2777
2789

بچها من از وقتی ازدواج کردم تا الان هفت ماهه که برادرشوهرم اول با شوهرم یجا بودن کار میکرد ولی ما قرار نبود یجا زندگی کنیم اما بعد اومد منم چیزی نگفتم الان خیلی پشیمونم اصلا احساس میکنم اول زندگیم نیست همش ته ذهنم استرس اونو دارم خیلی بداخلاق و بدرفتاره یه وقتا به یه دلیلیم کلا دل خوشی نسبت بهش نداشتم اما بیخیال شدم گفتم شاید نمیخواسته و بعدا اصلاح شد مثلا اون رفتارش اما الان خیلی احساس پشیمونی میکنم انگار حرمتا رو نگه نمیداره

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

الان اومد خونه اخماش تو هم چون دیشب واسه اولین بار مامان من اومده بود خونه ک شب بمونه اینم نیومد خونه گفت راحت نیست یکمم اهل مواد و تریاک بود ک ظاهرا شوهرم باهاش حرف زد کنار گذاشت امشب میگم خوبی ناراحتی انگار یهو داد زد ای بابا شما چیکار دارین بخوام خودم میگم یهو دستام یخ کرد گفتم بدرک بعضی وقتام صداشو رو شوهرم دیدم بلند کرده اعصابم از شوهرم بهم میریزه ک چرا منو درک نمیکنه هم باید تمیز باشم هم همش لباس پوشیده خسته شدم

خانواده نداره مگه! ناراحت نشی ها اما شوهرت چه طوری غیرتش قبول میکنه برادرش با شما زندگی کنه

زن بودن‌ خیلی‌ قشنگه‌! چیزیه‌ که‌ یه‌ شجاعت تموم‌ نشدنی‌ می‌خواد! یه‌ جنگ که‌ پایان‌ نداره‌! خیلی‌ باید بجنگی‌ تابتونی‌ بگی‌ وقتی‌ حوا سیب ممنوعه‌ رو چید گناه به‌ وجود نیومد، اون‌ روز یه‌ قدرت باشکوه‌ متولد شد  که‌ بهش نافرمانی‌ می‌گن‌!
از من کوچیکتره 5 سال

 

چه ربطی داره به کوچیکتر بزرگ تر بودن، بلاخره یه آدم بالغه

زن بودن‌ خیلی‌ قشنگه‌! چیزیه‌ که‌ یه‌ شجاعت تموم‌ نشدنی‌ می‌خواد! یه‌ جنگ که‌ پایان‌ نداره‌! خیلی‌ باید بجنگی‌ تابتونی‌ بگی‌ وقتی‌ حوا سیب ممنوعه‌ رو چید گناه به‌ وجود نیومد، اون‌ روز یه‌ قدرت باشکوه‌ متولد شد  که‌ بهش نافرمانی‌ می‌گن‌!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

خجالت نمی کشن

3456ssss | 9 ثانیه پیش
2791
2779
2792