِ خرمالوئه، تا وقتی که درون و ذاتشونو نشناختیم خیلی دوست داشتنی و خوشگلن..!اما یهو طعمِ گَس و بدمزه شون کل زندگیمونو ميگيره،یه جوری دلمونو میزنن که دیگه تا ابد سمتشون نریم!!!
ومن هم یک روز مادر خواهم شد 💛دوست دارم بچه ام پسر بشودتا اگر طلاق خواست جامعه حق را به اون بدهد،اگر زنش خیانت کرد جامعه حق را به اوبدهد،اگر باچنددخترر رابطه داشت جامعه حق رابه اوبدهد،اگرتانیمه شب خانه نیامد جامعه حق رابه اوبدهد،اگردرخیابان بلندخندید اگر شیطنت کرد جامعه حق رابه او بدهد،اگر هرشب درخیابان ها پرسه زد جامعه حق رابه او بدهد،اگر سرکشی کرد بازهم جامعه حق به او بدهد،میدانی اخر اگر دختر باشد سیگار بکشد جامعه هرزه اش میخواند،شب به خانه دیر بیاید جامعه هرزه اش میخواند،با دوستانش سفرمجردی برود جامعه هرزه اش میخواند،در خیابان بخندد یا شیطنت کند جامعه هرزه اش میخواند،اگر شوهرش به او خیانت کند جامعه اوراهمسر نابلد میخواند،اگر پسر باشد خیابان هم برایش امن تر است،دیگر نگاه سنگین هرزه چشمان دیگران ازارش نمیدهد،اگر پسرباشد برای خودش زندگی خواهدکرد نه برای باورهای پوسیده ی مردم،ااای کاش بچه ام پسرباشد چون زن که باشی نمیتوانی موقع غمت به خیابان بروی،سیگاری اتش بزنی و دود شدن غم هایت را ببینی زن ک باشی غمت را پنهان میکنی پشت نقاب ارایشت!و با رژلبی قرمز!خنده را برای لبت اجباری میکنی!اونوقت همه فکر میکنند ن دردی هست نه غمی و تنها نگرانیت پاک شدن رژلبت هست....زن ک باشی.......!
بچه که بودم حیاط خونه مون درخت خرمالو داشت،یه درخت قدیمی و خوشگل که وقتی خرمالوهاش میرسید انگار شاخه هاشو ریسه کشی کرده بودن!از اولین سبدی که بابا چید،خوشگلترینشو برداشتم،بُردم توی اتاقم..ساعت ها نگاهش میکردم و قربون صدقه ی خوشگلیاش میرفتم!خیلی دوستش داشتم،دلم ميخواست برای همیشه بین عروسکام بمونه...اما مامان گفت خراب میشه،خرمالو برای خوردنه نه نگاه کردن!باخودم فکر کردم میوه به این خوشگلی حتماً خیلی خیلی خوشمزه ست..هيچوقت اون لحظه ای که کل دهنم گَس شد و حالم بهم خورد یادم نمیره،بعد از اونم دیگه هيچوقت لب به خرمالو نزدم... سال ها اطرافیان گفتن:اون کال بوده،یه رسیده شو بخور ببین چقدر خوشمزه ست..ولی اون طعم گَس هيچوقت از ذهنم پاک نشد و دلم نمیخواست دوباره تجربه ش کنم..حکایت یه سری از آدمای زندگیمونم حکایتِ همین چشیدنِ خرمالوئه، تا وقتی که درون و ذاتشونو نشناختیم خیلی دوست داشتنی و خوشگلن..!اما یهو طعمِ گَس و بدمزه شون کل زندگیمونو ميگيره،یه جوری دلمونو میزنن که دیگه تا ابد سمتشون نریم!!!
استخون نيست بين مفاصلت اب جمع شده يا كار سنگين كردي يا زيادي كار كشيدي ازش ميتوني بهش استرا ...
کار خاصی نکردم والا
نمیدونم چراهمچین شده
بچه که بودم حیاط خونه مون درخت خرمالو داشت،یه درخت قدیمی و خوشگل که وقتی خرمالوهاش میرسید انگار شاخه هاشو ریسه کشی کرده بودن!از اولین سبدی که بابا چید،خوشگلترینشو برداشتم،بُردم توی اتاقم..ساعت ها نگاهش میکردم و قربون صدقه ی خوشگلیاش میرفتم!خیلی دوستش داشتم،دلم ميخواست برای همیشه بین عروسکام بمونه...اما مامان گفت خراب میشه،خرمالو برای خوردنه نه نگاه کردن!باخودم فکر کردم میوه به این خوشگلی حتماً خیلی خیلی خوشمزه ست..هيچوقت اون لحظه ای که کل دهنم گَس شد و حالم بهم خورد یادم نمیره،بعد از اونم دیگه هيچوقت لب به خرمالو نزدم... سال ها اطرافیان گفتن:اون کال بوده،یه رسیده شو بخور ببین چقدر خوشمزه ست..ولی اون طعم گَس هيچوقت از ذهنم پاک نشد و دلم نمیخواست دوباره تجربه ش کنم..حکایت یه سری از آدمای زندگیمونم حکایتِ همین چشیدنِ خرمالوئه، تا وقتی که درون و ذاتشونو نشناختیم خیلی دوست داشتنی و خوشگلن..!اما یهو طعمِ گَس و بدمزه شون کل زندگیمونو ميگيره،یه جوری دلمونو میزنن که دیگه تا ابد سمتشون نریم!!!