دیشب رفتم خونه مادرشوهرم تو تاپیک قبلی هست با دختر خواهرشوهرم دعوام شد ما رفتیم اونا هم رفتن یه جا وایستادن بعد رفتن ما برگشتن
دختر دریده مادرشوهرم و. قورت داده که چرا از من دفاع کرده
بهش گفته عروس دیونه ت ....
گفته مریضه ( دیابت دارم )
بعد گفته زیر لب به ما فحش دادی....
برادرش ۱۴ سالشه گفته به خواهرم گفته ج😱😱😱
گفته بعد دفن مادرش رفته تو. اتاق ( حداقل ۱۵ متر فاصله بود ) به ما زیر لب فحش داده
بعدم من بهش اس دادم گفتم ثابت نکنی وای به حالت
زنگ زد اینجا جیغ جیغ بعد گفتم وایستا جوابت و بگیر قطع کرد ( اگه حرفت حسابه و میتونی ثابت کنی چرا قطع میکنی ؟؟؟ )
پدرشوهرش بهشون مغازه داده من ازشون خرید میکردم به مادرشوهرم گفته میاد مثل گداها ۲ تومن زردچوبه ۲ تومن لپه میخره بچه ش هم ار ار میکنه چرا میاد در مغازه شوهر من.....آبروی داییم میره که کم میخره ( شوهرم خودش میگه کم بخر که همیشه تازه بخری)
من خونه بابام تو. ناز و نعمت بودم خدایا قهرت نیاد بابای اون هنوز مستاجره به من میگه گدا
دیشب پسرم ساکت نمیشد زنگ زدم شوهرم هم دیر اومد گفتم اگه پیاده اومده بود رسیده بود
رفته به مادرشوهرم گفته به پسرت اینو گفته.... من دلم میخواد به شوهرم فحش بدم به تو. چه؟؟؟
اینا همیشه هر چی میخوان میگن بعدم میای جواب بدی میزن به در جیغ جیغ