آره من اصلا تحمل درد ندارم انقد داد زدم آبرو واسم نمونده بود فک کن من بخش زایمان بودم دیگه چند تا در پشت هم بسته بودن همه هم بیمارستان خلاصه آبرو واسم نمونده پیش برادرشوهر و پدرشوهر و بابام صدام تا بیرون میومد من خیلی هم ترسو بودم آخه فشار که میومد عوض اینکه زور بدم بیرون خودمو جمع میکردم بچه عوض اینکه پایین باشه کم مونده بود از دهنم  بیاد بیرون بیچاره اومده بود چسبیده بود دقیقا به قفسه سینم  به خاطر زایمان سخت هم که نوزاد مکنیوم کرد اورژانسی سز  کردن