بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
بازم از ناله ی شیرین قلبم
خدای بانگ یارم یارم اومد
شب اومد باز شب اومد باز شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
هوا تاره چراغم سوت و کوره
تنم داره میسوزه مث کوره
خدایا یار من کی برمیگرده
آخه این از خداوندی به دوره