2777
2789
عنوان

دوستای صبورم بیاین! سایه خیانت

108 بازدید | 9 پست

یه بار در حد سه صفحه تایپ کردم همش پرید لطفا صبوری گنین تا ماجرارو تعریف کنم. فقط لطفا صبوری کنین تا ادامشو تایپ کنم چون حالم خیلی بده نتونستم یه بار تایپ کنم بعد بیام اینجا. از این بابت عذر میخوام فقط به درد دل و همدردی و همفکریتون نیاز دارم. انشا... به حق این روزها خدا گره از مشکلات همه باز کنه.

من ۱۲ ساله ازدواج کردم و دو پسر ۱۰ و ۸ ساله دارم که تا حالا بابت پسر بزرگم خیلی زیاد اذیت شدم از همه لحاظ. بجه ها که شیر توشیر شدن خیلی داغون شدم چون تمام کارهارو خودم تنهایی انجام میدادم و اصلا همسرم هیییچ کمکی برام نمیکرد تا حالا اصلا نتونستیم عین ادمای عادی زندگی کنیم همیشه استرس. پرخاشگری. دعوا. کتک (بچه هارو از سه سالگی سر هرچیزی کتک زده اوایل پس گردنی بعد با تسبیح به بدنشون بخدا صبح میدیم بدنشون جای تسبیح افتاده😭) و حالا دیگه فرق نمیکنه یا شخصیتشونو خرد میکنه و باهاشون خیلی بد حرف میزنه یا هر طوری که بخواد میزنه. خدا ازش نگذره چند روز پیش که از صبح تا شب بجه ها خیلی اذیتم کرده بودن و دیگه نایی برام نمونده بود محض ورودش که صدای داد و بیداد و کشمکش بچه ها که تا پارکینگ میرفته چنان پسر ۸ سالمو سیلی های رگباری زد که جای دست کثیفش روی صورت بچم مونده بود و صورتش کبود شده و منم مخفیانه از پسرم عکس گرفتم اگه یه بار دیگه تکرار کنی توی اینستا عکستو بعنوان پدر وحشی پخش میکنم ابروت بره. قربونش برم صبح فرداش بهم میگفت مامان همه جارو قرمز میبینم.

اینا صحبتهای هر روزه جیگرگوشه هامه که میگن بابا خره. چرا با بابا ازدواج کردی. وقتی بزرگ بشم از تو و اقات (باباشو میگه) انتقام میگیرم و .... منم هم از حد توانم به بچه ها محبت کردم. سیزده بدرهایی که باید مرد خونه برنامه بچینه و کلی با خونواده خوش بگذرونن گردن نمیگرفت خودم بچه هارو به شهربازی که دور هم بود میبردم‌. یا به بچه ها محبت میکردم بهم میگفت بچه رو لوس میکنی. هی بهش میگفتم اتفافا تو هم باید به بچه هایی که به خواست خودشون به این دنیا نیومدن توهم محبت کنی و بهشون احترام بزاری. تا حالا ندیدم بچه ها با دیدن باباشون ذوق کنن و به استقبالشون برن. یادم نمیاد اخرین باری که بچهارو بوسید یا نوازش کرد و بامحبت چند دقیقه ای باهاشون صحبت کنه.

از اونجایی که تا حالا منو همسرم عاشقانه زندکی نکردیم در عوض همش اختلاف سلیقه. تنش. پرخاشگری و در نهایت ترجیح دادم که دیگه باهاش در مورد هیجی صحبت نکنم و فقط توی این زندگی خرد و فرسوده شدم.....

تنها مزیت همسرم فقط کاری بودنش هست تنها دغدغش اینه که مثلا مایحتاج خونه تموم شد اونو بخره بیاره ولا غیر

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بگو عزیزم میخونم

گشتم و گشتم و گشتم اول یکی بودم و تنها الان دو تا شدیم و برگشتیم به سر نقطه باز 😔خدایا حالا که دو نفریم 😍برای هم نگهدار ما رو قدرتمون رو زیاد کن تا از پس همه چیز بر بیایم👩‍👧🌹

ببین گلم میفهمم چی میگی من الان پانزده ساله ازدواج کردم ده سالشو توجهنم بودم کتک  به حدی که دست وپام میشکست تحقیر خیانت اعتیاد خیلی سخت بود ولی الان پنج ساله بهترین مرد دنیا شده ولی اون گذشته لعنتی ولم نمیکنه همش باخودم درگیرم بعضی وقتا اون قدر عصبانی میشدم که حد نداشت آخه باعث مرگ دخترم شد بهم یه روز گفت بزرگتر از خدا که نیستی اون گذشت توهم تواین دنیا بگذر سخته ولی سعی میکنم فراموش کنم توکلت به خداباشه

ببین گلم میفهمم چی میگی من الان پانزده ساله ازدواج کردم ده سالشو توجهنم بودم کتک  به حدی که دست ...

ینی حامله بودی زدت بچت افتاد😢

روز قیامت خدا پشت میزش نشسته نامه عمل منو میبینه عینکشو درمیاره یکم چشاشو میمالونه میگه بیا بغلم توف به این سرنوشتی که تو داشتی😢😞😞
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز