من با هر کی دوست شدم من قصدم ازدواح بوده اونا هوس.حاظر بودن سرطان بگیرن منو نگیرن نه که زشتو بد اندام باشم نه مشکل اینه که گردن نمیگرفتن منو چون حس میکردن دختری که برا دوستیه رو نمیشه گرفت.یکیشم بود بهم گفت من خیلی وابستت شدم کاش بهم برسیم گفتم منظورت چیه گفت ازدواج منم گفتم پدر مادر من اگه یکیودوست داشته باشم میزارن اونم گفت پدر مادر من نمیزازن میگن باید از شهر خودمون باشه در حالیکه فقط نیم ساعت راهه بین این دو شهر فازش چ بود؟
ببین اسی من یبار ازدواج کردم همسرمم از نطر موقعیت اجتماعی فوق عالی بود ولی خب جدا شدم چون تحمل خانواده اش برام سخت بود . توام چشماتو باز کن همه جوانب در نطر بگیر برای ازدواج