ماداشتیم آشنا مشدیم اونموقع قرار سوممون بود توی خونه خواهرش وقتی میخواستم برم منو گوشه دیوار گیر آورد اول کلی نگام کرد من مرده بودم از خجالت بعدکلی صورتمو ماچ مالی کرد دوباره نگام کرد دیدم غرق شده منم از زیر دستش در رفتم تاکار ب جای باریک نکشه گفت برات دارم آخی چ روزایی نصف شبی میومد دم در برام اندازه ی کیسه زباله آذوقه میاورد
شاید هزاران بار اولین عاشقانمو با خودم مرور کردم...
اولینی که باید همین روزا تجربش میکردم ولی ازم دزدینش😔
حالا من موندم و یه قلب خرد و خمیر
یه ماه بعدازشروع دوستی وتوماشین
دوست بودیم استغفراله!کل کل کردیم هر کی فلان بازیو ببره اون یکی باید هر کاری گفت بکنه!بسیار بسیار بازی سختی بود یه مرزی واسش گذاشتم ک از نظرم ناشدنی بود مثلا من خودمو ترکونم 60 امتیاز گرفتم گفتیم هرکی زودتر به 500 برسه برنده اس!ایشون در کمال تعجب رسید و هیچی دیگه تو ماشین گفت ببوسمتو...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
