خیلی سنگدل و بیرحمه.... چند ساله ازدواج کردی و خودت چند سالته گلم
احه توی محضر بدون اطلاع من مهریمو عندالستطاعه زدن. بهش میگم مگه گاو و گوسفند معامله میکردین که بین خودتون عندالستطاعه زدین؟ میگه بابای خودت (اون زمون بابای خدابیامرزم یه مقدار الزایمر داشت با سن ۷۸ سال با گوشهای نسبتا سنگین که اگرم میشنید عندالستطاعه قسم میخورم نمیدونس چیه ) اونجا بود باید بهت میگفت یا اعتراض میکرد. گفتم اینو باید خودت قبل عقد بهم میگفتی. به همین خاطر تا نیتونه میتازونه و هممونو عین خودش دیونه کرده
اولی که درسته بعد یک و نیم سال بعد اصرار من شد ولی دومی گه پسرم نه ماهه بود ناخواسته باردار شدم خیلی تلاش کردم سقطش کنم شوهرم میگفت من دیه نمیدم اگه این کارو بکنی باید خودت دیشو بدی. نمیدونم از انسانیت فقط مادرش سیاه پوشیدن برا امام حسینو یادش داده تا اربعین مشکی بپوشه
از قبل عقدمون هم وقیح بود ما همکار بودیم ولی انچنان شناختی نداشتم چون اتاقمون باهم فاصله داشت ولی حدود یکسال نیمی بود که زیر نظرم داشت و همه همکارا منو بهش پیشنهاد میدادن. تا اینکه با وحشی بازیهای مادرش اومدن خواستگاری نه چای خورد نه میوه نه شیرینی. فقط یکه تاز خودش صحبت میکرد نه خواهرشوهرم جرات داشت جیزی بگن نه جاری بیچارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
