دخترم ده ماهشه عاشقشن دیوونشم جونمم براش میدم اما همش میگم چرا اتقد احساسی تصمیم گرفتم بدون امادگی بچه اوردم خیلی پشیمونم همش میگم کاش خواب بودم دلم براش میسوزه آیندش چی میشه چه درد و غم هایی رو میحاد بکشه و هزاران بار بگه کاش منو دنیا نمی اوردن
از طرفی بعد ۳ سال اوردم همش میگم زود بو چه خبره خودم ۲۵ و شوهرم ۳۶ سالگی بابا شد
شوهرت تازه دیرم بابا شد
ایندش خوب میشه
الان خوب تربیتش کنی ایندشم خوب میشه
نگران نباش
اینجانب
توک خوبی من بیست و هشت شهریور سال93عروسی کردم اخراسفندبارداربودم و بچم ابان بدنیااومد
من دقیقا عین این تاپیکو زدم
نه ديگه زود نبوده تفاوت سني خيلي زياد با بچه هم خوب نيست
استارتر اگه میخایی بیا تاپیک اخرم .بچها نظرات جالبی دادن
🙄من نوزده سال و یک روزم شد دخترم به دنیا اومد فردای تولدم 😁الان نوزده الو 26 روزمه 😂منم همش به شوهرم میگم بیکار بودی زندگی خوب و خوش داشتیم گند زدی ب آرامش مون 😂😂
🙄🙄🙄🙄من چی بگم که ۲۱ سالمه دوتا بچه دارم شوهرمم الان ۲۶ سالشه 😁
خب کلا بچه داری خیلی سخت تر از تصوره ولی حالا الان سخته
بزرگ شه اوکی میشی
حالا که اومده چون خدا خواسته که بیاد
ناشکری نکن، خیلیا با میلیونها خرج کردن حسرت بچه دارن
این حسها در اولین سال زایمان طبیعی هست چون هنوز ته مونده افسردگی تو وجود زن هست، نگران نباش💖
من ناخاسته بود و همیشه خدا پشیمونم
