2777
2789

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اخه چرا نزاشتن

از بس خسیسن شوهرم اصلا خسیس نیست ولی خانوادش کلن 8ساله وسطه زندگیه ما هستن وقتی از شب عروسیمون وکارا یی که خانوادش کردن میگم شوهرم خیلی از دستشون عصبی میشه

آجیا واسه پسرم دعا کنید مشکلش رفع بشه خیلی حالم خرابه 😥😥😥 دعا کنید ناامید نشم 🙏🙏🙏خدا بچه سالم و صالح نصیبتون کنه 😭😭😭🌹🌹🌹🌹
واسهچی 

من وقتي وارد شدم 

خداي هم لباسم هم آرايشمم خيلييي خوب شده بود بهم ميومد

مادرشوهر و خواهر شوهرم تا منو ديدن حالشون خراب نشده ديگه محل من ندادن

بعد گذشت منو همسرم تانگوو ميرقصيديم تو فيلم(مادرشوهرم انقدررر دستاشو فشار داده لباشووو گاز زد ديگه نه دست داشت نه لب😂😂 خواهرشوهرمم كه از بعد از عروسي ما تيك پلك گرفت)گذشت انقد منو همسرم و بقيه بهمون داشت خوش ميگذشت تا همسرم رف تو مردونه مادرشوهر و خواهرشوهرم شروع كردن به تمام مهمونا با رفتارهاي زشت توهين كردن مثلا دختر خالم داشت از خودش عكس ميگرفت رفت از دستش گرفت با ناخناش دست دختر خالمه جرر داد

بعدشش هركي ميخواست با من عكس بگيره فيلممم بگيره ميرفت ميپريد بهشون مثل گشت ارشاد لامصببب من برام مهم نيس من حجاب ندارم بعدشم اين خالمه عكسمو به كسي نشون نميده تا اين كه من داشتم ميرقصيدم به دخت عمم گفتم از من فيلم بگير يهووو مادرشوهر وحشيم پريد دختر عمم مه ١٧سالشه و پرت كرد وسط سالن(فكر كن دختر عمم بعد از سالها از كانادا اومده بود عروسي من بچه)از حسادتت اين كه چرا همه به من توجه نميكنن و چقدر همه باكلاسسن و خودشو دخترش ديده نميشن داشت ميمرد

اين كار و كه كرد حال همه بد نشد عروسي يهووو تبديل شد به مسجد همه رفتن نشستن چون مادرشوهرم همينو ميخولست كلا از خوشحالي من حالش بد ميشه

يكي نبود بهش بگه اخه زنيكه تو خودتو با بچه ١٧ساله در ميندازي ...اون ميخواست صداي منو در بياره كه منم اصلا بهش توجه نكردم فقط عمم رفت بهش گفت خانوم فلاني به خاطر عروس نه به خاطر پسرت كوتاه بيا جيغ جيغ ميكردااا

كلا از اول عروسي دنبال دعوا بود كه منو با لباس عروس برگردونه من از تو داغوننن شدممممم با اين كارش اما باز همرو جمع كردم وسط كه برقصن به مادرشوهرم اهميت ندادم با اين كارشون خيليي خودشون خراب كردن ديد نه اين دختر انگار ن انگار من دعوا راه انداختم داشتم ميرقصيدم يهووو اومد منم هول داد گفتتت با ي حرصييي تو فقطططط برققققققصصصص

منم با خنده اما داغون گفتم پس چي ميرقصم

گذشت ولي له شدم تا شب اومديم خونه ميخواست طلاهاي سر عقدمووو ببره مادربزرگم برد ي جا گذاشت

من خيلييي ناراحت شدممم ي هزار تومن واسه پسرش خرج نكرد شوهرم تمام مخارج و داده دلش نسوخت اين كارارو كرددد اين همه بچه اش زحمت كشيد..گذشت و فردا مادرشوهرم ساعت ١٠صبح زنگ زد خونه مادرممممم هرچي از دهنش درمد به خانواده بيچاره من گفت آخه لعنتي تو چقدررر عقده كرده بودي در صورتي كه عروسي دعوا راه انداخت خانواده من حتي يكلام باهاش حرف نزد كه دعوا بيشتر نشه اون منتظر دعوا بود اما خانواده ام پا ندادن

تا اين زنگ زده عقد هاشو خالي كرد

ولي خوب من هيچ وقت ديگه نميبخشمممشش

شش ماه بعد از عروسيم فقط كارم گريه بود له شدم روانشناس رفتممم 

اينا منوو بيچاره كردن

از اون سخت تر شوهرم زير بار نميرفت خانوادش اين كار كردن

چون جلوي اون اين كارو نميكردن

من بيچاره شدم خواهر

هنش شوهرمووو كنترل ميكردن بعد عروسيم ننش زنگ ميزد گريه  احساس خطر كرده بود كه پسرشو از دست ميده كلا بيچارمون كرد

خداازش نگذره واگزاره ب خداا

اما خدا صبرش زياده هنوز ي گوش مالي هم نداده

هر روزم تپل تر پوست شفاف تو ميشن

جواب دل شكستن منو مريض شدناي منووو ندادن

نوشتن راحت اما فكر كن عروس باشي و اين صحنه هارم بببيني

ت نامزدي هم بيچارم كردم

از دستشون همش زير سرم بودم

اگه شوهرموو دوست نداشتم و اون دوسم نداشت همون اوايل نانزدي رفته بودم

من خاطره های خنده دارم ایناس:

یکی با کفش سفید آل استار تو عروسی بودم بعد وسط عروسی نشون همسرم دادم نمی دونست قبلش داشت غش میکرد از خنده (من کلا با پاشنه بلند ارتباط برقرار نمی کنم😅)

من و همسرم زود تر برای عکس و اینا رفتیم بعد تموم که شد هنوز مونده بود تا بیان بقیه بعد به همسرم گفتم حالا چیکار کنیم رفت از ماشین لپ تاپ و دسته گیم اورد گفت من که تو رو می شناسم  نشستیم گیم زدیم بعد حالا اینجاش باحال میشه صداهامون موقع بازی رفته بود بالا بعضی از فامیلامون اومده بودن یهو در رو باز کردن (اینم بگم ما خیلی وقت بود عقد کرده بودیم ودیگه خجالت اینا بینمون نبود ولی یسریا فکر میکردن تو همون عروسی عقد میکنیم و کلا خیلی عرف نیست دیگه این اوضاعی که ما داشتیم🤦🏻‍♀️😂😂😂)یهو دیدن عروس توبغل داماد ولو شده داره گیم میزنه و داد میزنه بردم و فلان و اینا😂😂😂😂

بعد اینکه نصف عروسی رو داشتم برای همه توضیح میدادم با همسرم چجوری آشنا شدم هرکیم میشنید باور نمی کرد😂🤦🏻‍♀️

اینم تا حالا اینجا نگفتم ولی همسرم زود تر از موقعی که قرار بود سالن رو ترک کنیم منو سوار کرد گفت دارم میدزدمت 🤦🏻‍♀️😐😂

ولی خواهرم اینا زرنگ تر رسیدن بهمون دزد عاشقمون ناکام موند😂

آهان نصف عروسی رو هم که تو زنونه بود من مترجم بین همسرم و بقیه بودمنصفش که تو مردونه بود هنسرم شوهر خواهر بنده خدام😂🤦🏻‍♀️


لطفا اکانت پاک شود
من وقتي وارد شدم  خداي هم لباسم هم آرايشمم خيلييي خوب شده بود بهم ميومد مادرشوهر و خواهر شوهر ...

مطمئن هستم یه روز پاداش صبرت رو میگیری... از ته دلم ارزو میکنم که بهترین ها براتون اتفاق بیوفته و خال دلت هر روز بهتر از قبل باشه😊😊😊😊😇

لطفا اکانت پاک شود
مطمئن هستم یه روز پاداش صبرت رو میگیری... از ته دلم ارزو میکنم که بهترین ها براتون اتفاق بیوفته و خا ...

مرسييييي عزيزممم چقدررر اين پيامت برام پر از انرژي مثبتتتتت بود ميدوني كه اين دعا رو برام كردي قطعاااا براي خودت هم اين اتفاق ميفته و تو هميشه غرق در آرامش و خوشبختي ميشي.  ❤️❤️💋💋💋💋

مرسييييي عزيزممم چقدررر اين پيامت برام پر از انرژي مثبتتتتت بود ميدوني كه اين دعا رو برام كردي قطعاا ...

خوشحالم باعث شدم انرژی بگیری🙈🤗

با دعای تو عزیزم🤗😊

لطفا اکانت پاک شود
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792