همیشه راهی برای به ثمر رسیدن آرزوها وجود داردهیچگاه قدرت دعا ، ایمان و عشق را دست کم نگیرید. . .
سلام دوستان بیان با هم برای رسیدن به آرزوهامون دعا کنیم هر کسی که دوس داره نیتش رو هم بگه لطفا . . . ساعت 10شب یا همون 22:00 یا هر کسی شب سختشه یا روز راحتتره میتونه ساعت 3 ظهر دعا کنه ..>1 تا 5 صفحه قرآن و یا تورات و یا انجیل و یا زبور و هر کتاب آسمانی دیگر(البته از هر جاش که خواستین حتی میتونید از روی قرآن کوچیکا بخونید و اگر معنی قرآن براتون آسونتره معنیش رو بخونین و اگر نتونستید قرآن بخونید یا قرآن در دسترستون نبود می تونید چند آیه قرآن از حفظ بخونید هر چند آیه که دوست داشتید :))و نیم ساعت دعا برای بچه های گروه(دوستان منظور این نیست که نیم ساعت دعا کنید منظورم اینه که توی این نیم ساعت برای همه بچه ها دعا کنید هر چقدر که طول کشید)دوستان بعد از دعا کردن این جملات با خودتون تکرار کنید لطفا:
هر آنچه را بتوانیم تصور کنیم به یاری خدا میتوانیم به دست آوریم
دلسرد نیستم با پشتکار به پیش میروم و مصمم هستم از راه شگفتی که خدا برایم میخواهد به کامیابی برسم
خدای مهربان تو را به خاطر همه نعمتهایت شکر میکنیم ، هم اکنون خیر وصلاحمان به صورت جریان پیوسته وناگسسته و فزونی پذیر کامیابی ، سلامتی و شادمانی و فراوانی به سوی ما سرازیر میشود ، خیر وصلاحمان آرمانی است کامل در ذهن الهی که باید متجلی گردد زیرا هیچ چیز نمیتواند آن را ازتجلی بازدارد .
اعضای گروه:
1-moliyan
2-نیکا
3-elizabeth (خودم)
4-مامان زهرا خانوم
5-مامان وایولت
6-هورشید
7-ati
8-+بهاره+
9-میترا sos
10-غزل
11-farima
12-مریم مامان دو قلوها(کیمیا و کیوان)
13-علیرضا
14- مامان آنیتا...... درمان افسردگیش .... ایشالله که هر چه زودتر شاداب و سر حال بشن
15-نوشین
16-هیرداس
17-Rashin
18-.. بهاری..
19-katy joon
20-نرگسی جونم
21-آدخت .......سال 93 سالی پر از عشق خیر و برکت سلامتی و خوشی خوش شانسی برای من و خانواده ی عزیزم و همه ی نی نی سایتی های عزیز است.
22-ریتون
23-behnaz jo0o0n
24-میترا-الف
25-Mahsa**
26- *خانومی*
27-نغمـه(عروس اراد کوچولو) به نیت شفای ابوالفضل ، رسیدن مامانشون به آرزوش و این که امسال به عشقشون برسن >>>>مادرشون به آرزوشون رسیدن
28-aaylar
29-M1990
30-nonakhatoon
31- *viana*
32-mona
33-جواهر ناب
34-خانم گل .............. نی نی دار شدنشون
35-2shirin
36-ava ...............فراهم شدن وسیله از طرف خدا برای اینکه از این شهر برم
37-manip30
38-ساناز @
39-بهار........ دلم میخواد سال ٩٣ براى همه مون یه سال خوب فراموش نشدنى باشه و آمرزش روح پدر بزرگشون و آرزوهای قلبیشون
40-نازگل
41-Maryam ....امیدوارم امسال سال خوبی برا همه باشه ومنم به اون چیزی که دلم میخواد و سالها ارزوشو دارم برسم.
42-گلنسا .......مشکلی که تو سرکار برام بوجود آمده خدا محوش کنه و آبروم نره و تو کارم موفق و ماندنی بشم + قد دخترم بلند بشه+ مشکل دفاع شوهرم حل بشه و مدرک فوقشو بی دردسر بگیره + بدهکارا طلبشو بدن + مشکل ماشینمم حل بشه + خونه بخریم + حل شدن مشکلات مالی و برگشت نعمتها
43-مانی
44-banafsheh_h110.....همسرم یه کار خوب براش پیدا بشه- ترک رفیق بازی و اعتیاد همسرم- خونه بخریم - برای خودم هم یه کار خوب پیدا بشه
- حل شدن مشکلات مالی و برگشت نعمتها البته روزی حلال ... به اراده پروردگار
45-niyayesh
46-صبا گل......لطفا برا عمه من که هشت ماهه باردار هستش و مشکوک به سرطان سینه دعا کنین خیلی شرایطش حساسه خیلی ناراحتممم
47-مارینا
48-جانان
49-mammy omid
50-eliana
51-پارمیدا عسل
52-آپامه
53-topol...........فروش خونمون زندگیم ب این بستگی داره
خدا روشکر اولین خونه فروش رفت ان شاالله خونه دوم هم فرش میره به زودی زود
54-شهلا.........همسرم به سلامت برگرده پیشم و زندگیمون سروسامان بگیره..........
من و همسرم بتونیم امسال دکترامونو شروع کنیم
55-نسیم
56-نیکی.........سلامتی..برکت..شادی برای همه ،کار خوب برای همسرم..موفقیت تو درسم..یه پسمل سالم تا عید بعدی بیاد تو دلم
57-سپید......برای پیدا شدن یه شغل خوب
58-لیانا
59-هانا........... رسیدن ب عشقم و از بین رفتن اون مانع بزرگ
60-فران........... سلامتی....عاقبت بخیری....آرامش.....قبولی توی ارشد تو دانشگاه تهران
61-فاطمه
62-رنگین کمون
63-بانوی آذری
64-hasti........شفای خواهرم پروا که 23 ساله است مبتلا به تومور مغزی ( دوستان برای پروا جون دعای ویژه کنیم که هر چه زودتر حالشون خوب بشه)
65-آمیتیس....... پیداشدن شغل خوب برای خودم
و همسرم
66-فی فی..........ازدواج موفق تو سال 93 و خوشبختی
67-neda............. امسال خونمونو عوض کنیم بریم جایی که میخواییم
68-.mahbo0ob........دلم ی عشق پاک و ی زندگی شاد و ی عالمه خنده میخواد
69-(شهرزاد)
70- گیسو ( آناهیتا سابق)
71-مامان مهتا
72-feri5965
73-مادر بزرگوار نی نی مارک
74- نی نی مارک
75-مادر بزرگوار راحیل...............آرامش و سلامتی
76-راحیل...............................سلامتی و آرامش
77-امیر حسین برادر راحیل ................سلامتی و قبولی در امتحانات و کنکور 93 در دانشگاه دولتی خوب
78-طلا خانوم
79-مریم(گرافیک مدرن).................... کار برای همسری -خرید خونه- بچه دار شدن و قوی شدن ایمان، اراده و پشتکارم
80-میخک
81-msavaloni
82-مائده ای دیگرتر
83-*شادی*
84-تهمینه........سلامتی مامان و بابام و محمد و حسین و سجاد(برادرام) و هستی خواهر و همسرش و دوستم سعیده و عاقبت بخیری هممون و حل مشکل محمد داداشم و خوشبختیش و خوشبختی خانوادم
85-Oxygen
86-مامانم اینا
87-نسترن........ به نیت ازدواج عالی
88-مهدیه.........با یه دنیا آرزو
89-گلی از گلهای بهشتی....................... من یه شغل خوب با رزق و ررزی حلال برای همسرم میخوام..
90-مامان دریا
91-لیلی*
92-سپاس................ارامش و سلامتی-ثروت -قبولی ارشد(سال 93-94)
93--دختر اردیبهشت
94-هانا...............ازدواج با محمد تا اخر امسال و ازبین رفتن یه مانع
95-ماری جون.........واسه ازدواج موفق و خوشبختیم....تا آخر سال 93 نامزد کنم
96-آریس
97-مامان کیارش
98- تک سوارعشق
99-TERME
100-LI
101-sara841
102-silda
103-شلررر
کلاس جادوگری یک جادوگر (جلسه 114 _ تغییر ف ر ک ا ن س)
سلام و درود به همه ی دوستان خوبم.با ادامه ی اصول قدرت درسهای وب رو ادامه می دیم.
تا اینجا از قدرت عشق و قدرت احساسات حرف زدیم.سومین چیز مهم که باید درباره اش بدونید و ادامه ی همون درس قدرت احساساته مبحثیست به نام تغییر ف ر ک ا ن س.
در درس قدرت احساسات بهتون گفتم که "شما در وهله اول باید شاد باشی باید شادی از خودت ساطع کنی تا موارد شاد را دریافت کنی! هیچ راه دیگری هم وجود ندارد، چون هر آنچه دلت میخواهد در زندگی دریافت کنی، اول باید همان را از خودت ساطع کنی. نیروی عشق هر آنچه از خودت ساتع کنی، به تو برمیگرداند پس برای تغییر شرایط زندگیات کشمکش نکن! فقط از طریق احساسات خوب خودت، عشق از خودت ساطع کن و هر آنچه بخواهی، ظاهر میشود."
و براتون درباره ی احساسات خودکار حرف زدم و اینکه اگه تابع احساسات خودکارتون بشید مثل همستر روی چرخه ی گردان می شید.به خاطر اهمیت موضوع یک بار دیگه براتون می گم:
احساسات خودکار یعنی چه؟ یعنی خیلی از مردم احساساتشان واکنشی است در قبال هر آنچه برایشان رخ میدهد. یعنی آنها احساسات خود را به جای اینکه آگاهانه مسئول آن باشند، روی حالت خودکار گذاشتهاند. وقتی اتفاق خوب بیفتد. احساس خوبی دارند و وقتی مورد بدی برایشان رخ بدهد، احساس بدی دارند. آنها خبر ندارند که این احساس آنها عامل بلاهایی است که به سرشان میآید. وقتی در برابر اتفاقات بدی که برایتان میافتد با احساسات منفی واکنش نشان بدهید، احساسات منفی بیشتری از خود ساطع میکنید و با شرایط منفی بیشتری مواجه میشوید. آن وقت در دام چرخه احساس خود می افتید. زندگیتان دایره وار میچرخد و مثل یک همستر روی چرخهای گردان به جایی هم نمی رسد چون آنها متوجه نیستند که برای تغییر زندگیشان باید ف ر ک ا ن س ارتعاشی خودشون رو تغییر بدهند.
هر چیزی در کائنات مغناطیس است و ف ر ک ا ن س ی مغناطیسی دارد حتی افکار و احساسات . هر احساسی داشته باشی، خوب و یا بد، ف ر ک ا ن س تو را مشخص میکند و توافراد، رویدادها و شرایطی را که ف ر ک ا ن س ی مشابه دارند، جذب میکنی. پس برای جذب چیزهای خوب، از طریق تغییر حال و هوایت، در هر زمان ف ر ک ا ن س خودت را تغییر بده و هر چیزی در دورو برت تغییری می کنه چون تو روی ف ر ک ا ن س جدید هستی. و مواظب باش احساساتت روی دستگاه خودکار باقی نمونه.
خوب! حالا می خوام بهتون بگم که همه ی اصول قدرت و جذب بر اساس قانون تغییر ف ر ک ا ن س انجام می گیره. تغییر فرکانس چیه؟
تغییر ف رک ا ن س:
نیکولا تسلا گفته: اگر دلت میخواهد از راز کائنات سر در بیاوری،افکارت را براساس انرژی، ف ر ک ا ن س و ارتعاش پایهریزی کن.
این یعنی اینکه همه چیز در کائنات مغناطیسه و هر چیزی ف ر ک ا ن س ی مغناطیسی داره. هر شی یا جسمی ف ر ک ا ن س داره.هر موجودی زنده و غیر زنده ف ر ک ا ن س داره. هر کلامی ف ر ک ا ن س داره.هر جمله ای ف ر ک ا ن س داره.
یعنی مثلا" همونجوری که درباره ی هر موجودی می تونیم بگیم مثلا" 5 کیلو گرم وزنشه و درباره ی هر انرژی می تونیم بگیم مثلا 5 گاست انرژی داره درباره ی هر چیزی هم می تونیم بگیم مثلا" ف ر ک ا ن س ش عدد پنجه یا دهه یا هر چیز دیگه...
مسئله فقط اینجاست که ما چون ف ر ک ا ن س رو به چشم فیزیکیمون نمی بینیم نمی تونیم عدد اون رو تشخیص بدیم که اهمیتی هم نداره.
اونچه که اهمیت داره اینه که احساسات ما روی هر عددی که باشه یعنی ف ر ک ا ن س مون هر عددی که باشه ما اتفاقات و شرایط و آدمهایی رو به خودمون جذب می کنیم که عدد ف ر ک ا ن س شون با اون یکی باشه!
یعنی اگه من احساسات خوبی نداشته باشم و مثلا" ف ر ک ا ن س م عدد دو باشه باید بدونم که در دنیا آدمهایی با ف ر ک ا ن س دو وجود دارند.مثلا" اگه من به کسی بگم بیشعور احمق و اون حرف من فرکانس دو داشته باشه جای دیگه ای کسی یا اتفاق و حادثه ای با ف ر ک ا ن س دو رو به خودم جذب می کنم.مثلا اگه ریخته شدن گل از زیر چرخ یک ماشین به روی لباس نوی من ف رک ا ن س ش دو باشه ممکنه اون رو جذب کنم!اگه یک دروغ گیج کننده ف ر ک ا ن س ش دو باشه ممکنه اون رو جذب کنم و کسی اون دروغ رو به من بگه! و ....... یعنی حوادثی با ف ر ک ا ن س دو وجود دارند و من همه ی اونها رو می تونم مثل یک آهن ربا به خودم جذب کنم.چیزهای خوب رو ف ر ک ا ن س های بالا هستند.
بنابراین ما چون ف ر ک ا ن س آدمها و اشیا و حوادث رو نمی دونیم نمی فهمیم همون حال و هوای خودمون(یعنی ف ر ک ا ن س ما) باعث جذب شدن آدمها یا شرایط بدی به ما شده اما در یک نگاه کلی می تونیم این نتیجه گیری رو بکنیم که :
همیشه عدد ف ر ک ا ن س ما بر اساس احساسات ماست.اگر احساسات خوب و حال و هوای خوب داشته باشیم چیزهای خوب جذب می کنیم و اگه حال و هوای بد داشته باشیم چیزهای بد جذب می کنیم.برای اینه که در متافیزیک گفته میشه که ریشه ی هر اتفاقی در بیرون تو دلیلی در درون تو داره. و برای اینه که اگه شما حال و هواتون رو خوب کنین چون ف ر ک ا ن س تون روی عدد بالاتری میره چیزهای بهتری رو به خودتون جذب خواهید کرد!
نکته ی اول:
هر ثانیه فرصتیست برای تغییر زندگیت!چون در هر ثانیه می تونی چگونگی احساست رو تغییر بدی! مهم نیست که قبلا" چه حال و هوایی داشتی! مهم نیست که فکر می کنی چقدر خطا در این باره از تو سر زده! یادت باشه که وقتی روی فرکانس مقاومت قرار می گیری فوری قانون جذب هم واکنش نشون میده! (برای اینه که ترسها و ناامیدیهای ما سریع باعث جذب چیزهای بد میشن!) وقتی نوع احساست رو تغییر بدی ، گذشته راهش رو می کشه و می ره و زندگیت تغییر می کنه!
"نویل گدارد " در این باره میگه : حتی یک لحظه را هم با احساس تاسف هدر نده! چون فکر کردن در مورد اشتباهات گذشته همراه با احساساتی پر شور، باعث می شود تحت تاثیر آن قرار بگیری!"
نکته ی دوم :
اگه چیزهایی رو که می خوای نداری برای اینه که به اندازه ی کافی از خودت عشق ساتع نمی کنی! در این مورد فکر کن:
یک لحظه عزیزی رو در آغوش می کشی و عشقت رو نثارش می کنی.تو فرکانست رو با این کار بالا می بری و باید چیزهای خوبی جذب کنی.مثلا" ف ر ک ا ن س ت میشه پنجاه.اما یک لحظه ی بعد، به خاطر گیر نیاوردن جای پارک یا گم کردن دسته کلیدت گرفتار خشم میشی و ف ر ک ا ن س دو از خودت ساتع می کنی.یک لحظه با همکارت می خندی و ف ر ک ا ن س ی تولید می کنی که ف ر ک ا ن س مثلا" خوبیه.بعد می ری رستوران تا می بینی غذای مورد علاقه ات رو نداره چنان حال و هوات بد میشه که فرکانس احساست میشه مثلا" پنج.بعد یک قبض موبایل میرسه دستت که باید پرداخت کنی.دچار احساس بدی میشی و مثلا" فرکانست میشه یک.بنابراین نمی تونی منتظر باشی که بر اساس اون ف ر ک ا ن س پنجاه یا سی که تولید کردی چیزهایی رو به خودت جذب کنی! شاید بر اساس میانگین همه ی این ف ر ک ا ن س هات عدد ف ر ک ا ن س ی خاصی پیدا کنی و بر اساس اون دریافت کنی.در واقع تو نمی تونی عدد ف ر ک ا ن س هات رو هی جمع و کم کنی و اگه می تونستی هم فایده نداشت چون نمی دونی چه آدمها و شرایطی رو عدد ف ر ک ا ن س توهستند که جذبشون می کنی! اما می تونی این نتیجه گیری رو بکنی که مشکل تو در طول روز ادامه داره! تو لحظاتی فرکانست رو بالا می بری و عشق نثار می کنی اما مدام حال و هوات به دلایل مختلف بد میشه و ف ر ک ا ن س ت میاد پایین چون از نثار عشق دست می کشی!چون همون طور که قبلا" گفته ام تو در هر لحظه یا داری عشق ایجاد می کنی یا فقدان عشق از خودت ساطع می کنی.
نکته ی سوم :
دلیل آوردن چیزی رو تغییر نمی ده! اگه برای همه ی حال و هواهای بدت دلایل محکم محکمه پسند هم داشته باشی باز برای قانون عشق فرقی نمی کنه! یعنی تو با هیچ عذر و بهانه ای_ حتی قابل قبول و واقعی و منطقی_ نمی تونی نیروی عشق رو صرفا" به این دلیل که از چیزی خوشت نیومده مهار کنی! عذر و بهانه و حتی دلیل آوردن برای اینکه چرا حق داشتی ناراحت بشی باز بار منفی بیشتری به زندگیت اضافه می کنه.وقتی عذر و بهانه می آری که چرا عشق نورزیدی، دوباره همون شکل منفی گرایی رو احساس می کنی و در نتیجه مقدار بیشتری از اون رو از خودت ساتع می کنی و در نتیجه ف ر ک ا ن س ت پایین تر می آد و در نتیجه چیزها و آدمها و شرایطی با ف ر ک ا ن س پایین رو به خودت جذب می کنی! چون تو مغناطیس هستی!
بودا جمله ی بسیار زیبایی داره.اون می گه :
" چسبیدن به خشم مثل چسبیدن به ذغال داغ است با این قصد که آن را به سوی کسی دیگر پرتاب کنی.اما این تو هستی که می سوزی!
نکته ی چهارم :
گاهی می تونین برای اینکه بفهمین چه چیزی رو چرا جذب کرده اید اسمی برای نوع ف ر ک ا ن س احساستون بگذارید! مثلا" اگر از به هم خوردن قرار ملاقاتتون ناراحت هستید و کسی رو بابت این مسئله ملامت می کنید یعنی از این ملامت به عنوان بهانه ای برای ساتع نکردن عشق و بد بودن حال و هواتون استفاده می کنید قانون جذب چیزهایی رو که روی ف ر ک ا ن س ملامت هستند به شما جذب می کنه! یعنی شما شرایط ملامت بار دیگه ای رو به خودتون جذب خواهید کرد! بنابراین چنین شرایطی الزاما" از طرف فردی که اون رو ملامت کرده اید به شما بر نمی گرده بلکه مسلما" شرایط ملامت بار متنوعی را دریافت خواهید کرد! برای نیروی عشق هیچ نوع بهانه ای وجود ندارد! هر چه بدهی همان را می گیری! درست انگار یک آینه مقابل شما گذاشته شده است! هر احساسی چیزی عین خودش را جذب می کند.( این همان چیزیست که در قانون کارما هم گفته می شود.قوانین کارما قوانین پیچیده ای هستند اما اساس آن همین است که لزوما" کسی که او را آزار داده ام من را آزار نخواهد داد.بلکه اگر با فرکانس یک آزارش داده باشه حوادث و آدمهایی با فرکانس یک به سراغم می آیند!)
نکته ی پنجم :
یادت باشه این قوانین شامل هر چیز جزئی هم می شود! یعنی چی؟ یعنی ملامت، انتقاد، مقصر شمردن کسی و گله کردن، همه منفی گرایی هستند.حتی جزئی ترین خرده گیری ، منفی گرایی نصیب تو می کنه.شکایت درباره ی هوا، ترافیک، حرفه ات، قیمتها، سروصداها، خدمات و ...اگر چه ممکنه به نظرت مواردی پیش پا افتاده بیایند اما چون از عشق ناشی نمی شن پس از فقدان ناشی می شن و منفی گرایی رو به سمت تو جذب می کنند.راندا برن مثالهای جالبی در این باره داره.اون می گه: وقتی تو از مغازه دار گله می کنی، چند ساعت بعد همسایه ات به تو زنگ می زنه و در باره ی جیغ کشیدن پرنده ی کاسکوی تو گله می کنه!وقتی موقع ناهار با دوستت پشت سر دوست مشترکتون غیبت می کنید بعد که سر کار بر می گردید می بینید یکی از عمده ترین مراجعانت برایت دردسر درست کرده است! وقتی گفتگوی سر شامت درباره ی اخبار منفیه اون شب یکهو یاد یک موضوع ناراحت کننده می افتی نمی تونی بخوابی! وقتی به فردی در خیابان که بسته اش به زمین افتاده کمک می کنی ده دقیقه ی بعددرست جلوی سوپرمارکت جای پارک پیدا می کنی! وقتی با خشنودی به تکالیف بچه ات کمک می کنی روز بعد بهت خبر میرسه مالیاتت کمتر از اونیه که فکر کردی! وقتی به دوستت لطف می کنی همون هفته رئیست دوتابلیط رایگان بهت می ده! در همه ی این موارد فکر می کنی تو اینها رو نساختی و تو چنین ارتباطی رو ایجاد نکردی!؟ اما این طور نیست! در هر شرایط و هر لحظه از زندگیت، هر آنچه ساتع کنی همان را دریافت می کنی چه باور کنی این ارتباط رو تو ساختی چه انکار کنی!
"نوبل گدارد " می گه : هیچ چیز از جهان بیرون ناشی نمی شود.همه چیز از درون ناشی می شود.
نکته ی ششم :
اگر پنجاه و یک درصد افکار و احساسات خوب از خودت ساطع کنی، به وضعیت و تغییر و تحولی تازه میرسی.به این می گن مرحله ی تغییر و تحول تازه.یعنی مرحله ای که شی یا فردی از حالت توازنی که داشته خارج میشه و حالت متفاوتی پیدا می کنه.
یا (tiping point )
یعنی چی؟ یعنی حتی اگه پنجاه و یک درصد از افکار و احساساتت خوب باشن باعث می شن که در زندگیت رویدادهایی خوب رخ بده و دلیل اون اینه که وقتی تو عشق اهدا کنی،نه تنها به شکل شرایط دلخواهت به تو برمیگرده بلکه در حین بازگشت حتی عشق و موارد مثبت بیشتری را هم به زندگیت اضافه می کنه.سپس موارد مثبت جدید، چیزهای جدید مثبت به زندگیت اضافه می کنه و این چرخه همین طور ادامه پیدا می کنه.چون همه چیز مغناطیسه وقتی چیزی خوب نصیبت میشه به طور مغناطیسی چیزهای خوب دیگه رو هم جذب می کنی.ما معمولا" این رو تجربه می کنیم که گاهی احساس می کنیم همه ی درهای شانس و اقبال یکی بعد از دیگری داره به رومون باز میشه.اقبال درواقع احساسات خوب خودمونه که داره تصاعدی چیزهای بهتر رو به ما جذب می کنه!یعنی تو بیشتر از منفی گرایی عشق ساتع کردی.وقتی عشق به تو بر می گرده ، این عشق عشق بیشتری رو به زندگیت اضافه می کنه که حتی موارد خوب بیشتری رو جذب می کنی.
شایدهم برعکس اون رو تجربه کرده باشین که وقتی اوضاعی بد میشه مصیبت یکی بعد از دیگری پیش میاد.این اتفاقات می افته چون تو منفی گرایی از خودت ساتع کرده ای و وقتی موارد منفی به تو رو کنه منفی گرایی بیشتری به زندگیت جذب می کنه که حتی موارد منفی بیشتری رو به خودت جذب می کنی.ما اینها رو " بد اقبالی متوالی " می نامیم ولی هیچ ربطی به بخت و اقبال نداره.دقیقا" قانون جذبه که در زندگی ما اعمال میشه.در واقع برای خروج از به اصطلاح "بد اقبالی متوالی" تنها راه تغییر دادن احساسات به جهتی دیگره.یا به عبارت دیگه تغییر حس و حالتون به یک حس و حال خوب که در درس پیش گفته ام و با این کار در واقع تغییر ف ر ک ا ن س صورت می گیره.
"چارلز هانل " در این باره می گه : " به این نحو است که تو زندگی مجذوب کننده ای را دنبال می کنی و برای همیشه از هر گزند و آسیبی در امان هستی.و این چنین است که تو نیرویی مثبت می شوی و از این طریق شرایطی سرشار از وفور نعمت و هماهنگی به سوی تو جذب می شود."
نکته ی هفتم :
این نتیجه گیری مهمیه که باید در انتهای این درس برای خودتون جمع بندی بکنید. هر روز صبح که از خواب بیدار میشوی، در مرحله ی تغییر و تحول تازه ی روز خودت قرار داری! یک سو تو را به سمت روزی معرکه و سرشار از موارد خوب سوق می دهد و یک سو تو را به سمت روزی پر از مشکلات سوق می دهد.تو خودت هستی که مشخص می کنی روزت چگونه خواهد بود.آن هم صرفا" از چگونگی احساسی که داری.هر احساسی که داشته باشی،همان چیزیست که از خودت ساتع می کنی و مسلما"هر انچه در طول روز دریافت کنی، هر جا که بروی تو را احاطه می کند.وقتی روزت را با حال و هوای خوب شروع کنی روزت عالی خواهد بود! اما اگر روزت را با بدخلقی شروع کنی و کاری برای تغییر حال و هوایت نکنی اصلا" روزی عالی نخواهی داشت چون تصاعدی منفی گرایی بیشتری را جذب می کنی!
افراد بیشماری هستند که برای امروز زندگی نمی کنند.فکر و احساسات آنها کاملا" به آینده معطوف است.با این حال، طرز زندگی امروز ماست که آینده مان را خلق می کند.مسئله اینست که احساس امروز توست که که اهمیت دارد چون تنها چیزیست که آینده ی تو را خلق می کند!هر روز فرصتی برای زندگی جدید است.چون هر روزخدا، تو در مرحله ای تازه از تغییر و تحول قرار داری و هر روز می توانی با تغییر احساسات و حال و هوایت آینده ات را تغییر بدهی!
خدایا! کمکمان کن تا با تغییر احساساتمان بهترین آینده ای را که برایمان می خواهی به خودمان جذب کنیم! آمین!
(جلسه ی 115) نتیجه ی نیکوکاری شما!
سلام و درود به همه ی دوستان و همراهان خوبم.
خوشحالم از بودن و همراهیتون و براتون بهترینهای خداوند رو می خوام.همون طور که در چند پست قبل دیده بودین من شماره حسابی از کمیته ی امداد دادم و خواهش کردم با کد شناسه ای که براتون گذاشتم هدیه ها و کمکهاتون رو به هفت خانواده ی فقیر برسونین.چون خیلی از دوستان خوبم در این رابطه همکاری کردند و جداگانه سوال می کنند که آیا من شماره فیش اونها رو دریافت کرده ام و پول به اونها رسیده یا نه بنابراین من تصمیم گرفتم این پست رو به نام "نتیجه ی نیکوکاری شما " در این باره براتون بگذارم.
در این پست در قسمت نظرات ، از این به بعد هر کس کمکی به این خانواده بکنه و برای من شماره فیش بگذاره عنوان می کنم که پیگیری شده یا نه و پول به دستشون رسیده یا نه.که اینطوری هم شما با اطمینان بیشتری از اینکه من پیگیری خواهم کرد و پول به دستشون رسیده مطلع بشید و هم یادآوری بشه برای بقیه ی دوستان و کمک کردن اونها .چون شاید کمک شما به نظرتون کم بوده یا کم باشه اما همین کمک کوچک شما تونسته تا حالا کمک حال این هفت خانواده باشه.
همانطور که قبلا" گفته بودم فعلا" ماهی بیست هزار تومن به هر کدوم از اون هفت خانواده پرداخت میشه.تا به حال با کمکهای شما 140000 تومن برای دی ماه اونها و همین مقدار برای بهمن ماه و اسفند ماه جمع شده و به دستشون رسیده.یعنی همون بیست هزار تومن برای هر ماه(که اگر چه واقعا" برای سرپا نگه داشتن یک خانواده کمه اما با توجه به تعداد زیاد این جور خانواده ها خوبه که همین حداقل هم به اونها برسه و اگه یک زمانی کمکهای شما بیشتر بشه قطعا" پرداختی به اونها هم می تونه بیشتر بشه.)برای فروردین اونها غیر از ماهیانه ی بیست هزارتومانیشون، به هر خانواده مبلغ 40000 تومن به عنوان عیدی پرداخت شده.
این پولها توسط خوانندگان خوب این وبلاگ و بعضی از شاگردان و دوستان خوبم پرداخت شده و من اینجا از تک تک اونها صمیمانه تشکر می کنم و خواهش می کنم یادتون نره که عید و سال نو در راهه و کمکهای ما هرچقدر کوچک باشه برای اونها که شرایط مالی بسیار بدی دارند مثل یک گنج کوچکه.
.پس گنجهای کوچک مالیتون رو به همراه اون گنج بزرگ مهربانی که در دلهای تک تکتون سراغ دارم به کمک بگیرید تا یک لبخند بیشتر به روی لبهای این نیازمندان بیاد.قطعا" کارمای خوب این کار رو در لحظات زندگی خودتون تجربه خواهید کرد.انشاالله.
بعد از هر پرداختی لطفا" حتما" برای من شماره فیش و مبلغ رو یا به ایمیلم بفرستید یعنی به آدرس زیر:
یا در نظرات همین درس بگذارید تا من پیگیری کنم و بعد در نظرات همین درس می نویسم که پول شما رسیده به دست اونها.انشاالله.
یک بار دیگه برای یادآوری شماره ی حساب و کد شناسه ی پرداخت کننده را می دهم.
بانک ملت شماره حساب : 13/ 15248737 به نام کمکهای کمیته امداد منطقه ی چهار
کدشناسه ی پرداخت کننده : 96250171826
گذاشتن کد شناسه خیلی مهمه چون این کد شناسه در کمیته امداد موجوده و باعث میشه پول به حساب اون هفت خانواده بره نه نیازمندان دیگه.
دوستانی که منتظر درس جدید هستند در چند روز آینده اون رو براتون می گذارم.مشغول تایپ اون هستم.لطفا" کمی دیگه صبر کنید.
لطفا سوالاتتون رو در نظرات این درس نگذارید .فعلا تا آپ شدن درس بعدی می تونید در نظرات درس قبل بگذارید و همونجا منتظر جوابش باشید.
خدایا! با بخشندگی خودت به ما نگاهی بینداز تا بخشندگی را تجربه کنیم! آمین!
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.
کلاس جادوگری یک جادوگر (جلسه 116_ورود به روند خلق!)
سلام و درود به همه ی دوستان و همراهان عزیزم.دوستتون دارم و خوشحالم که با ادامه ی درسهای قدرت عشق در کنارتون هستم.در آستانه ی سال نو هستیم و دلم می خواد با این درس جدید سبزینگی و رویش در ذهن و فکر تک تکتون جاری بشه.انرژی عشق خودم رو برای قلبهای صادق همه تون روانه می کنم و خوشحالم که کنار منید.پس با آرامش بخونید.یقین دارم این عشق رو دریافت خواهید کرد!
امروز می خوایم درباره ی اصل دیگری از اصول قدرت عشق با هم حرف بزنیم.به نام " ورود به روند خلق".
اگه یادتون باشه اولین درس قدرت ، قدرت عشق بود و بعد قدرت احساسات و بعد تغییر فرکانس و چهارمین کار برای قدرتمند شدن" ورود به روند خلق" است که چند مرحله دارد.در درسهای ابتدایی وب من براتون از تجسم خلاق مقداری نوشته ام و گفته بودم که بعدها باز هم به اون خواهیم رسید. در واقع امروز در این قسمت مطالب بیشتری رو درباره ی تجسم با هم مرور می کنیم.
مراحل ورود به روند خلق :
1_ مجسم کن: (مجسم کن در ذهنت که به خواستهات رسیده ای.یعنی برای تمرکز بر خواسته ات و تجسم اون، از ذهنت استفاده کن.مجسم کن که به خواسته ات رسیدی و با اون کاری انجام می دی.یعنی مثلا" اگه من می خوام پولداری رو مجسم کنم خود دیدن یک اتاق پول حس عشق ممکنه در من به وجود نیاره.پس بهتره من در تجسمم ، به کارهای لذت بخشی که با اون یک اتاق پول انجام میدم فکر کنم.کارهایی که واقعا" دوستشون دارم و فکر کردن به اونها حس لذت و عشق در من ایجاد می کنه.مثلا" من عاشق سفرم.برای تجسم پولداری می تونم مجسم کنم تو سفری هستم که دوستش دارم و کارهایی رو می کنم که دلم می خواد و با پول زیاد با برکتی که همراهمه چیزهایی رو می خرم که بهم لذت می ده.اینقدر بهش فکر می کنم که کیف این کار رو توی وجودم احساس کنم!در اینجا مرحله ی دوم روند خلق یعنی " احساس کن! شکل می گیره.)
2_ احساس کن (یعنی باید همانطور که مجسم میکنی، نسبت به آنچه آن را مجسم می کنی، احساس عشق کنی. تو باید مجسم کنی به خواستهات رسیدهای. باید انجام دادن کاری در ارتباط با خواستهات رامجسم و احساس کنی. این کار تولید مغناطیس میکنه یعنی اگر تجسم خواسته همراه با ایجاد احساس عشق به اون باشه، یک نیروی مغناطیسی ایجاد میشه و خواسته ات رو به سمت تو می کشه.)
3_ دریافت کن. (یعنی نیروی عشق از طریق نیرویی طبیعی،مرئی و نامرئی کار می کنه تا تو رو به خواسته ات برسونه.اما هر چه را که می خواهی، باید براش اشتیاق شدید یعنی عشق داشته باشی. خواسته ات باید از ته دل باشه چون میل شدید یعنی عشق.پس تو باید برای دریافت خواسته ات بتونی از خودت عشق ساتع کنی.)
برای اینکه ببینین دقیقا" منظور از این سه مرحله چیه نکته های زیر رو با دقت بخونید.
نکته ی مهم _ وقتی داری از روند خلق استفاده می کنی، (واقعاً باور کن دریافت کردی) برای این کار باید مجسم و احساس کنی که آنچه را میخواهی از قبل داری و هرگز ذهنت را از این حالت منحرف نکنی. قانون جذب هر چیزی را که به آن بدهی کپی میکند. پس مجسم کن به آن رسیدهای (نه اینکه داری میرسی) اگه می خوای وزن کم کنی، با تجسم و با احساس اینکه به وزن دلخواهت رسیدی، عشق از خودت ساطع کن نه اینکه هر روز مجسم کنی و احساس کنی که چاق هستی.( در این صورت می گن تو داری از روی فقدان تمرینات رو انجام می دی نه از روی عشق) اگه میخواهی در ورزش، موسیقی، آواز، کارت یا هر چیز دیگری پیشرفت کنی، اون مرحله رو الان تجسم و احساس کن و عشق از خودت ساطع کن. اگه میخوای زندگی زناشویی و رابطه عشقی بهتری داشته باشی تجسم و احساس کن که اکنون به خواستهات رسیدی. عشق از خودت ساطع کن.
*سنت آگوستین (عالم الهیات و اسقف) میگه: ایمان یعنی باور هر آنچه نمی توانی آن را ببینی و پاداش این ایمان، دیدن آن است.
*جرج برناردشاو می گه: تجسم سرآغاز خلق است خواستهات را مجسم کن برای تجسم خود، قصد و اراده داشته باش، و سرانجام آنچه را قصد کردهای، خلق خواهی کرد.
نکته ی مهم _ قسمت سوم قانون "دریافت کن" میتونه به شکل اهدا کن –دریافت کن در بیاد. چون دنیا بومرنگه. قانون جذب مثل آیینه میمونه که هر چی مقابلش بگذاری منعکس میکنه. مثل انعکاس صدا میمونه که هر صدایی بیرون بفرستی، همان صدا به سوی تو برمیگردد. مثل دستگاه فتوکپی میمونه که هر آنچه را برای نسخه برداری به آن بدهی،عین همان را به تو تحویل میدهد. یعنی قانون جذب مثل آیینه، انعکاس صدا، بومرنگ یا دستگاه فتوکپیست. اگه از فقدان جلوش حرف بزنی یا رفتار کنی فقدان ایجاد می کنه و اگه از داشتن (یعنی عشق) حرف بزنی داشتن ایجاد می کنه!(مثال: راندابرن دامن زیبایی در پاریس تن زنی میبینه .اون عاشقانه درباره ی اون دامن می گه: چه دامن قشنگی!و طوری این رو می گه که دلش از عشق به اون دامن پر میشه!(اون نمی گه آخ این رو از کجا گرفته ؟من که نمی تونم همه ی اروپا رو بگردم پیداش کنم!) چند هفته بعد تو استرالیا چون راننده ی دیگه ای می خواسته به خلاف سر چهار راهی دور بزنه مجبور به توقف در جایی میشه .و همون طور که ایستاده بوده همون دامن رو در ویترین مغازه ای میبینه و اون رو نصف قیمت می خره!چون مغازهدارمی گه اون رو نمیخواسته و اشتباهی توی باری که از اروپابراش فرستاده بودن اون دامن رو گذاشته اند!) راندا برن اون رو میخره .برن میگه مغناطیس عشقی که صادر کردم اون رو به من رسوند. زیباترین دامن عمرم! و نتیجه گیری می کنه که من فقط با اون مغناطیس عشقی که تولید کردم اون رو دریافت کردم.
نکته مهم: آنچه مجسم میکنی نباید به فردی دیگر لطمه بزند. تجسم چیزی که به فردی لطمه بزند، از عشق ناشی نمیشود بلکه ناشی از فقدان عشق است و مسلماً هر منفی گرایی که در ذهن به تصویر کشیده بشود با همان شدت و ناگواری که برای آن فرستاده شده به سوی خودت برمی گردد!(چون قانون جذب مثل آینه می مونه و هر چی جلوش بگذاریم عین همون رو تولید می کنه!)پس نباید درباره ی چیزی که متعلق به دیگریست مثل همسر دیگری، کار دیگری، خانه ی دیگری و ...تجسم خلاق کنید.هر نوع منفی گرایی که در ذهن به تصویر کشیده می شود، به سوی خود تو بر می گردد چون هرآنچه بفرستی، همان را دریافت می کنی!(چون این هم از روی فقدانه نه از روی عشق)
نکته ی مهم _ قدرت تجسم حد و حصر نداره!محدودیت نداره!تاریخ نشون داده اون کسانی که در علوم پزشکی، هنری، ورزش و ....موفقیتهای بزرگی رو به دست آورده اند، کسانی هستند که تمام حد و مرزهای بشری در تخیل رو شکونده اند .اونها با فروپاشی حد و مرز تخیلشون، دنیا را متحول می کنند. بهترین و والاترینها رو مجسم کن و یادت باشه که تفاوت آدمهایی که زندگی معرکه دارند با اونها که مدام دارند با زندگی دست و پنجه نرم می کنند در یک چیزه! افرادی که زندگیشون عالیه هر چه را که دوست داشته باشند، مجسم می کنند و درباره ی این تجسم بیشتر از سایر افراد احساس عشق می کنند! یعنی احساس می کنن اون رو دارن !(اونها ممکنه اصلا" این قوانین را بلد نباشند ولی ناخودآگاه این کار را انجام بدهند.همسر خود من میگه وقتی خیلی بچه بودم وانمود می کردم یک هنرپیشه ی بزرگم و توی خونه برای خودم نقش بازی می کردم!خودم روتحسین می کردم و تو آینه خودم رو یه جوری نگاه می کردم که انگار دارم به یک هنرپیشه ی توی تلویزیون نگاه می کنم! و از اون کیف می کردم.این تجسم در همون بچگی باعث میشه مثلا" توی یک کارمربوط به بچه ها انتخاب بشه و بازی کنه و ادامه اش.در حالی که در بچگی اون هیچ کسی رو نداشته که بخواد ببرتش توی کار هنری و هیچ شناختی هم از این قوانین نداشته.)افرادی که مدام در زندگی در حال کشمکش هستند، ناخواسته وقتشون رو صرف تجسم چیزهایی می کنند که دوست ندارندو به اون احساس منفی دارند!مدام به اونها فکر می کنند و از اونها حرف می زنند!و بنابراین باعث ساخته شدن اونها می شن.( این کار هم از روی فقدان شکل می گیره نه از روی عشق پس باعث ایجاد بدترینها میشه به جای بهترین ها!)
نکته ی مهم _در انجیل عهد عتیق آمده: خلقت زمین و آسمان و هر چیزی در آن کامل شد.
یعنی پنج هزار سال قبل درانجیل عهد قدیم شرح داده شده که کل خلقت به انجام رسیده و تکمیل شده است و هر چیزی که هماکنون قرار است خلق بشود، از قبل موجود بوده است! حال بعد از پنج هزار سال، فیزیک کوانتوم تایید می کند که در اصل هر چیزی و تک تک چیزها از قبل بوده است! (شاید شما هم درباره ی این موضوع که این دنیا بازتاب دنیای واقعی دیگریست در" جهانهای هولوگرافیک" مطالعاتی داشته باشید یا مطالعاتی در این باره درباره ی "عالم ذر" داشته باشید.در هر حال این یکی از چیزهاییست که خیلی از معلمان متافیزیک به اون اشاره کرده اندو ما نمی تونیم الان وارد این بحث بشیم.)
پس همون طور که گفتم در این اصل گفته میشه که هر چیزی که قراره الان خلق بشه از قبل وجود داشته و مفهومش اینه که برای ما غیر ممکنه چیزی را مجسم کنیم که وجود نداره! پس خلقتت کامل است. وقتی تو مجسم میکنی رکورد دار جهانی بشی، سرشار از سلامتی و پول بشی، همسر یا پدر و مادر بشی، تمام این احتمالات در خلقت وجود داره. اگر از قبل وجود نداشت، ممکن نبود بتونی اونها رو به ذهنت بیاری برای آوردن چیزهای مورد نظرمان از دنیای نامرئی به دنیای مرئی خودمان، تنها کار لازم این است که زندگیت را همان طور که می خواهی مجسم کنی. مجسم کنی چه حال و هوایی داری اگر رابطهات معرکه باشد! مجسم کن چه حال و هوایی داری اگر کسب و کارت پررونق بشود. مجسم کن چه حال و هوایی داری اگر آنقدر پول داشته باشی که هر کاری دلت میخواهد بکنی.مجسم کن که چه حال و هوایی داری وقتی سرشار از سلامتی هستی.
نکته ی مهم _ حواس تو حکم عصای دستت را دارد. برای تجسم از تمام حواست استفاده کن تابه این احساس که آنچه را می خواهی ، داری ، دست پیدا کنی .آن را احساس کن! بچش! بو کن! ببین! و بشنو! اگر دلت می خواهد به ایتالیا سفر کنی، در ذهنت بوی روغن زیتون رو به مشام بکش! پاستای ایتالیایی رو مزمزه کن! مجسم کن با تو به زبان ایتالیایی حرف میزنند و بودن در ایتالیا رو احساس کن! پس در تجسم باید از همه حواست استفاده کنی: ببینی- بچشی- ببوئی- بشنوی!
مثال : مردی در مدت سه سال برای هفتاد و پنج تا شغل درخواست داده بود ولی حتی یک پیشنهاد شغلی هم دریافت نکرده بود.سپس تصمیم گرفت از همه ی قوه ی تخیلش و حواسش برای رسیدن به کارموردنظرش استفاده کنه. مجسم کرد که شغل مورد نظرش رو گیر آورده.اون تک تک جزئیات دفتر کار جدیدش رو مجسم کرد.اون صفحه ی کلید کامپیوترش رو لمس کرد و مجسم کرد داره این کار رو تو دفتر کار جدیدش می کنه! با موارد تمیز کننده ای که بوی لیمو می داد میز توی خونه اش رو پاک کرد و مجسم کرد این بوی مواد تمیزکننده ی میز نویی است در محل کارش! اون حتی همکارانش رو هم در نظر آورد! تو ذهنش با اونها حرف زد و جلسه گذاشت! اون حتی نوعی غذای مکزیکی سفارش داد و خورد و مجسم کرد که این ناهار دلچسب رو داره در وقت استراحتش در سر کارش می خوره! هفت هفته ی بعد، اون دو تا پیشنهاد شغلی پیدا کرده بود و شغل رویاییش بین اونها بود!
تمرین: در گفتگوها و افکارت بگو: من مجسم میکنم که ... بعد با هر چه دلت می خواهد بقیه جمله را کامل کن. این را در صفحات مختلف برای پول، کار، عشق بنویسید.اگه با دوستی حرف زدی که درباره ی ارتقا گرفتن همکارش و پیشرفت نکردن خودش حرف می زنه کمکش کن! بهش بگو تصورش رو بکن دلیل اینکه تو در این زمان ارتقای مقام پیدا نکردی برای اینه که تو قراره به مقام بهتر و پول بیشتری برسی! برای خودت هم در موارد مشابه همین گونه فکر کن ،به جای تمرکز بر اونچه که از دست داده ای. چون حقیقت اینه که مقام بالاتر و پول بیشتر، از قبل برای دوستت وجود داشته و داره و فقط کافیه اون بتونه اون رو احساس کنه و مجسمش کنه که بهش رسیده تا به دستش بیاره! و این برای تو هم همین طور خواهد بود!
نکته ی مهم و تمرین: در کل کارهایی که در طول روز انجام میدهی دقت کن کاری نکنی که در ارتباط با این خواستهات تناقصی ایجاد بشود.یعنی بعد از این تجسم ، مهم ترین کار تو برای تحقق اون ،مشارطه های کوتاه مدت بعدشه که در طول روز یک جوری رفتار نکنی یا حرفی نزنی که انگار اون تجسم دروغ بوده و فقط یک خیال واهیه! یعنی اگه در تجسمت خودت رو شاد و خوشبخت می بینی در طول روز باید با مشارطه کردن روی خودت تمرکز داشته باشی که تا ناراحت شدی گوشی تلفن رو بر نداری و یک عالمه از بدبختیهای زندگیت برای دوستت تعریف کنی! کلا" بودن در لحظه ی ابدی اکنون برای همینه که تو مشارطه کنی تو هر لحظه شاد شاد زندگی کنی انگار همه ی آرزوهات رو صبح بهت دادن و حالا دیگه نیازی نیست به خاطر نبودن اون آرزوها غصه بخوری و بی انرژی باشی. یعنی اگه تو تجسمت همسر الهیت رو مجسم می کنی روزش نباید با شش نفر پای کامپیوتر چت کنی!اگه خودت رو پولدار میبینی نباید دادن قسطها و قرضهات رو بندازی عقب!
نکته ی مهم و تمرین :در کل مواظب باش نه تنها کاری نکنی که با اون تجسمت منافات داشته باشه بلکه کارهایی بکنی که در جهت خواسته ات باشه. مثلا" در اطرافت از وسایل و ابزاری استفاده کن و دوربر خودت بگذار که این حس را به تو بدهد که قبلاً به هر آنچه میخواستی رسیدهای.دور و بر خودت رو با وسایلی مثل لباس، تصاویر، عکس و اشیای مرتبط با خواسته ات پرکن تا بتونی حال و هوای داشتن آنچه را می خواهی مجسم کنی.
کارهایی بکن که تو رو در مسیر اون خواسته قرار می ده که به نوعی مثل گودال کندن برای آرزو می مونه.یعنی اگر لباس جدید می خواهی ببین آیا کمدت برای لباس جدید جا داره؟ چوب لباسی اضافه تو کمد بگذار! لباسهای کهنه ی قدیمی رو دور بنداز!اگه پول چشمگیر میخوای ببین کیف پولت جای کافی داره یا پر کاغذهای بیربطه؟ اگر همسر دلخواه میخواهی نصف کمد لباست رو براش خالی بگذار! " برن " می گه : از اسباب و وسایل مربوط به آرزوت استفاده کن مثل زنی که پول نداشت اسب بخره اما برس اسب میخرید، نقاشی اسب می کشید،عکس اسب روی لب تابش گذاشته بود، با بچههاش میرفتن به بهانه ی خرید چکمه،چکمه اسب سواری پا میکردن . و این در حالی بود که اصلا" پول خرید یک اسب رو نداشت! اون به یک نمایشگاه اسب تو شهرش رفت و تو قرعه کشی اون شرکت کرد و آخرش یه اسب برنده شد!یک اسب بلوطی رنگ از نژاد مورگان که دقیقا" همون چیزی بود که اون مجسمش می کرد.
تمرین : با استفاده از قدرت تجسم و تخیلت ، بازیهایی اختراع کن که واقعا" حال و هوایی خوب به تو می ده." راندا برن " مثال می زنه و میگه مثلا" زنی بعد ازفارغ التحصیلیش بیکار مونده بود.اون هر روز تو دفترش می نوشت که خدا رو شکر می کنه اگه کاری گیر بیاره! تا بالاخره فهمید اعمالش از روی سرخوردگیه (یعنی از روی فقدان عشق) و اون واقعا" نمی تونه مجسم کنه که شغلی داره. تصمیم گرفت همه چیز رو تغییر بده.برای این کار تو ذهنش به این فکر کرد که حالا دیگه داره می ره سر کار دلخواهش. بنابراین اون روز توی دفترش به جای اینکه واسه خدا بنویسه شکرش می کنه اگه کاری به دست بیاره این جوری نوشت که : بابت موفقیت در حرفه اش و برای مردمی که داره با اونها کار می کنه، خدا رو شاکره! اون هر روز لباسهایی رو که باید سرکار جدیدش بپوشه مرتب می کرد.حساب پس اندازی برای چکهای دریافتیش باز کرد.حتی ساعت شماطه دارش رو طوری تنظیم کرد که انگار داره می ره سر کار. و چند روز بعد کار دلخواهی با همون خصوصیاتی که دوست داشت به اون پیشنهاد شد.
در این درس چند تا مثال جالب که خود راندا برن زده بود رو براتون نوشتم. به مجموعه ی این کارها می گن روند خلق! یعنی آوردن چیزی از دنیای نامرئی به دنیای مرئی با تجسم و روند درست آن. بنابراین وقتی تو با انجام این امور مربوط به روند خلق نقش خودت رو در روند خلق تکمیل می کنی باید بدونی تو کار خودت رو کردی.از این جا به بعدش در دستان قدرتمند خداونده و اصلا" به تو ربطی نداره که چجوری و از چه طریقی این خواسته باید به تو برسه.( پس بعد تجسمت نگو اما با وجود همه ی اینها من که پول ندارم! من که خانواده ی درستی ندارم! من که موقعیت خوبی ندارم! و ...) باید بدونی که تو دیگه در دنیای قدیم نیستی که هر چه را می خواهی نداشته باشی! تو با انجام روند خلق،به دنیایی جدید منتقل شده ای ( چون فرکانست رو تغییر داده ای و بالا برده ای پس چیزهایی که در دنیای مرئی روی فرکانس بالاتر هستند به تو روی خواهند آورد!اگر هنوز دریافت نمی کنی پس باید فرکانست رو بالاتر ببری!).در این دنیای جدید هر آنچه را که می خواهی، حتی با وجود اینکه نمی توانی آن را ببینی، داری.پس آگاه باش که تو آن را دریافت می کنی!
و فقط آخرین نکته که خیلی مهمه و خواهش می کنم فراموشش نکنین :
آرزوی قلبیت رو مجسم کن و از قوانین روند خلق برای اون استفاده کن.بعد در طول روز با مشارطه های کوتاه مدت طوری رفتار کن که انگار صبح همون روز به همه ی آرزوهات رسیدی!(به این می گن از روی قدرت عشق تمرین کردن نه از روی فقدان عشق و این مهم ترین نکته ی قوانین جذبه چون ما گاهی فکر می کنیم داریم طبق قوانین مثبت اندیشی و جذب کار می کنیم اما اگه دقت کنیم می بینیم داریم از روی فقدان عمل می کنیم نه از روی بودن عشق) پس باید بتونی در لحظه ی ابدی اکنون شاد زندگی کنی و واقعا" لذت ببری از زنده بودنت.اگه یک جوری شاد زندگی کنی که انگار آرزوت رو به دست آوردی یعنی داری از روی قدرت عشق رفتار می کنی نه فقدان و اون وقته که تازه در جریان دریافت کردن آرزوها و خواسته ات قرار می گیری!
اگه در این مرحله آرزوی قلبی کسی به بیماری قلبی تبدیل بشه باید از قانون عدم مقاومت استفاده کنه! یعنی چی؟ یعنی اگه ته این تجسمها تو نتونی در طول روز درست و شاد زندگی کنی و به همه ی مسایل زندگیت برسی و به جای این کار همه اش تو فکر این باشی که اما هنوز که آرزوم نرسیده! و اگه به آرزوم برسم بعدا" تازه شاد زندگی می کنم ! و اگه نشد چی میشه! و اصلا" چجوری می خواداین آرزو انجام بشه و .....
در این حالت می گن آرزوی قلبی شما به بیماری قلبی تبدیل شده! در این زمان هر کار و تمرین ذهنی که برای رسیدن به اون انجام بدین بی نتیجه خواهد ماند چون از روی عشق نیست بلکه از روی فقدان عشقه.در این زمان فقط رها کردن آرزو ( یعنی قانون عدم مقاومت ) به کمک شما می آد.
شما باید نقشه ی گنجتون رو کنار بگذارید و فقط و فقط به بالا بردن فرکانستون با شاد زندگی کردن بپردازید.تاوحشت و ترس انجام نشدن آرزو کم کم کمرنگ بشه و آرزوتون از حالت یک بیماری قلبی که راه زندگی شاد رو براتون بسته در بیاد.این نکته کوچک خیلی مهمه و انشاالله بعدها بیشتر درباره اش صحبت خواهیم کرد.
درسها و اصول قدرت همچنان ادامه دارند.دوستتون دارم و از خداوند می خوام که به تک تکتون قدرت عشق رو اهدا کنه.
خداوندا!وقتی تو با قدرت عمیق عشقت در قلبم هستی من قویترینم!مرا در آغوش محکمت پناه بده! آمین!
کلاس جادوگری یک جادوگر (جلسه 117 _ احساس یعنی خلق!)
سلام و درود به همه ی شما همراهان خوبم.سال نوی همگیتون مبارک و پر از برکات خداوندی باد!
خوشحالم که با ادامه ی درسهای اصول قدرت در خدمتتون هستم.
امروز می خوایم باز هم درباره ی " احساس یعنی خلق " حرف بزنیم که جزو اصول قدرته.همون طور که قبلا" هم بهتون گفتم اینها جزو آموزشهای راندا برنه.
امیدوار هستم حتی با خوندن این درس بارقه های انرژی و نور شادی رو در وجودتون احساس کنید و انرژی و عشقی رو که من با تمام وجودم برای همگیتون می فرستم در درونتون حس کنید. فصل بهار شروع سبزینگی طبیعته و دلم می خوادببینم که همه ی شما این سبزینگی رو در روح و جانتون هم احساس خواهید کرد.
وقتی مااز طریق ایجاد حال و هوای خوب برای خودمون ، عشق ساتع می کنیم احساسات ما یک حوزه ی مغناطیسی ایجاد می کند که کاملا" شما رو در بر می گیره.همه جا این حوزه ی مغناطیسی همراه ماست.این همون چیزیه که بهش میگن : " هاله ی فرد".ما الان نمی خوایم وارد درسهای هاله شناسی یا هاله درمانی بشیم و من فقط توضیحات لازم رو بهتون می گم.
پس هالهای که دور فرد را احاطه کرده است، در اصل حوزهای الکترومغناطیسی است و شما از طریق خاصیت مغناطیسی حوزه خودتون که احاطهتان کرده است، هر چیزی را در زندگی جذب میکنید. احساسات شما در هر لحظه مشخص می کند حوزه ی شما در هر زمان مثبت است یا منفی! هر چقدر عشق بیشتری اهدا کنی، حوزه مغناطیسی تو بزرگتر و قدرتمندتر میشه. آنچه که در حوزه مغناطیسی توست، درحال جذب کردن به سوی خودش است، بنابراین هرچه عشق بیشتر در حوزه تو باشه، قدرت بیشتری برای جذب چیزهایی که دلت میخواهد خواهی داشت. این یک قدرت شگفت انگیزه که خداوند یکتا در تک تک ما آفریده.
مثال: راندابرن که عاشق گله، تو یه روز بارونی که شنبه بازار تعطیل بود تصمیم گرفت واکنشش در مقابل اینکه از گل خبری نیست، خوب باشه و به این فکر کنه که قدر گل رو بدونه و حتی بیشتر گل دوست داشته باشه. به جای احساس یاس، حال و هوای عشق به گل رو انتخاب می کنه بنابراین حوزه مغناطیسیاش از عشق به گل پر میشه و در ساعتی بعد خواهرش از اونطرف دنیا یک گلدون بزرگ گل برای اون سفارش میده که میاد دم خونهاش.
راندا برن می گه زندگی خود اون هم زمانی معرکه نبوده اما با کشف اینکه برای نیروی عشق هیچ چیزی عظیم و دور از دسترس نیست زندگیش رو عوض کرده.
بنابراین ، این قانون رو هرگز فراموش نکنید :
"با مهار کردن بزرگترین قدرت کائنات، می تونین هر چیزی رو در زندگی تغییر بدین و تنها کار لازم اهدای عشق است! " ( و برای اهدای عشق به دنیا شما باید شاد باشید و در لحظه ی ابدی اکنون در بهترین حال و هوای ممکنه باشید تا بهترین چیزها رو به خودتون جذب کنید.و این شاد بودن فقط با مشارطه های کوتاه برای شاد زیستن و بودن در زمان حال امکان پذیره.)
اینجا شما باید چند تا نکته ی خیلی مهم رو به یاد داشته باشید.
نکته ی مهم : اندازه خواسته.
ما تمایل داریم فکر کنیم چیزهایی که میخوایم واقعاً بزرگه. با این کار به قانون جذب میفهمونیم این خواسته به قدری بزرگه که رسیدن به اون بسیار مشکل خواهد بود و احتمالاً کلی هم طول میکشه تا دریافتش کنیم. اگر خیال کنی خواستهات خیلی بزرگه، مشکل ایجاد می کنی و در دریافت خواسته ات تاخیر ایجاد میشه. برای قانون جذب بزرگی یا کوچکی وجود ندارد و زمان هم مفهوم نداره. پس بدون اینکه فکر کنی از نظر خودت خواستهات چقدر بزرگه، آن را به اندازه یک نقطه در نظر بیاور! مهم نیست که چی می خوای ، فکر کن خواستهات به اندازه یک نقطهاست، چون برای نیروی عشق، هر آنچه تو بخواهی،کوچکتر از یک نقطه است.
تمرین: یک نقطه در وسط دایرهای بزرگ بگذار و کنار آن نقطه اسم خواستهات رو بنویش. اگر متوجه شدی ایمانت متزلزل شده، گهگداری به این نقطهای که کشیدهای نگاه کن و متوجه باش که خواسته تو برای نیروی عشق به اندازه آن نقطه است!
ویلیام شکسپیر میگه: "تردید و دودلی ما خائن و دغلباز است و غالبا" باعث می شود، موهبتی را که ممکن است به دست بیاوریم، از دست بدهیم! "
پس مواظب تردیدهاتون که باعث میشه فکر کنین خواسته تون اینقدر بزرگه که نعوذ بالله خداوند با اون عظمتش از پسش بر نمی آد، باشید! خواسته ی شما در برابر خواست خداوند حتی اون نقطه هم نیست!
پس خواسته تون رو بطلبید.قوانین سیستم آرزوها رو برای اون انجام بدین و طوری شاد زندگی کنین انگار پیشاپیش اون رو دریافت کردید.(اگر صلاح و خیر شما در اون باشه حتما" با این روش اون رو دریافت می کنید در غیر این صورت از خداوند بخواهید که چیزی برتر از اون در جهت خیر شما و دیگران، به شما اهدا کنه و به بهترینی که اون برای شما انتخاب می کنه اعتماد کنید.)
نکته ی مهم : تغییر دادن موارد منفی.
اگر موردی منفی در زندگیت وجود داره و دلت می خواد تغییرش بدی با تجسم و احساس اینکه هماکنون آنچه را که میخواهی داری عشق از خودت ساطع کن. یادت باشه که هر مورد منفی یعنی فقدان عشق. بنابراین تو باید خلاف وضعیت منفی را مجسم کنی. چون خلاف آن عشق است.
مثال: اگر دچار نوعی بیماری هستی و شفا می خواهی برای جسمی که میخوای سالم بشود، عشق بفرست.
وقتی برای تغییر موردی منفی از روند خلق استفاده می کنی متوجه باش که لزومی نداره منفی را به مثبت تبدیل کنی،چون در واقع احساس خواهی کرد انجام اون کار دشواره . خلقت یعنی به وجود آوردن چیزی جدید که به طور خودکار جایگزین مورد سابق بشه. تنها کاری که تو باید انجام بدهی این است که برای آنچه می خواهی عشق از خودت ساطع کنی، و نیروی عشق خودش منفی گرایی را برایت با موردی مثبت جایگزین میکند.
تمرین مهم 1 : هر روز مدت هفت دقیقه را به داشتن هر آنچه می خواهی و تجسم و احساس آن اختصاص بده. این کار را هر روز انجام بده تا به این احساس برسی که از قبل خواستهات را داشتی . این کار را بکن تا در ذهنت نهادینه بشه که خواستهات به خودت تعلق داره. درست مثل اسمت که مال خودته.
تمرین مهم 2: بعد در کل روز با خودت مشارطه های کوتاه مدت داشته باش که به راحتی به زندگیات برسی و انگار که آرزوت رو به دست آوردی، تا جایی که میتونی عشق و احساس خوب از خودت ساطع کنی، چون هر چه بیشتر عشق ساطع کنی، سریعتر به خواستهات میرسی.
تمرین مهم 3:درطول روز مشارطه کن با حرف زدن درباره جراحتی که خوب نشده بر دنیایی جدید خط بطلان نکش. چون با این کار با حرف زدن در مورد اون، دوباره بدترینها رو مجسم میکنی و به دنیای قبل برمیگردی وقتی بدترین رو مجسم کنی همون رو هم دریافت میکنی.
مثال : اگر کسی درباره جراحتت از تو پرسی می تونی بگی: صد درصد حال و هوایی خوب دارم و جسمم هم همین حالت رو دنبال میکنه. یا بگی: این رحمت الهی بوده چون باعث شده حالا بیشتر از هر وقت دیگهای قدر سلامتی و خوشبختی رو میدونم. یا اگر به اندازه ی کافی شجاعت داری، حتی می تونی بگی : " از پس اون بر آمده ام و بهبود کامل یافته ام!"
نکته ی مهم :از بین بردن حال و هوای بد.
تو می تونی با تغییر حال و هوای خودت، هر چیزی را در زندگی تغییر دهی. وقتی حال و هوای تو درباره هر موضوعی تغییر بکنه، بیبرو برگرد اون موضوع تغییر میکنه! برای تغییر دادن احساست سعی نکن از دست احساسات بد خلاص بشی،چون تمام حال و هوای بد صرفا" به خاطر فقدان عشق است. پس سعی نکن مجسم و فکر کنی چطور باید از عصبانیت و غم خلاص بشی، به جای این کار چون تمام حال و هوای بد به دلیل فقدان عشق است، خودت را از عشق سرشار کن، اون وقت عصبانیت و غم و غصهات از بین میره.وقتی خودت رو از عشق سرشار می کنی ( با خوب کردن حال و هوات از هر راهی که برات ممکنه) اون وقت خود به خود فرکانست تغییر می کنه و تمام احساسات بدت هم از بین می ره.
پس این یه قانونه: حال و هوای خوب= سرشار از عشق بودن
حال و هوای بد= فقدان عشق
درمورد عشق طوری فکر کن که انگار آب توی لیوانه. تو نمیتونی وقتی آب لیوان کمه، با جنگ و جدل و دشنام دادن به خالی بودن لیوان زیادش کنی! تنها راهش اینه که لیوان رو از آب پر کنی. وقتی تو حال و هوای بد داری لیوان جسم تو از عشق خالیه. وقتی لیوان وجودت رو از عشق پر کنی، احساسات بدت از بین میره.
راندابرن مثال قشنگی میزنه و میگه احساسات بد رو مثل اسبهای وحشی مجسم کن. اصطبلی پر از اسبهایی با حال و هوای بد وجود داره. اگه من الان احساس سرخوردگی دارم روی اسب سرخوردگی سوار شدم. به خودم می گم:اگر میتونم سوار این اسب وحشی بشم میتونم ازش پیاده هم بشم. اسب عصبانی، دلخور، ملامتگر، عبوس، بدخلق ، اخمو و تند خو و... اسبهای این اصطبل حال و هوای بد هستند.
لائوتسه "بنیانگذار مکتب تائو " می گه : " حتی در برابر رفتار و طرز برخوردی جاهلانه هم واکنشی عاقلانه نشان بده. "
بنابراین وقتی دیگران با برخوردهای جاهلانه شون حال و هوای تو رو خراب می کنند مواظب باش به همستر روی چرخ تبدیل نشی!( در درسهای پیش گفتم که این یعنی چی )برای لذت بردن از تجسم و قوه ی تخیل خودت استفاده کن تا قدرت را از هر چه که نمی خواهی سلب کنی.مثلا" مجسم کن با مشاهده ی خودت و دیگران که در شرایط سخت مختلف زندگی بر اسبهای وحشی سوار شده اید! فقط بخند و سعی کن حال و هوایت را عوض کنی!
راندابرن می گه: من احساسات بد را برای خودم یا دیگری واقعی نمیدونم، چون این حقیقت نداره. احساس بد ناشی از این نیست که تو یا دیگری چه کسی هستید. ناشی از اینه که این همون چیزیه که تو به خودت اجازه دادی که آن را احساس کنی. و تو می تونی انتخاب کنی به همان سرعتی که روی این اسب پریدی، ازش پیاده بشی! اگه یکی از نزدیکانت بدخلقه تصور کن سوار اسب بدعنقی شده بدعنقی اون رو شخصی تلقی نکن. اگه اون رو شخصی تلقی کنی، و تو هم بدلیل بدعنقی اون بدعنق بشی، تو هم با اون سوار اسب بدعنقی شدی. بنابراین درچنین شرایطی با مشاهده خودم یا سایرین که در شرایط مختلف زندگی سوار بر اسب وحشیای هستیم، فقط میخندم! یعنی اگه حال و هوام بده، و بگذارم احساساتم خودکار عمل بکنه، یعنی دارم به اون اسب وحشی تازیانه میزنم تا حالت منفی شوریدهتری پیدا کنه.پس از حال و هوای بد منزجر نباش بلکه بخند و حال و هوات رو عوض کن.
چون منزجر بودن یعنی مقاومت نشون دادن.در برابر هر چیزی که در زندگی مقاومت به خرج بدی بیشتر همون رو به خودت جذب میکنی. پس اگر حال و هوای بد به سراغت اومد بهش بها نده. ازش منزجر نباش. دربرابرش مقاومت نکن. و بعد تمام قدرت اون رو بگیر با تغییر دادن حال و هوای خودت.
هر آنچه اهدا میکنی تغییر بده. هر آنچه دریافت میکنی تغییر خواهد کرد. چون این است قانون جذب! عشق بده تا عشق دریافت کنی! حال و هوای خوب برای خودت ایجاد کن تا شرایط و آدمهایی را به خودت جذب کنی که حال و هوایت را خوبتر می کنند!
خدایا! کمکمان کن تا جوانه های عشق در وجودمان از نو برویند! آمین!
کلاس جادوگری یک جادوگر (جلسه 118 _ زندگی کاتالوگ است!)
سلام و درود به همه ی شما همراهان خوبم.با آرزوی بهترینهای خداوند برای همه ی تان با ادامه ی درسهای قدرت عشق در کنارتون هستم.
امروز می خوایم درباره ی اصل دیگه ای به نام " کاتالوگ بودن زندگی " صحبت کنیم که همون طور که قبلا" هم گفته ام جزو آموزشهای راندا برنه درباره ی اصول قدرت.
زندگی یک کاتالوگ است .این یعنی چی؟
یعنی همه چیز در زندگی به تو عرضه می شود تا از بین آنها هر چیزی را که دوست داری انتخاب کنی!
این خبر باید همه ی وجود شما رو از شوق بلرزونه! واقعا" همین طوره! زندگی همه چیز رو به تو عرضه می کنه اگه تو بلد باشی بهش بگی که چه چیزی رو می خوای در واقع داری از توی کاتالوگ زندگی برای خودت سفارش می دی.پس اون رو دریافت می کنی! اولین بار که خودم مفهوم این جمله رو فهمیدم و با تمرین تجربه اش کردم واقعا" دچار شعف بزرگی شدم و دلم از خوشحالی لرزید! این آغاز جدیدی برای توانگری من بود!
امیدوارم تک تک شما به معنی جملاتی که به شما می گم حسابی فکر کنین تا عمق شکوه و عظمت موضوع رو دریافت کنید!
حالا موضوع رو بیشتر براتون توضیح می دم از زبان راندا برن.پس حسابی دقت کنید.
زندگی یک کاتالوگه یعنی زندگی تو را دنبال میکند:
یعنی تجربیات زندگی تو ناشی از افکار و احساسات خود توست. زندگی یک کاتالوگ است. به تو مدام چیزهایی را نشان میدهد. آیا چیزهایی را که دوست داری از آن کاتالوگ انتخاب میکنی یا مشغول قضاوت کردن و برچسب زدن به موارد بد هستی؟
این یک قانونه: وقتی نسبت به هر چیزی که فرد دیگری داره حال و هوای خوب داشته باشی، و به اندازه اونهایی که اون رو دارن هیجانزده و ذوقزده بشی انگار این موارد برای خودت پیش اومده، یعنی عشق ساطع کردی و همین موارد رو به سمت خودت جذب میکنی!
وقتی خودروی رویاییات به سرعت از کنارت میگذره زندگی داره این خودرو رو به تو نشون میده! اگه غبطه بخوری یا حسادت بکنی چون فردی دیگر خودروی رویایی تو را میراند، فقط خودت را از خودرویت محروم می کنی، تو باید طوری ذوق کنی که انگار تو الان سوار اونی چون زندگی تو رو انتخاب کرده که اون رو نشونت بده!در واقع دیدن اون خودرو اتفاقی نبوده چون هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست!
وقتی زوجی خوشبخت میبینی یعنی زندگی داره به تو فرصت میده تا از کاتالوگ اون انتخاب بکنی. اگر با دیدن اونها احساس غم و تنهایی کردی یعنی داری منفی گرایی ساطع میکنی و در اصل داری به دنیا میگی: دلم میخواد غصهدار و تنها باشم!
اگه اضافهوزن داری و فرد خوش اندامی میبینی چه حال و هوایی برای خودت انتخاب میکنی؟ زندگی اندام زیبا رو به تو عرضه کرده تا تو هم حق انتخاب داشته باشی پس اگه بابت اندام نامتناسب حس بدی داشته باشی، در واقع انگار داری ابراز میکنی، دلم نمی خواد چنین اندامی داشته باشم. دلم می خواد چاق باشم!
اگر بیماری و زندگی افراد سالم را به تو عرضه کرده برای اینکه که تو انتخاب کنی، اگه بابت سلامت بودن اطرافیانت احساس عشق کنی و بابت عدم سلامتی دچار احساس بدی نشی تو سلامتی رو برای خودت انتخاب کردی.
یعنی چی؟ باز هم توضیح می دم.
هرچیزی در زندگی خودش را به تو عرضه میکند تا خودت هر چه را می خواهی یا نمیخواهی انتخاب کنی. چون زندگی یک کاتالوگ است.اما وقتی زندگی این کاتالوگش رو جلوی تو ورق می زنه و تو از چیزی خوشت می آد چطور باید اون رو جذب کنی؟ و وقتی زندگی چیز ی رو به تو نشون می ده چطور باید مانع جذب شدنش بشی؟
برای قانون جذب فقط "بله" مفهوم دارد.یعنی در واقع قانون جذب و کائنات، کلمات بلی یا نه ، خوب یا بد، و ...رو بلد نیستند!در واقع زبانهای امروزی توسط بشر ساخته شده و بشر در هر جای دنیا داره به یک زبونی صحبت می کنه.خوب! کائنات که نمی تونن بفهمن وقتی شما از چیزی در کاتالوگ زندگی خوشت اومده و داری به زبون فارسی می گی من اون رو می خوام یعنی چی داری می گی! آخه اونها که زبان و کلمات رو مثل ما بلد نیستند! زبان کائنات و زبان قانون جذب طور دیگریست.زبان کائنات بر اساس احساسه نه کلمه.
ساده ترش اینه که اگه زندگی که یک کاتالوگه، چیزی رو به من نشون بده و من نسبت به اون از خودم احساس نشون بدم برای کائنات معنیش اینه که : بله! من اون رو می خوام! ( حتی اگه به زبون بگم اون خیلی افتضاحه و من ازش متنفرم! ) و اگه زندگی که یک کاتالوگه چیزی رو به من نشون بده و من بهش احساس نشون ندم یعنی من اون رو نمی خوام.(حتی اگه به زبون بگم اون عالیه و کاش من هم داشتمش! )در واقع چون همه چیز در دنیا بر اساس فرکانسه کائنات هم که بر اساس فرکانس کار می کنند، فقط فرکانس احساسی رو می شناسن نه کلام رو!
پس هر چیزی که در دنیا ببینم و به اون احساس نشون بدم ( چه احساس خوب چه بد) معنیش از نظر کائنات اینه که من اون رو می خوام! حتی اگه من به چیزی احساس نفرت نشون داده باشم معنیش اینه که من اون رو از کاتالوگ زندگی می خوام!
در واقع غول چراغ جادوی ما کلمات رو بلد نیست! اما فرکانس احساسات رو بلده!وقتی ما به چیزی احساس نشون بدیم غول چراغ جادومون اون رو برامون می سازه و دریافتش می کنیم!
پس اگه زندگی در کاتالوگش چیزی رو به ما نشون داد که ما دوستش نداشتیم نباید بهش احساس نشون بدیم(والا جذبش می کنیم!) فقط باید بدون بروز احساس از اون رو برگردونیم و توجهمون رو به قسمتی از کاتالوگ دنیا بدیم که دوستش داریم و دلمون می خواد داشته باشیمش!
پس از هر آنچه خوشت نمیآید فقط ازش رو بگردان و در مقابل اون هیچ احساس منفی از خودت نشون نده. در قبال چیزهایی که خوشت نمیآید، جواب منفی نده چون جواب منفی همان را به تو می کشاند. چرا؟ چون وقتی در قبال آنچه نمی خوای، جواب منفی بدی، درمورد آنها حال و هوای بد پیدا میکنی، و همان احساس بد، شرایط منفی زندگیات را به سوی خودت برمی گردونه.
در زیارتگاه توشوگو در ژاپن قرن هفدهم، مجسمه سه تا میمون هست که یکی چشماش را گرفته، یکی گوشهاش رو گرفته، یکی دهنش رو . این یعنی: هیچ مورد منفی را نبین،نشنو، حرفش رو هم نزن!
واز هر چی خوشت اومد حتی مال دیگری ،بگو بله. این عالیه. این فوق العاده است.و ازش احساس عشق و شادی کن تا جذبش کنی چون زندگی تو رو انتخاب کرده که این کاتالوگ رو نشونت بده! فقط تو باید با نشون دادن احساس درست اون رو جذب کنی! این یعنی نثار عشق و بله گفتن به آن. وقتی به چیزی میگی نه، مثلاً ترافیک وحشتناکه، این آدم دیوونهاست، اینجا شلوغه و... کائنات نه تو رو نمیشنوه، چون بهش احساس نشون دادی اون رو میسازه و فکر میکنه تو بهش بله گفتی.
مثال :
اگه دلت می خواد پدر یا مادر بشی،هر وقت پدر یا مادری رو می بینی عشق از خودت ساتع کن و حال و هوایی خوب در خودت به وجود بیار.اگه با دیدن بچه ها، احساس دلتنگی کنی چون خودت بچه نداری، در این صورت داشتن بچه رو از خودت دفع می کنی! هر وقت تو بچه ها رو می بینی این زندگیه که در واقع داره در کاتالوگی اونها رو به تو عرضه می کنه پس تو می تونی با نشون دادن احساس خوب از خودت اون رو دریافت کنی.
مثال :
اگه می بینی کسی ازدواج مناسبی کرده باید حال و هوات رو عالی کنی چون کاتالوگ زندگی تو رو انتخاب کرده که این مورد رو به تو نشون بده یعنی زندگی می خواد به تو بگه اگه الان تو هم بتونی حس خوب و شادی در خودت ایجاد کنی و بفهمی زندگی کاتالوگه برای تو، تو هم می تونی عین اون رو دریافت کنی!اما اگه با دیدن کسی که ازدواج کرده یاد تنهایی خودت بیفتی و حال و هوات بدتر بشه یعنی تو در برابر تنهایی واکنش احساسی نشون دادی پس تنهایی بیشری رو جذب می کنی!
مثال :
وقتی توی یک مسابقه ی ورزشی شرکت می کنی و فردی دیگر برنده می شود، وقتی همکارت به تو می گه که اضافه حقوق دریافت کرده، وقتی دوستت بهت می گه که همسرش هدیه ای غافلگیرانه به اون داده برای رفتن به مسافرتی رویایی، یا کسی می گه که خونه ای خریده، تو هم باید به اندازه ی اونها ذوق زده بشی که انگار این موارد برای تو هم پیش اومده و وقتی در برابر اینها واکنش مثبت نشون بدی، همین موارد رو به سمت خودت جذب می کنی!
پس هر چیز خوبی که دنیا به تونشون داد، ذوق زده شو چون معنیش اینه که تو با اون چیزهای خوب هم فرکانس هستی!
کاتالوگ زندگی چیزهای منفی هم داره. چیزهایی که تو دلت نمی خواد داشته باشی.در مقابل اونها مقاومت نکن.فقط ازشون رو برگردون.نبینشون و ازشون حرف نزن!راحت و بدون هیچ قضاوتی از اون رو برگردون تا ضمیمه ی زندگی تو نشه!
بنابراین ، این درس بسیار مهم رو به صورت چند جمله براتون تکرار می کنم :
نکته ی مهم : وقتی قضاوت و انتقاد می کنی ، همونها به خودت بر می گرده.عشق و قدردانی رو به فردی دیگر یا هرچیزی عرضه کن تا همانها را به خودت اهدا کنی!
یعنی در مورد فردی دیگه چه احساسی داری؟در مورد اون چه فکری می کنی؟برای او چه می کنی؟ اینها تعیین می کند که تو برای خودت چه می کنی!!! اگر قضاوت و خرده گیری می کنی در واقع اونها رو به خودت اهدا کرده ای!همان طور که اگر عشق و قدردانی به دیگری بدهی چون همانها را دریافت می کنی پس در واقع همانها را به خودت اهدا کرده ای!
نکته ی مهم : تو به اندازه ی کافی خوب هستی! اگر کاری انجام داده ای که صحیح نبوده است،درک و پذیرش صحیح نبودن اون برای قانون جذب حکم چشم پوشی داره.پس همین حالا خودت رو ببخش و از این لحظه طبق اصول قدرت رفتار کن!
نکته ی مهم : هر قصه ای تعریف کنی، چه خوب و چه بد، قصه ی زندگی تو خواهد بود!بنابراین تعریف قصه ی زندگی محشر خودت رو شروع کن و قانون جذب هم اون رو برای تو آماده می کنه!
یعنی قصه ی واقعی اینه که تو موجودی نامحدودی! در مورد قصه ی زندگیت چیزهایی رو که دوست نداری و نمی خواهی، ول کن و صرفا" به چیزهایی که دلت می خواد بچسب!هر بار که اونها رو به یاد بیاری اونها رو ضمیمه ی قصه ی زندگیت می کنی. مواردی رو که در مورد ایام کودکی نمی خوای رها کن و به اون قسمتهایی که دوست داری بچسب! آنچه را که در بزرگسالیت نمی خواهی ول کن و موارد خوب رو نگهدار! تمام موارد منفی گذشته اگه بهش احساس نشون بدی باز تکرار میشه به شکلهای جدید! تمام موارد منفی تمام شد و رفت پی کارش! تو که همون آدم سابق نیستی پس چرا اونها رو در قصه ات نگه می داری تا حال و هوای تو رو خراب کنند؟اگر دائم این قصه را تعریف کنی که قربانی زندگی شدی، در این صورت بارها و بارها سروکله ی همین تصاویر در زندگیت پیدا میشه.اگه تعریف کنی که تو به باهوشی بقیه نبودی یا مثل بقیه جذاب نیستی یا مثل دیگران با استعداد نیستی ، حتما" حق با توئه!!!چون حتما" همین ها در زندگیت جذب و تکرار میشه!پس تعریف قشنگترین قصه ها رو از زندگیت شروع کن تا نیروی عشق، زندگیت را بانور تصاویرقصه ی واقعی زندگی معرکه ات روشن کند!
" زائر صلح " (میلدرد لیسته نورمن که بیست و هشت سال تحت عنوان صلح سراسر آمریکا رو پیاده طی کرد ) می گه : " عشق بزرگترین قدرت روی کره ی زمین است که بر تمام مسایل غلبه می کند!"
خداوندا! نیروی عشق را بر قصه ی زندگی ما حاکم کن! آمین!
کلاس جادوگری یک جادوگر (جلسه 119 _ کلید عشق!)
سلام و درود به همه ی دوستان و همراهان خوبم. برای همه تون آرزوی بهترینهای خداوند را دارم و دلم برای تک تکتون می تپه.
اول از همه می خوام به دوستانی که گفته بودند چرا جواب سوالات دیر داده میشه یادآوری کنم که سایت هم درست به اندازه ی وبلاگ آپ شده یعنی در قسمت آموزشهای رایگان همگانی سایت یک بار در ماه آپ میشه و بعد از هر آپ جدید جواب سوالات در نظرات درس قبل داده میشه.و تا حالا هم تمام سوالات قبلی سایت در درسهای آموزشی داده شده.اما چون بعضی نظرات اسم نداشتند به اونها جواب داده نشده بنابراین چون شما هم نمی تونید جواب سوالات رو بدون نوشتن اسمهاتون در نظرات پیدا کنید یادتون نره که اسمتون رو بنویسید و در ضمن فراموش نکنید فقط سوالات مربوط به آموزشهای رایگان همگانی جواب داده میشه.برای ثبت نام کلاسها باید به ایمیل من ایمیل بزنید و مقالات متافیزیکی هم حالت آرشیو و کتابخانه دارند و کسی در رابطه با سوالات مربوط به اونها پاسخگو نیست.
البته دو هفته ای میشه که من در سایت به دلیل مسئله ی فنی ای که پیدا کرده و در حال بررسی و تصحیح است نتونستم هر روز در قسمتهای دیگر سایت (که هر یکی دو روز آپ می شدند) مطلب بگذارم یا نظرات را تایید کنم اما طراح خوب سایت در حال انجام تغییرات سازنده ای بر روی سایت هستند و به زودی ایرادات انشاالله رفع خواهند شد و سوالات هم جواب داده خواهند شد.در ضمن همیشه درسهای همگانی در وبلاگ موجود هستند. پس لطفا" کمی بیشتر صبر کنید.از همراهیتون ممنونم.
حالا می ریم سراغ ادامه ی درسهای خودمون.یعنی درسهای قدرت عشق.امروز می خوایم با هم درباره ی کلیدهای دستیابی به قدرت صحبت کنیم.
اول از همه می خوام کلمه ی کلید رو براتون تعریف کنم:
کلید یک وسیله ی کوچولوئه که ممکنه خیلی به چشم نیاد ولی توسط اون میشه حتی در یک قصر رو باز کرد! پس نباید بگیم این که کلید کوچکیه! به جاش باید بگیم : آخ جون! چه قصر بزرگی با کلید به این کوچکی باز میشه!هر کلید ، دروازه ی قدرت عظیم درونت را باز می کند!
اولین کلید، کلید عشق است!
کلید عشق :
برای استفاده از کلید عشق به عنوان قدرت اصلی در زندگیت،باید طوری عشق بورزی که انگار عاشق زندگی هستی! هرقدر که به زندگی عشق داری این احساس را دو برابر کن و سپس ده برابر و بعد هزار برابر و بعد....هیچ محدودیتی وجود نداره! هیچ سقفی برای این مقدار عشقی که می خوای احساس کنی وجود نداره!چون این عشق در درون خودت است ! چون تو از عشق ساخته شده ای!وقتی تو عاشق زندگی باشی، هیچ مقاومتی نداری و هر آنچه عاشقش هستی فورا" در زندگیت پدیدار میشه!فرصتها به زندگیت سرازیر میشه و چنین به نظرت می رسه که هر چیزی که می خوای درست جلوی پات به زمین می افته!
خوب!حالا سوال مهمی که پیش می آد اینه که چطور باید عاشق زندگی شد؟!
و جوابش اینه :
درست مثل همون موقعی که عاشق کسی می شوی!فقط عشق را می بینی! فقط عشق را می شنوی! فقط درباره ی عشق حرف می زنی!و با تمام وجود عاشق می شی!اگه صدنفر هم بیان و از معایب واقعی عشق تو حرف بزنن تو نه می شنوی اونها چی می گن نه اصلا" می تونی اون معایب رو ببینی!تو فقط خوب بودن عشقت رو می بینی و می فهمی! این جوری باید عاشق زندگی شد!
خوب ! حالا می خواین بدونین که راه عملی این موضوع چیه؟ پس خوب گوش بدین و بعد بهش عمل کنین!
ر اه عملی عاشق زندگی شدن ( یعنی استفاده از کلید عشق!):
هر کاری که می کنی،امروز و در هر جایی که هستی، دنبال چیزهایی باش که دوست داری! دنبال خودرو ، جاده ها، رستورانها و فروشگاه هایی باش که دوست داری! در خیابان یا فروشگاهی قدم بزن که دوست داری! فقط با قصد پیدا کردن همه ی چیزهایی که دوست داری! به دنبال پیدا کردن خصوصیاتی در افراد دیگر باش که دوست داری !به دنبال هر چه در طبیعت دوست داری!پرندگان، درختان، گلها، بوی گلها، و رنگهای موجود در طبیعت! در مورد هر چه دوست داری حرف بزن!(عاشق هیچ وقت درباره ی معایب عشقش حرف نمی زند! این را یادت نرود! عاشق اصلا" معایب عشقش را نمی بیند!)
درباره ی هرچه که راجع به خانواده، خانه، همسر و فرزندانت دوست داری حرف بزن! در مورد چیزهایی که از داشتنش خوشت می آید حرف بزن! راجع به آنچه دوست داری ببینی، لمس کنی، بو کنی یا بچشی، حرف بزن!از طریق انگشت گذاشتن روی چیزهایی که دوست داری و آنها را حس می کنی، به قانون جذب حالی کن که هر روز چه چیزهایی را دوست داری.وقتی وارد مغازه ای می شوی به دنبال مواردی باش که دوست داری.بگو : از این لباس خوشم می آید! از این کفش خوشم می آید! از خنده های این فرد خوشم می آید! از این بو خوشم می آید!از این میز، صندلی، دستکش، کلاه و جواهر خوشم می آید!من عاشق درختان در پائیز هستم! من عاشق گلهای بهاری هستم! من از آن رنگ خوشم می آید! من عاشق این خیابان هستم! من عاشق این شهر هستم!
به دنبال مواردی در وضعیتها، رویدادها، و شرایط باش و آنها را احساس کن و از آنها حرف بزن!
من عاشق دریافت این جور ایمیلها هستم! من عاشق شنیدن این قبیل خبر های خوب هستم!
من عاشق این آواز هستم! من عاشق این هستم که آدمها را خوشحال ببینم! من عاشق این هستم که پا به پای دیگران بخندم! من عاشق این هستم که در اتوبوس آرامش داشته باشم! من عاشق زندگی هستم!
وقتی اینها را می گویی عشق را در قلبت احساس کن و از آن لذت ببر!آن وقت باعث ازدیاد همه ی این چیزهای خوب خواهی شد1
تمرین :اگر حال و هوای خوبی نداری و دلت می خواهد که حال و هوای خودت را بالاتر ببری و تغییر فرکانس بدهی، یکی دو دقیقه از وقتت را صرف فهرست برداری ذهنی از چیزهایی کن که دوست داری و تحسین می کنی.تو می توانی این کار را وقتی که در صبح لباس می پوشی، قدم می زنی، رانندگی می کنی، یا جایی می روی انجام بدهی.انجام این کار خیلی راحت است اما نتایج شگفت انگیزی دارد!
تمرین : از تمام چیزهایی که دوست داری فهرست تهیه کن.می توانی این کار را در اول هر ماه انجام بدهی ! تمام مکانها، شهرها، کشورها، رنگها، موسیقی، حیوانات، گلها، درختان، اقلام و اشیای مورد علاقه ات را در این فهرست بیاور.از انواع لباس گرفته تا وسایل خانه و حتی خوراکی هایی که دوست داری در این فهرست بنویس.از همه ی کارهایی که دوست داری بکنی مثل نقاشی، هنرپیشگی، سرزدن به گالری ها و کنسرتها ، دیدن فیلمها و رفتن به مهمانی، خرید، تعطیلات و رستوران و غیره.
"سورن ابی کرکگارد " _ فیلسوف _ می گوید: " به محض اینکه فردی کاملا" به قلمرو عشق وارد شود، دنیا هر قدر هم که عیب و ایراد داشته باشد، در نظرش غنی و زیبا می شود _ و منحصرا" شامل فرصتهایی برای عشق می شود! "
نکته ی مهم " برای اینکه نسبت به هر چه در اطرافت هست احساس عشق کنی ،این است که باید هوشیار باشی.تو باید مواظب هر چیزی در اطرافت که دوست داری، باشی.در غیر این صورت از دستت در می روند! تو باید در دیدن چیزهایی که دوست داری، هوشیار باشی.باید در شنیدن صداهایی که دوست داری، بشنوی، هوشیار باشی.باید از غذایی که می خوری، کاملا" آگاه باشی و موقع خوردن به طعم خوبش فکر کنی! اگر وقتی در خیابان قدم می زنی، فقط به افکار خودت گوش بدهی، خیلی چیزها را از دست می دهی و این بلاییست که بیشتر اوقات به سر عده ی زیادی می آید! آنها با گوش دادن به افکار ذهنی ،خودشان را هیپنوتیزم می کنند! آنها به نحوی در خلسه هستند که از هیچ چیز در اطرافشان آگاه نیستند!
پس شرط مهم عشق دادن به دنیا و استفاده از کلید عشق این است که در " لحظه ی ابدی اکنون " باشی! خبر خوش اینست که هر چه بیشتر عشق اهدا کنی، حضور ذهنت بیشتر می شود! چون وقتی آگاهانه تلاش می کنی تا هر روز به تمام چیزهایی که در اطرافت هست و دوستشان داری، توجه کنی، هوشیار تر و مواظب تر خواهی شد!
حالا می خوام براتون از روشی حرف بزنم که خیلی بهتون کمک می کنه تا بتونین در لحظه ی ابدی اکنون باشید و حضور و آگاهی و هوشیاری بیشتری را تجربه کنید و در نتیجه راحت تر بتونین چیزهای خوب اطرافتون رو ببینید و روی آنها متمرکز بشید یعنی به عبارت دیگه از کلید عشق استفاده کنید!
روش مهم هوشیاری و حضور ذهن برای استفاده از کلید عشق :
یک روش هوشیاری و حضور ذهن، کلک زدن به ذهن با چنین سوالاتیست :
چه چیزهایی را که می توانم ببینم دوست دارم؟
چند تا چیز می توانم ببینم که دوست دارم؟
چه چیز دیگری وجود دارد که من دوست دارم؟
چه چیزهایی را می توانم ببینم که من را به سر شوق می آورد؟
چه چیزی را می توانم ببینم که من را به هیجان می آورد؟
چه چیزی را می نوانم ببینم که در موردش مشتاق هستم؟
آیا چیزهای بیشتری وجود دارد که من دوست دارم ببینم؟
از این چیزهایی که دارم می شنوم، چه چیزهایی را دوست دارم؟
وقتی این سوالات ذهنی را مطرح کنی، ذهنت چاره ای ندارد جز اینکه فوری مشغول جواب دادن بشود.به محض اینکه ذهن تو درگیر جواب های سوالاتت می شود از افکار مزاحم نجات پیدا می کنی !
در واقع باید مدام مشارطه کنی تا ذهنت را درگیر این قبیل سوالاتی بکنی که جواب آنها تو را روی کلید عشق و بودن در لحظه ی ابدی اکنون متمرکز می کند!هر قدر بیشتر بپرسی ، بیشتر می توانی ذهنت را کنترل کنی.این طوری ذهنت پا به پای تو کار می کند و در عوض اینکه بر ضد تو کارکند، هرکاری که تو بخواهی، انجام می دهد.
اگر اختیار ذهنت را در دست نداشته باشی، گاهی مثل یک قطار باری بدون راننده می شود که از کوه رو به پایین می آید.تو راننده ی ذهنت هستی، بنابراین کنترل آن را در دست بگیر و آن را با دستورهایت مبنی بر اینکه دلت می خواهی به کجا برود، مشغول کن! اگر به ذهنت نگویی چه کار کند، سر خود به هر جا بخواهد می رود!
ذهن تو ابزار قدرتمند و شگفت آوری است که می توانی از آن استفاده کنی! اما تو باید اختیار آن را در دست داشته باشی به جای اینکه بگذاری ذهنت با افکاری غیر قابل کنترل حواست را پرت کند، باید بخواهی که در ارائه ی عشق به تو کمک کند! فقط کافیست مدتی این کار را تکرار و تمرین کنید.کم کم ذهنتان آموزش می یابد که روی چه چیزهایی متمرکز بشود .آن وقت است که با به کار گیری کلید عشق و تمرکز بر دیدن بهترینها، فقط باید بنشینید و نظاره گر شگفتیهای زندگیتان بشوید!
در متون کهن هندوها آمده است که :" ذهن برای کسانی که ذهنشان را کنترل نمی کنند، مثل دشمن عمل می کند! "
آنچه را که برایتان درباره ی کلید عشق توضیح دادم از نوشته های " راندا برن " درباره ی قدرت می باشد.به صورت خلاصه آنچه شما باید برای استفاده از این کلید انجام بدهید این است که
در هر لحظه با درگیر کردن ذهنتان به روی سوالاتی که برایتان توضیح داده شد، حواستان را به چیزهایی بدهید که دوست دارید! فکر نکنید باید این کار را فقط در شرایط مناسب انجام بدهید! برعکس!این تمرینی همیشگی است خصوصا" در شرایط بد!در شرایط نامناسب سریع شروع کنید به اینکه دنبال چیزهای خوب بگردید و آنها را فهرست برداری کنید! می توانید هم این کار را به صورت ذهنی انجام بدهید و هم فهرستتان را بنویسید!
مثلا" وقتی همسرتان دارد داد می کشد می توانید به این فکر کنید که این همان صدایی است که او در زمان دیگری با آن به شما گفته : دوستت دارم!" همان لحظه در ذهنتان از خودتان بپرسید" من چه چیزهایی را در او دوست دارم؟ و هر جور شده به آن جواب بدهید.یاد لحظات خوشتان با او بیفتید و آرام بمانید!فقط با تمرکز بر چیزهای خوب یک فرد می شود خصوصیات بد او را تغییر داد .اگر روی خصوصیات بد او متمرکز بشوید آنها را تشدید می کنید پس مواظب باشید که دارید با خودتان چه می کنید!تمرکز روی خوبیها آنها را زیاد می کند! حال و هوایتان را بهتر می کند و شگفتیها را به دنیایتان جذب می کند! لطفا" از همین حالا دست به کار بشوید!
(اگر در سایت در صفحه ی اصلی روی برنامه های دسته جمعی و همین طور برنامه های مشارطه ای کلیک کنید می توانید با تمرینات همگانی که در این رابطه به شما داده می شود همراه بشوید!)
دوستتان دارم و برای تک تکتان آرزو می کنم تا کلید عشق درهای زندگیتان را به روی بهترینهای خداوند بگشاید.در درسهای بعدی با سایر کلیدها آشنا می شوید.
خدایا! با نیروی عشق خودت کمکمان کن تا کنترل ذهنمان را در دست بگیریم! آمین!
کلاس جادوگری یک جادوگر ( جلسه 120 _ کلید شکر گزاری!)
سلام و درود به همه ی شما دوستان و همراهان بسیار عزیزم.تک تکتون رو دوست دارم و امیدوارم همه ی لحظات زندگیتون سرشار از عشق خداوندی باشه و همیشه طوری باشید که خداوند بهتون لبخند بزنه.
امروز می خوایم به ادامه ی درس کلیدهای قدرت بپردازیم.همون طور که قبلا" هم براتون گفتم کلید یعنی وسیله ی کوچکی که می تونه در قصر عظیمی رو به روی شما باز کنه.اولین کلید قدرت ، کلید عشق بود که در درس قبل براتون توضیح دادم.کلید بعدی " کلید شکرگزاری " است.
کلید شکر گزاری :
" راندا برن " می گه من افراد زیادی رو می شناسم که هیچ امیدی به معجزه و تغییر در زندگیشون وجود نداشت. اونها با کلید شکرگزاری تونستند معجزات عجیبی را بیافرینند.سلامت دوباره ی کلیه ها، شفای قلب بیمار، بازگشت بینایی، از بین رفتن تومور، رشد استخوان و باز سازی مجدد بیمار ، حتی درست شدن ارتباطاتی که کاملا" به پایان رسیده بود، تبدیل یک ازدواج نا موفق به یک ازدواج با عشق، متحول شدن روابط والدین با فرزندانشون، پولدار شدن افراد فقیر، سرازیر شدن وفور نعمت به زندگی افراد، و....... همه نمونه های مختلفی هستند از مواردی که راندا برن معتقده افراد اون رو با کلید شکر گزاری به دست آوردند!
"والاس واتلز " بنیانگذار تفکر نوین ، گفته :" تو بدون شکرگزاری نمی توانی خیلی از قدرت استفاده بکنی، چون شکرگزاری است که تو را به قدرت متصل می کند!"
هر زمان که احساس شکرگزاری کنی، عشق نثار می کنی.وقتی شاکر باشی در هماهنگی دقیق با قانون جذب عمل می کنی.حضرت مسیح قبل از هر اعجازی از عبارت " خدایا شکرت " استفاده می کرد!
تمرین خیلی مهم(نثار عشق از طریق شکرگزاری) :
همین الان امتحان کن!چیزی یا کسی را که از بابت آن خدا را شاکری به یاد بیار!تو می تونی فردی را که در دنیا بیشتر از همه دوست داری انتخاب کنی!بر آن فرد متمرکز شو و راجع به تمام چیزهایی که درباره ی آن شخص دوست داری و خدا را شاکر هستی، فکر کن!سپس در ذهنت یا با صدای بلند ، به اون فرد در مورد چیزهایی بگو که در مورد او دوست داری و از بابت آن خدا را شاکری، انگار که این فرد در کنار توست.تمام دلایلی که چرا دوستش داری را به او بگو.تو می تونی حتی لحظه یا حالت خاصی را به خاطر بیاوری و بگویی : " آن موقع یادت می آید که ....." وقتی این کار را می کنی احساس کن که شکر خدا، قلب و سراسر جسمت را پر می کند!
عشقی که در این تمرین ساده اهدامی کنی،به طور حتم به کل زندگی تو بر می گردد!به این تمرین می گویند " نثار عشق از طریق شکرگزاری."
آلبرت اینشتین ، دانشمند بزرگی که اکتشافاتش دید ما را به کائنات عوض کرده؛ یکی از بزرگترین دانشمندانی بوده که تا به حال زیسته.وقتی از او درباره ی پیشرفتهای تاریخی اش سوال شد، اینشتین فقط درباره ی تشکر کردن از دیگران حرف زد!یکی از باهوشترین نوابغ عصر، از هر آنچه دیگران به او اهدا کرده بودند، تشکر می کرد_ آنهم یکصد بار در روز! آیا اعجازی دارد که زندگی یک عالم از اسرار خود را برای اینشتین آشکار کرد؟! او مزد شکرگزاری روزانه اش را دریافت می کرد!
آلبرت اینشتین گفته است :
" هر روز صدها بار به خودم خاطر نشان می کنم که زندگی درونی و بیرونی ام به زحمات دیگران،چه مرده و چه زنده، وابسته بوده است.و من خودم هم باید تلاش کنم تا به همان اندازه ای که عشق دریافت کرده ام و هنوز هم دریافت می کنم، عشق نثار کنم!"
_ شکرگزاری تکثیر کننده ای بزرگ است!
وقتی تو درباره ی تمام چیزهایی که داری، خدا را شکر کنی، هر قدر هم که جزئی باشند، میزان بیشتری از همان ها را به دست می آوری!اگر برای پولی که داری، هر قدر جزئی، خدا را شکر کنی، پول بیشتری گیرت می آید!اگر از بابت رابطه ای خدا را شکر کنی، حتی اگر آن رابطه آن قدرها هم عالی نباشد، رابطه ای بهتر گیرت می آید!وقتی برای شغلی که داری خدا را شکر کنی، حتی اگر شغل رویایی ات نباشد، فرصت شغلی بهتری به دست می آوری!چون شکرگزاری مهمترین تکثیر کننده ی زندگیست!
"میستر اکهارت " نویسنده و عالم ، گفته : " اگر تنها دعای تو در کل زندگیت، شکر خدا باشد، همین کافیست! "
چطور شکر گزاری کنیم؟
شکر گزاری از دو کلمه ی ساده شروع می شه : " خدایا شکرت! "
اما اصل مهم اینه که تو قلبا" یعنی از صمیم قلب شکرگزار باشی .یعنی احساس آرامش و عشق ناشی از شکرگزاری را در قلبت احساس کنی!( اهمیت ایجاد احساسات و قدرت عشق در اصول قدرت که یادتون هست؟)
هر چه بیشتر خدا رو شکر کنی،بیشتر اون رو احساس می کنی و عشق بیشتری اهدا می کنی!
سه راه برای استفاده از قدرت شکرگزاری در زندگیت وجود دارد و تک تک آنها اهدای عشق است :
1 _ بابت هر آنچه در زندگیت دریافت کرده ای، خدا را شکر کن.( گذشته )
2 _ بابت هر آنچه در زندگیت دریافت می کنی، خدا رو شکر کن! ( حال)
3 _ بابت هر آنچه در زندگی می خواهی، طوری که انگار همه ی آنها را دریافت کرده ای، خدا را شکر کن! (آینده)
"برن " مثال می زنه از مردی که طلاق گرفته و افسرده بود و شغلی داشت که از اون متنفر بود.اون تصمیم گرفت با کلید شکرگزاری چیزهایی رو تغییر بده!اول از همه با مثبت بودن در قبال هر کسی که در طول روز با او حرف می زد، شروع کرد.وقتی به دوستان قدیمی و خانواده اش زنگ می زد، از اینکه او تا این حد،مثبت و شاد بود ، یکه می خوردند! اون شکرگزاری بابت تمام نعمتهایی را که داشت، شروع کرد!حتی برای داشتن آب جاری خدا رو شکر کرد!و در عرض چهار ماه اتفاقات عجیبی در زندگیش شکل گرفت.آنچه در شغلش از اون نفرت داشت، به گونه ای اعجاز آمیز، تغییر کرد.حتی شغلش باعث شد به جاهای جدیدی بره که همیشه آرزوی دیدنش رو داشت.اون بهترین رابطه را با افراد خانواده اش پیدا کرد که قبلا" این طور نبود.دوباره ازدواج کرد با کسی که اولین عشقش بود و در دوران دبیرستان همکلاسش بود!پول کافی به دست آورد و به معنی واقعی معجزه ی شکرگزار بودن رو کشف کرد!
از این مثال میشه یک نتیجه ی مهم گرفت و اون اینه که شکرگزار بودن به این معنی نیست که یک خدا رو شکر بگیم بعد در طول روز مثل یک افسرده زندگی کنیم!
وقتی شکرگزاری می کنیم در هر فرد، در هر موقعیت، در هر شرایط باید چیزهای خوبی رو که برای ما وجود داره ببینیم و خدا رو برای اون شکر کنیم و چنان این کار رو انجام بدیم که درون و قلبمون از شادی داشتن اونها پر بشه و عشق ایجاد بشه!
این همون تغییر پیدا کردن ف ر ک ا ن
کلاس جادوگری یک جادوگر(جلسه 121_ کلید بازی و تفریح!)
سلام و درود به همه ی شما دوستان خوبم.دوستتون دارم و از بودن و همراهیتون خداوند رو شکر می کنم و دلم برای تک تکتون می تپه.در ادامه ی درسهای اصول قدرت عشق می خوایم امروز درباره ی یک کلید دیگه حرف بزنیم.
اگه یادتون باشه در درسهای قبل بهتون گفتم که کلید کوچکه اما توسط اون در قصرهای بزرگی را میشه باز کرد.آخرین کلیدی که می خوایم ازش صحبت کنیم ، کلید " بازی و تفریحه"!
در واقع کلید بازی و تفریح یک راه مناسبه برای اینکه حال و هواتون رو در برابر هر چیزی و هر موردی از زندگیتون بهتر کنین.استفاده از این کلید یعنی به کمک قوه ی تخیلت یک بازی بسازی و بازی کنی. بازی کردن تفریحه بنابراین وقتی بازی می کنی، واقعا" حال و هوای خوبی داری و تغییر ف ر ک ا ن س می دی و در درسهای قبل براتون گفته ام که چطور با تغییر ف ر ک ا ن س دادن در مسیر جذب چیزها و مواردی با فر ک ا ن س بالا قرار می گیریم.
کودک درون ما عاشق بازیه اما وقتی ما بزرگسال می شیم در مورد زندگی جدی می شیم.همین جدی شدن باعث میشه ما شرایطی جدی رو در زندگیمون ایجاد و خلق کنیم. اما وقتی تو بازی کنی و خوش بگذرونی، واقعا" به حسی خوب می رسی.و اون وقت چی میشه؟شرایطی واقعا" خوب وارد زندگیت میشه.در واقع قراره که به کمک تخیل خودت، بازیهایی سر هم کنی چون قانون جذب در واقع کاری نداره به اینکه تو واقعا" اعمالت واقعیه یا اینکه فقط تجسم و بازیه!این یک قانونه!هر آنچه به قوه ی تخیل و احساسات خودت بدهی، همانها واقعی میشه!
خوب! حالا حتما" سوال می کنید که چطور بازی کنم؟
جواب اینه :
درست همون کارهایی رو بکن که وقتی بچه بودی انجام می دادی و با استفاده از قدرت تخیلت ، بازیهایی بساز و باورشون کن!
حالا براتون مثال می زنم تا بهتر متوجه بشین.همون طور که قبلا" هم بهتون گفتم این درسها و مثالها از خانم راندا برنه. اون می گه :
مثال اول برای استفاده از کلید بازی و تفریح :
فرض کن که دوچرخه سواری و دلت می خواد که بهترین دوچرخه سوار دنبا باشی و در تور دور فرانسه به پیروزی دست پیدا کنی.تمریناتت داره خوب پیش می ره اما یک دفعه بهت می گن یه نوع بیماری نادر گرفتی که فقط چهل درصد شانس زنده موندن داری!حالا تو یک بازی ذهنی برای خودت اختراع می کنی! تصور و تجسم می کنی که تیم پزشکی، تیم آموزشی تو هستند که در هر مرحله ی بازرسی موقع تمرین دوچرخه سواری به تو کمک می کنند!تصور می کنی که هر روز به کمک این تیم پزشکی بهتر دوچرخه سواری می کنی و با غلبه بر بیماریت، مسابقه رو می بری!حتی تصور می کنی بعد از بهبودی داری تو تور دوچرخه سواری فرانسه شرکت می کنی و هفت سال پشت هم برنده می شی!اصلا" تو تنها دوچرخه سوار دنیا هستی که به همچنین موفقیتی دست پیدا کرده!
خوب! به نظرتون اگه این اتفاق واقعا" برای کسی می افتاد می شد که به همین نتیجه ی رویایی که ما براش تو تصورمون ساختیم تبدیل بشه؟
چرا که نه! باور نمی کنین؟! این زندگی واقعی " آرمسترانگ " بود! اون وقتی دکترها جوابش کردن فقط با کلید بازی و تفریح خودش رو از بیماری کشنده اش نجات داد و واقعا" هفت سال پشت هم قهرمان دوچرخه سواری شد!فکر می کنین اون خارق العاده بود؟ نه! خودش می گه فقط موقع بیماری از تجسم استفاده کرده و وقتی تیم پزشکی پیشش می رفته اون مجسم می کرده وسط مسابقات قهرمانیشه و اینها کسانی هستند که وسط مسابقه به بازیکن ها می رسند و مشت و مالشون می دن و کمکشون می کنن!
مثال دوم برای استفاده از کلید بازی و تفریح :
فرض کن که تو می خوای سرآمد خوش هیکل ترین بدنسازان دنیا بشی و در ضمن می خوای هنرپیشه ی هالیوود هم بشی!اما تو در یک دهکده ی کوچک در اروپا زندگی می کنی در خانواده ای فقیر.اما تو، رویاهات رو داری! تو با استفاده از عکس یک قهرمان و چسبوندن عکس خودت روی عکس بدن اون، یک عکس جدید از خودت درست می کنی با یک بدن عالی!و مدام مجسم می کنی که عنوان قهرمانی اروپا رو به عنوان بهترین بدنساز به دست آوردی.مجسم می کنی هفت بار این مقام رو به دست آوردی و حالا وقتش رسیده هنرپیشه بشی پس باید تو ذهنت به آمریکا سفر کنی!خوب! همه ی اینها در زندگی تو روی می ده چون تو سالها با تجسم این رویاها زندگی کردی و حس و حال خوب برای خودت ایجاد کردی! باور نمی کنین؟!
لطفا" باور کنین! چون آرنولد شوایتزینگر که هفت بار عنوان آقای المپیا رو از آن خودش کرد و بعد یکی از مشهورترین هنرپیشگان هالیوود شد دقیقا" این اتفاق براش رخ داد! اون سالها رویاش رو مجسم کرد و بالاخره به اون رسید!استفاده از تجسم کلیدی بود که خودش گفته سالها به کمک اون به رویاهاش رسیده!
مثال سوم برای استفاده از کلید بازی و تفریح :
فرض کن می خوای مخترع بزرگی بشی اما در کودکی ذهن تو بی نهایت کند و دچار چالش و کشمکش بوده.سراسر توهم و تخیل.تو در اتمام تحصیلات دانشگاهیت ناکام موندی و به دلیل فرو پاشی روانی، شغلت رو رها کردی.برای نجات از توهم فلج کننده ات، با ایجاد دنیایی تجسمی، کنترل ذهنت رو در دست می گیری.تو که از فکر آینده ای درخشان تر ، انگیزه پیدا کردی قوه ی تخیلت رو به سمت اختراعاتی جدید هدایت می کنی. تو در تخیل خودت اختراعی می کنی، ساخت و سازش رو تغییر می دی، حتی وسیله ات رو راه اندازی می کنی! همه فقط در ذهن! در واقع در ذهنت آزمایشگاهی راه اندازی می کنی و با استفاده از نیروی تخیلت در ذهنت اختراعت رو برای بهره برداری امتحان می کنی و همه ی این کارها مثل بازی و تفریحی برای ذهن توئه قبل از اینکه طرحت رو حتی روی کاغذ پیاده کرده باشی!بله! این کاریست که نیکولا تسلا انجام داد و یکی از بزرگترین مخترعان شد. اختراعات اون از موتور برق جریان متناوب گرفته تا رادیو، تقویت کننده ، ارتباطات بی سیمی، چراغ فلور سنت ، اشعه ی لیزری؛ دستگاه کنترل از راه دور، و بیش از سیصد اختراع ثبت شده اش را در بر می گیره که همگی دقیقا" به همین طریق ایجاد شدند از طریق قوه ی تخیل.
آرمسترانگ، شوایتزینگر، و نیکولا تسلا ، همگی با تجسم خود به بازی پرداختند و از صمیم قلب رویاهای خود را احساس کردند.آنها توانستند رویاهای خود را احساس کنند و می دانستند که رویایشان عملی می شود.رویاهای تو هر چقدر هم دست نیافتنی به نظر برسد، از هر چیز دیگری در زندگی به تو نزدیک تر است چون تمام قدرتی که رویای تو را به سوی تو جذب می کند، در درون خودت است!
چطور از کلید بازی و تفریح برای جذب خواسته هایمان استفاده کنیم؟
بنابراین استفاده از کلید بازی و تفریح که یکی از مهم ترین کلیدهای قدرت است به ما یاد می ده که برای تمام چیزهایی که دلت می خواد، از قوه ی تخیلت استفاده کن.بازی بساز و بازی کن.از هر وسیله ای که می تونه در این زمینه به تو کمک کنه، بهره بگیر.اگر دلت می خواد وزن کم کنی یا اندامی متناسب داشته باشی، یک بازی خلق کن که در اون احساس کنی هیکل دلخواهت رو داری.می تونی اطرافت رو با تصاویر عالی پر کنی. اما کلک کار در اینه که باید مجسم کنی اون هیکل های زیبای در تصویر به خودت تعلق داره!تو باید مجسم کنی و احساس کنی که به اندام خودت نگاه می کنی نه به هیکل فردی دیگر!اگر تو اضافه وزن داری یا لاغر هستی، وقتی به اندام دلخواهت برسی، چه احساسی خواهی داشت؟ مسلما" حال و هوایی بهتر از اینی که حالا داری.همه چیز در مورد تو تغییر می کرد.طوری دیگر راه می رفتی، متفاوت حرف می زدی، و کارهای متفاوتی می کردی.همین حالا هم همین کارها را بکن! همان طور راه برو، همان طور حرف بزن! نقش بازی کن که الان همان طور هستی! مهم نیست که چه چیزی می خواهی، حال و هوای آن حالت را احساس کن و در تجسم خود به همان شکل رفتار کن! هر آنچه با احساس خودت مجسم کنی، همان را به قانون جذب عرضه می کنی،و باید همان را هم دریافت کنی.
حضرت مسیح گفته است:
برای شخصی که باور داشته باشد، همه چیز امکان پذیر است.
هم اکنون دانشمندان سلولهای آیینه ای خاصی را کشف کرده اند که وقتی مجسم کنی به طور فیزیکی عملی را انجام می دهی، نقطه ای یکسان را در مغز فعال می کند.به عبارت دیگر، صرفا" با پرداختن به بازی و تجسم هر آنچه می خواهی تجربه کنی، ذهن تو در برابر آن واکنش نشان می دهد، انگار که آن تجربه واقعیست!
تمرین : هر وقت در مورد چیزی در گذشته یا آینده صحبت می کنی، همان موقع آن را مجسم کن، آن را حس کن.احساس کن که تو الان روی ف ر ک ا ن س آن قرار داری و هم اکنون قانون جذب آن را دریافت می کند.
اگر در دریافت آنچه می خواهی، با تاخیر زمانی روبرو شدی ، صرفا" به این دلیل است که زمان تو را به سوی ف ر ک ا ن س احساسی مشابه که خواسته ی تو روی آن است، می برد و برای رسیدن به ف ر ک ا ن س مشابه آن چیزی که مورد نظر توست، باید عشق به خواسته ات را اکنون احساس کنی!وقتی خودت را به ف ر ک ا ن س احساسی مشابه برسونی، و همان جا بمونی ( با مشارطه کردن برای بودن در لحظه ی ابدی اکنون و شاد بودن و داشتن حس و حال خوب در هر لحظه)، آن وقت چیزهایی که مشتاقش هستی، ظاهر می شود!
تمرین : در شرایطی که چیزهای مختلفی شما را ذوق زده و شاد می کنه یا باعث میشه احساس خوبی درباره ی خودتون داشته باشید سریع به یاد این بیفتید که حالا بهترین زمان استفاده از این انرژی ایست که در خودتون احساس می کنید! سریع انرژی اون رو تسخیر کنید و رویاهاتون رو در ذهنتون به تصویر بکشید! احساس کنید اونها رو دریافت کردید و حال و هواتون رو خوب تر کنید! حالا طوری در زندگیتون رفتار کنید که انگار همه ی اونچه که می خواهید دریافت کرده اید! ( این به نوعی یعنی گودال کندن برای دریافت هر آرزو)
این یعنی استفاده از تجسم و تخیل و استفاده از کلید بازی و تفریح برای دریافت آرزو!
خدایا! مهربانی و برکاتت را روزیمان قرار بده! آمین!
کلاس جادوگری یک جادوگر(جلسه ی 122_ اصول قدرت و پول)
سلام و درود به همه ی شما همراهان خوب و همیشگیم.در سالروز تولد وبلاگم خوشحالم که باز به لطف خداوند در کنارتون هستم.خداوند رو شکر می کنم برای بودن تک تکتون و از اون می خوام برکاتش رو به همه ی ما ببخشه.
ازتون عذرخواهی می کنم که کمی دیرتر از معمول اومدم.به خاطر مسافرتها و کارهای شخصی که داشتم و دسترسی نداشتن به اینترنت نتونستم زودتر آپ کنم.
خوب! امروز با ادامه ی درسهای قدرت از خانم برن در خدمتتون هستم .شما تقریبا" همه ی اصول قدرت رو یاد گرفتین اما امروز می خوام براتون خلاصه و جمع بندی کنم درباره ی همه ی اونچه درباره ی پول باید انجام بدید.یعنی بحث شیرین امروزما اینه :
رعایت اصول قدرت درباره ی پول!
لطفا" حسابی حواستون رو جمع کنید چون این واقعا" مهمترین چیزهاییه که برای پولدار شدن و پولدار موندن باید بدونید و بهشون عمل کنید. البته شما در درسهای وب و سایت اونها رو از من شنیده اید اما در اینجا ما اصول قدرت درباره ی پول را جمع بندی و یادآوری می کنیم.
نکته ی مهم _ اولین قاعده ی مهم درباره ی پول اینه که بدونید:
اصل یک _ فقر فقط نداشتن پول کافی نیست بلکه احساس فقر از فقر بدتره و باعث جذب فقر میشه.دراین باره یک جمله ی مهم براتون دارم :
"رالف والدو امرسون " شاعر و تعالی گرای آمریکایی گفته :
"فقر احساس تنگدستی را هم شامل می شود."
این خیلی مهمه .چون شما می دونید که طبق اصول قدرت هر احساسی باعث جذب چیزهایی با اون فرکانس میشه پس حتی اگه شما یک عالمه پول داشته باشین اما در شما احساس تنگدستی به هر دلیلی به وجود بیاد تنگدستی رو به سمت خودتون جذب می کنید.به همین دلیله که خیلی پولها به دست می آن اما برای طرفشون باقی نمی مونن .در واقع بعضی افراد پولدار می شن اما نمی تونن پولدار بمونن چون یک جایی دچار احساس تنگدستی هستن و اون باعث میشه اصطلاحا" پول بهشون نمی چسبه!
راندا برن درباره ی خودش می گه که در خانواده ی فقیری متولد شده که همه برای رسیدن دخلشون به خرجشون باید خیلی تلاش می کردند.اون از یک عالم باور منفیش که از محیطش راجع به پول گرفته حرف می زنه(در ادامه ی درس براتون می گم که باور منفی یعنی چی) و اینکه می فهمه باید احساسش رو به پول تغییر بده تا شرایطش تغییر کنه و در واقع باید خودش رو کاملا" تغییر بده تا پول هم به سراغش بیاد و هم بهش بچسبه!
خوب! چسبیدن پول یعنی چی؟
یعنی اگه همه ی پولهای دنیا رو جمع کنند و اون رو به صورت مساوی بین آدمهای کره ی زمین تقسیم کنند بعد از مدتی باز بیشترپولها به دست تعداد معدودی از آدمها بر می گرده ! چرا؟! چون قانون جذب عشق را دنبال می کند.بنابراین عده ی کمی از مردم که درباره ی پول حس خوبی دارند، پول را مغناطیسی می کنند و آن را به سمت خودشان جذب می کنند .بنابراین از اینجا به یک قاعده و اصل مهم دیگه درباره ی پول می رسیم که اینه :
اصل دو _ نیروی جاذب پول، عشق است که کل پول دنیا را به حرکت در می آورد و هر کسی که با احساس خوب، عشق اهدا کند آهنربایی می شود برای پول.
نکته ی مهم _ احساس تنگدستی یعنی چی؟ بهتره ساده تر حرف بزنیم.
در مورد پول چه احساسی داری؟بیشتر مردم می گن من عاشق پولم اما اگر به اندازه ی کافی پول نداشته باشن در مورد اون احساس خوبی ندارن!
این جمله رو چند بار بخونین.امیدوارم به نکته ی مهم اون پی ببرین! بله! احساس خوب به پول داشتن منافات و ضدیت داره با اینکه اگه زمانی به اندازه ی نیازت پول نداشتی حال و هوات خوب نباشه!اگه فردی به مقدار مورد نیازش پول داشته باشه پس مسلما" حال و هوای خوبی درباره ی پول داره (البته بجز کسانی که اینجا هم باز احساس کم داشتن درباره ی اعداد و ارقام بالاتر پول بکنن که باز خودش احساس تنگدستیه و باعث جذب فقر میشه!) پس اگه شما الان به اندازه ی نیازتون پول نداشته باشین بنابراین ممکنه درباره ی پول حال و هوای خوبی نداشته باشین!
واقعیت اینه که بیشتر ثروت دنیا در د ست ده درصد از مردم اونه .تنها تفاوت این مردم ثروتمند و دیگران در اینه که احساس خوب مردم ثروتمند نسبت به پول، بیشتر از احساس بد اونهاست.به همین سادگی!!
بنابراین میشه این رو هم به شکل یک قاعده که معمولا" عمومیت داره عنوان کرد:
اصل سه _ تو باید به حال و هوای خودت درباره ی پول پی ببری، چون اگر آنچه را که نیاز داری، نداشته باشی، در مورد پول حس خوبی هم نداری!( پس اگه میزان پولت را می خواهی تغییر بدهی باید اول حست را به پول و در نتیجه حال و هوایت را تغییر بدهی!)
نکته ی مهم _ باورهای منفی درباره ی پول باعث فقر میشه.
اول می خوام به یک سوال خوب فکر کنین.
سوال _ چرا عده ی زیادی از مردم در مورد پول احساس بدی دارند؟
جواب _ دلیلش این نیست که اونها هرگز پول نداشته اند چون بیشتر افرادی هم که پول دارند، از صفر شروع کرده اند.دلیل اینکه عده ی زیادی از مردم حس بدی به پول دارند اینه که آنها باورهایی منفی در مورد پول دارند و این باورهای منفی در ایام کودکی در ضمیر ناخودآگاه اونها ثبت شده.(دوستانی که در کلاسهای مکاتبه ای من شرکت کردند می دونند که این همون الگوهای کهنه است ( ترم چهار) که باعث جذب همه چیز در زندگی ما میشه و راه از بین بردنش هم کار روی نیمه ی تاریک وجوده.)
باورهایی مثل :
توان مالی این رو نداریم.
پول اهریمنه.
پولدارها حتما" متقلب و دزد هستند.
پول خواستن کاری معنوی نیست.
داشتن پول یعنی جان کندن .
این باورهای منفی را ما از کودکی از والدین ، اطرافیان، آموزگاران و محیطمون دریافت کرده ایم و به این نتیجه در ضمیرناخودآگاهمون رسیدیم که پول خواستن کار درستی نیست.به تو گفته شد که تو باید امرار معاش کنی حتی اگه به این مفهوم باشه که کاری که ازش متنفری را انجام بدی.به تو گفته شد اگه پول نداری به جاش سلامتی داری.به تو گفته شد فقط شغلهای محدودی هستند که توی اون آدم پولدار میشه و تعدادشون خیلی کمه و همه نمی تونن به این شرایط برسن.
البته همین جا بهتره یادآوری کنم افرادی که اینها رو مستقیم یا غیرمستقیم به شما گفتن گناهی نداشتند.چون آنچه را که باور داشتند به شما انتقال دادند اما خوب طبیعتا" قانون جذب هم بر اساس باورهاشون بهشون پول داده!
(اینکه چطور باید از این باورها رها شد نیاز به هفت دوره کار روی نیمه ی تاریک داره که تمرینات عملی دار ه و نمی تونم اینجا براتون بگم و در قسمت کلاسهای نیمه ی تاریک وجود می تونین درباره اش یاد بگیرین) اما آنچه اینجا درباره ی اصول قدرت و پول باید بدونین اینه که این باورهای ما هستند که احساس ما را درباره ی پول می سازند.(شاید شما الان ندونین در اعماق وجودتون و برای بچه غول بیشعور درونتون چه پیامهایی فرستادین اما واقعیت اینه که اونچه اون دریافت کرده اتفاقات زندگی ما رو می سازه و فقط اینکه به زبون بگیم من عاشق پولم فایده ای نداره.)
حالا ازتون می خوام این قاعده ی مهم رو به خاطر بسپارید.
اصل چهار_ اگر تو در زندگیت پول نداری، دلیلش این است که در مورد پول حسی بدتر از خودت ساطع می کنی تا حسی بهتر و این معمولا" به خاطر باورهای غلط تو درباره ی پول است! (پس باید به باورهایی که در ضمیر ناخودآگاهت ثبت شده و در نتیجه تمرینات نیمه ی تاریکت برای تغییر آن رجوع کنی!)
نکته ی مهم _ راندا برن میگه به مسابقات و قرعه کشیهای شانسی اون فکر کنید. وقتی مردم در مسابقه برنده می شوند، قانون جذب دست به کار شده! چرا؟ چون اونها از ته دل مجسم و احساس کردند که در مسابقه برنده شده اند! اونها درباره ی اینکه وقتی برنده شدند حرف زده اند نه اینکه اگر برنده شدند چه می کنند! و آنها مجسم و برنامه ریزی می کردند که وقتی برنده شدند چه بکنند و این باعث شد آنها برنده بشوند!
اما آمار و ارقام نشون می ده که بیشتر این افراد در طی چند سال تمام اون پولها رو از دست می دن و نسبت به قبل بدهی بیشتری پیدا می کنند! چرا؟! به این دلیل که اونها اگرچه بدون آگاهی از نوع کارکرد قانون جذب تونسته اند اون رو فعال کنند و پول گیرشون بیاد اما چون حتی وقتی که پول گیرشون اومد نتونستند احساس واقعیشون را درباره ی اون تغییر بدهند، باز پول به آنها نچسبیده و کل پول از دستشون رفته!
بنابراین اصل مهم برای چسبیدن پول به ما بعد از دریافت اون اینه که باید درباره ی پول احساس خوبی داشته باشیم! یعنی اگر درباره ی پول یادنگیریم که احساس خوبی داشته باشیم، آن را پس می زنیم و پول به ما نمی چسبد! حتی اگر پولی اضافه به دست بیاوریم، چندی نمی گذرد که صورت حسابهای گنده تری از راه می رسد، وسایل خراب می شوند، وضعیتهای غیر قابل پیش بینی پیش می آید و تمام اینها پول را به تحلیل می برد و از دستتان خارج می کند!
سوال_ پس چه چیزی باعث ماندن پول می شود؟
جواب _ عشق!
پس اصل چهارم درباره ی پول چنین می گوید:
اصل پنجم_عشق نیرویی جذب کننده است که پول را به وجود می آورد و عشق قدرتیست که پول را ماندگار می کند!
یعنی این هیچ ربطی به این ندارد که تو فرد خوبی باشی یا فردی بد! در واقع این جنبه ی تو به حساب نمی آید چون تو در هر حال به مراتب با جلال و جبروت تر از آنی هستی که فکر می کنی! به همین دلیل هم خیلی افراد بد می توانند مثل افراد خوب پولدار بشوند!
پس مهم نیست که شرایط مالیت الان چگونه است! مهم نیست که ممکن است در جایی باشی که رکود اقتصادی وجود داشته باشد! چون افراد زیادی بوده اند که حتی در زمان رکودهای اقتصادی از طریق تجسم و احساس هر چیزی را که دلشان می خواسته جذب کرده اند و در برابر همه ی شرایطی که احاطه شان کرده بوده ، ایستادگی کرده اند.در واقع نیروی عشق می تواند در هر مانع یا وضعیتی نفوذ کند.برای نیروی عشق مشکلات جهانی مانع به شمار نمی آیند.
نکته ی مهم _ حالا می خوایم بر یم سراغ اینکه چطور احساسمون رو درباره ی پول تغییر بدیم چون تا اینجا فهمیدیم که تا احساسمون رو درباره ی پول تغییر ندیم اون رو به دست نمی آریم و اگر هم به دست بیاریم پول به ما نمی چسبه و از دستش می دیم!
با مثال براتون می گم که راحت تر بشه.اگر زیاد پول نداشته باشی، با این حساب دریافت صورت حسابها حال و هوات رو خوب نمی کنه! و لحظه ای که به صورت حسابهای کلان واکنش منفی نشون بدی، احساس بد را عرضه می کنی( یعنی فقدان عشق) و بعد مسلما" صورت حسابهای گنده تری دریافت می کنی!
چون هر آنچه بدهی، همان را پس می گیری!
پس مهمترین نکته اینه که وقتی تو صورت حسابهات را پرداخت می کنی ، راهی پیدا کنی که حال و هوات بهتر بشه! هر راهی که به نظرت می رسه. من چند تاش رو براتون می گم.
1_هرگز موقع پرداخت صورت حسابهات دمغ نباش چون در این صورت، صورت حسابهای بزرگتری رو به خودت جذب می کنی!
2_ می تونی برای تغییر هر حال و هوایی که داری، به کمک تجسم صورت حسابهات رو به چیز دیگری که حالت را بهتر می کنه تبدیل کنی.تو می تونی مجسم کنی که آنها اصلا" صورت حساب نیستند و در عوض، تو تصمیم گرفتی که از روی طیب خاطر پولی را به فرد یا شرکتی برای خدمات فوق العاده ای که برای تو فراهم کرده، اهدا کنی.
3 _مجسم کن صورت حسابهای تو چکهای دریافتی تو هستند.براشون ذوق کن!
4_یا اینکه از قانون شکرگزاری استفاده کن و از شرکتی که برات صورت حساب فرستاده _ پیش خودت و به صدای بلند_ تشکر کن.مثلا" در مورد قبض برق ، بابت اینکه از خدمات اونها بهره مند شده ای از اداره ی برق تشکر کن.حتی می تونی روی قبض بعد از پرداخت مبلغ اون بنویسی : متشکرم، پرداخت شد.
5_ یا اگر همان موقع برای پرداخت آن قبض پول نداری، روی اون بنویس: از بابت پرداخت پول متشکرم.
قانون جذب درباره ی اینکه تجسم یا احساست واقعیست، یا نه، تو را زیر سوال نمی برد، صرفا" در برابر عمل تو واکنش نشان نشان می دهد، فقط همین.
6_ وقتی حقوقت را می گیری خدا رو شکر کن و خوشحالی کن تا تکثیر بشه.بیشتر مردم وقتی حقوقشون رو می گیرن احساس خوبی ندارند.چون بیشتر نگران میزان دوام آوردن حقوق خود هستند.آنها فرصتی عالی را برای اهدای عشق در هر زمانی که حقوقشان پرداخت میشه از دست می دهند.وقتی پولی به دستتون می رسه ولو خیلی ناچیز باشه ، از بابت اون خدا رو شکر کنید و یادتون باشه بابت هر چیز که خدا رو شکر کنی زیاد میشه. پس هر موقع که پول به دستت رسید، آن را غنیمت بدان تا با داشتن حال و هوای خوب اون رو تکثیر کنی!
7_ هر موقع پول چیزی را پرداخت می کنی، عشق را احساس کن و در خودت به وجود بیار! مثلا" مجسم کن که با دادن اون پول، پول تو چقدر کمک حال اون شخص یا اون شرکت و کارکنانشه! و مثلا" به شکل حقوق یک کارمند اداره ی تلفن به دست بچه ی اون می رسه و چقدر باعث احساس شادی برای اونها میشه! این در تو ایجاد حس عشق می کنه به جای اینکه حال و هوای تو رو بد بکنه.
8_می تونی یک نوع بازی برای خودت بسازی که یادت بمونه و یادت بندازه که همیشه باید حال و هوات راجع به پول خوب باشه حتی موقع پرداخت و خرج اون.مثلا" مجسم کن که روی هزار تومنیهات طرف مثبت پولته و نشان دهنده ی یک عالم پوله و پشت اون به معنی فقدان پوله.هر وقت پول کسی را می دهی عمدا" پولها را طوری روی هم بگذار که روی اسکناسها به سمتت باشه.حتی اسکناسها را در کیف پولت از رو بگذار که تا کیفت را باز می کنی چشمت به روی پولها بیفته.و به خودت بگو این دیدن روی پولها و پرداخت اونها به شکلی که روی پول به سمت بالاست و دیده میشه علامت اینه که باید یادم بیاد که در مورد پول زیاد و عالی باید حس و حال و هوای خوبی داشته باشم و علامت اینه که پولهای عالی از راههای عالی به دستم می رسه.
9_ اگه از کارت اعتباری استفاده می کنی می تونی اون رو طوری توی کیفت بگذاری که اون سمتی که اسم تو روی اونه به سمت بالا باشه تا یاد تو بندازه که کلی پول وجود داره که اسم تو روی اونه!
10_وقتی پول خرج می کنی ، چه نقدی چه با کارت اعتباری، برای فردی هم که پول بهش می دی ، یک عالم پول مجسم کن و در این مورد خیلی جدی، این رو تمرین و مجسم کن! چون هر آنچه بدهی همان را پس می گیری!
11_ مجسم کن که الان ثروتمندی و همه ی پولهای مورد نیازت را داری.چه احساسی داری؟ چه حال و هوایی داری؟ در مورد تمام کارهایی که می کنی، فکر کن! تو وقتی یک عالم پول داشته باشی، چون احساس متفاوتی داری، طور دیگری حرف می زنی، حتی طور دیگری راه می روی! و طور دیگری درباره ی هر مسئله ای در زندگیت واکنش نشون می دی!تو آروم هستی.آرامش خیال داری و در مورد هر چیزی آسون گیر تر می شی! هر روز لذت می بری به جای اینکه مدام غصه ی آینده رو بخوری! تو باید خودت رو این جوری ببینی و این طوری رفتار کنی تا حال و هوات به پول خوب بشه و در تو احساس عشق به پول به وجود بیاد( حتی اگه در شرایط مالی سختی باشی) تا کم کم به مغناطیسی برای پول تبدیل بشی!
12_ به پول جواب مثبت بده! یعنی هر وقت شنیدی کسی پول زیادی به دست آورده یا بیشتر موفق شده، یک عالمه ذوق زده شو چون این علامت اینه که زندگی در نشون دادن کاتالوگش به تو ، تو رو هم لایق می دونه که پولدار بشی! چون تو هم روی فرکانسی قرار داشتی که تونستی خبر پولدار شدن اون رو دریافت کنی! بنابراین طوری ذوق زده شو انگار همه ی این موارد خوب برای خود تو رخ داده.این یعنی تو هم داری به کسب ثروت بله می گی!
13_ وقتی می شنوی کسی پولی به دست آورده به جای حسادت برای اون دعا کن تا بیشتر و بهتر به دست بیاره ! چون دعا برای دیگران به خود ما هم بر می گرده!
14_ اگر در مضیقه ی مالی هستی، برای اینکه حال و هوای خوبی درباره ی پول داشته باشی ، می تونی افکار وفور پول را برای مردمی که در طول روز در خیابان از کنارت رد می شن ، بفرستی.به صورت هر کدامشون نگاه کن و در نظر بیاور که کلی پول به آنها می دهی.ذوق و شوق آنها را مجسم کن.آن را احساس کن و بعد فرد دیگری را مجسم کن.اگر واقعا" حال و هوای اون رو احساس کنی، احساس تو در مورد پول تغییر می کنه و اوضاع مالیت هم تغییر می کنه.
15_ پول نیست که پول را جذب می کند! بلکه عشق است که پول را جذب می کند!بنابر این لزومی نداره که تو پول به دست بیاری تا بتونی خودت رو ثابت کنی یا دوست بداری! تو هم اکنون ، هر چه که هستی، به اندازه ای خیلی بیشتر از تمام پولهای مورد نظرت ارزش و قدر و منزلت داری! بنابراین باید یاد بگیری دوست داشتن خود را تمرین کنی. چون اگرچه پولدار بودن تو لازمه ی دوستداشتنی بودن تو نیست اما به محض اینکه تو یاد می گیری خودت را دوست داشته باشی پول به سوی تو جذب میشه! چون این عشقه که پول را جذب می کند!( بهترین تمرینات دوست داشتن خود تمریناتی هستند که از نیمه ی تاریک شروع بشن و به دوست داشتن خود برسند در طی هفت دوره)
16_ اگر کاری را که انجام می دهی، با عشق انجام بدی و با سر حد توانت، پول هم به دنبالش می آد!حق توست که برای لذت پول کار کنی! اما قرار است تو کار کنی چون عاشق کارت هستی و چون کار تو به تو شور و شوق می دهد.اگر اینگونه کار کنی، کارت برای تو سرچشمه ی پولهای با برکت خواهد شد.
17_ اگر تو کاری را می کنی و بر این باور هستی که آن را دوست نداری، پول و شغلی که دوست داری گیرت نخواهد آمد! در واقع شغلی که دوست داری همین الان هم وجود داره و تنها کاری که لازمه تا انجام بدی تا به سمت تو بیاد، اهدای عشقه.اون شغل رو مجسم کن و احساس داشتن اون رو به خودت بده تا اون رو دریافت کنی! برای این کار اول از همه باید در همین کاری که الان هستی احساس عشق ایجاد کنی.یعنی در جستجوی هر چیز خوبی باشی که الان در شغل فعلیت وجود داره و اونها رو لیست کنی و دوست داشته باشی.چون وقتی این شکلی عشق اهدا کنی، هر چیزی هم که دوست داری، به دنبالش می آد! و بعدش شغل و پولی هم که دوست داری به زندگیت پا می گذاره!
18_ اگر بیکاری باید بدونی که دنیا دنیای علت و معلوله.کار اولین گام توانگریه و اجازه نداری بیکار بمونی و بخوای بدون کار به توانگری برسی!اما برای به دست آوردن شغل و پول مورد نظرت چه باید بکنی؟باید روی فرکانس دریافت اون شغل قرار بگیری و حس و حال خوبی در خودت ایجاد کنی.به قول راندا برن مردی بیکار برای شغلی که دوست داشت تقاضا داد.بعد از این تقاضا یک نامه ی استخدامی ساختگی برای خودش درست کرد که شامل ذکر حقوق و وظایفش در اون شرکت می شد.حتی برای خودش کارت ویزیت با آرم اون شرکت درست کرد.اون مدام کارت ویزیت و برگه ی استخدام ساختگیش رو نگاه می کرد و خدا رو شکر می کرد و احساس شادی در دل خودش ایجاد می کرد.حتی برای خودش به نامهای دوستانش ایمیلهای تبریک برای به دست آْوردن اون شغل می فرستاد و بالاخره از بین صدها نفر اون شغل رو به اون دادند!پس باید بدونی که شغل رویایی تو روی فرکانس عشقه و برای دریافت اون تو باید خودت رو به فرکانس عشق برسونی!
19_ اگر کسب و کاری داری که آنقدرها پر رونق نیست، باید بدونی که بزرگ ترین عاملی که باعث از رونق افتادن کسب و کار میشه، ارائه ی احساسات بد درباره ی عدم موفقیته.حتی اگر کسب و کارت رونق داشته باشه اما وقتی کمی کساد و بی رونق میشه با حال و هوای بد واکنش نشون بدی، کسادی بیشتری در کارت ایجاد میشه.بنابراین تو باید راههایی را که حسی خوب در مورد کسب و کار به تو می دهد، پیدا کنی و خودت را به بالاترین فرکانس بر سونی چون همه ی آمال و آرزوهای تو روی بالاترین فرکانس در دنیا یعنی فرکانس عشق قرار گرفته!مجسم کن! بازی کن! از خودت بازی بساز و هر کاری که می تونی برای بالابردن روحیه ات انجام بده تا احساست خوب بشه.هر روز در هر زمینه ای، از زندگی و کارت، هر آنچه می بینی دوست بدارو حتی برای موفقیت رقیبت شادمانی کن! این یعنی داشتن حال و هوای خوب درباره ی موفقیت !و باعث میشه که تو هم اون موفقیت و بهتر از اون رو به خودت جذب کنی!
20_ در کسب و کار یا هر شغلی که داری، حواست باشه برای پولی که از سود یا از حقوق عایدت میشه ارزشی یکسان قائل بشی.اگر برای پولی که گیرت می آد ارزش قائل نشی، کسب و کارت دچار ناکامی میشه.تو اجازه نداری هیچ چیزی را در زندگیت دست کم بگیری چون انگار خودت را دست کم گرفته ای! تمام مدت برای هر چه که گیرت می آید، ارزش خیلی زیاد قائل شو.اگر برای پولی که گیرت می آد، ارزشی بیشتر از مبلغ اون پول قائل بشی، کسب و کار و حرفه ات رونق پیدا می کنه!
21_ این فکر اشتباه رو هرگز نکن که پول تنها وسیله و تنها راه دریافت چیزهاست.چون این تفکر زندگیت رو محدود می کنه! یادت باشه پول فقط وسیله ایست تا چیزهایی را که در زندگی می خواهی به دست بیاوری.در واقع نیروی جاذب عشق راههای بی حد و حصری داره برای دریافت هر چیزی که دلت می خواهد! و پول فقط یکی از اون راههاست!در واقع تا وقتی که هر آنچه را که می خواهی به دست نیاری خبر نخواهی داشت که قراره چطور اون رو دریافت کنی! اما قانون عشق اون رو می دونه! و درست عمل می کنه به شرط اینکه تو حکم صادر نکنی که فقط از طریق پول قراره اون رو کسب کنی! پس لطفا" از سر راه خودت کنار برو و بگذار نیروی عشق کار خودش رو بکنه!
22_ زندگیت را محدود نکن! پول تنها هدفت نباشد! بلکه هدفت باید آنچه دلت می خواهد داشته باشی یا انجام بدهی باشد! یعنی چی؟ یعنی اگر خانه ای نو می خواهی، لذت زندگی در آن را مجسم و احساس کن.اگر لباسهای زیبا می خواهی، یا هر چیز دیگری، اگر دلت می خواد ازدواج کنی یا به خارج از کشور بری ، هنرپیشه یا ورزشکار یا هر کاره ای بشی، به جای تجسم پول، اینها رو مجسم کن و احساس خوبی در خودت به وجود بیار .اون وقت اجازه می دی که اینها از راههای نا محدود به سراغت بیان.
23_ برای اینکه حس و حال بهتری درباره ی پول پیدا کنی به جای اینکه مجسم کنی مثلا" یک اتاق پر از پول داری ( که در تو حس کمی ایجاد می کنه) مجسم کن با اون همه پول چه کارهای شادی انجام خواهی داد! در واقع وقتی ما به کارهای فوق العاده ای که با پول زیادمون انجام می دیم فکر کنیم خیلی راحت تر فرکانسمون بالا می ره و در حس و حال بهتری قرار می گیریم تا فقط به داشتن یک عالم پول فکر کنیم.
24_ و مهمترین چیز که باقی می مونه اینه:
تو نمی تونی پول را بر عشق مقدم بدانی! این اصل اینقدر مهمه که اگر قرار باشه بگیم در یک قانون همه ی قوانین مربوط به پول را خلاصه کنیم باید این اصل را بگوییم! تو نمی توانی پول را بر عشق مقدم بدانی! چون با این کار ، تو از قانون جذب عشق تخطی می کنی و از پیامدهای اون رنج خواهی کشید! در واقع عشق باید نیروی حاکم بر زندگیت باشد! هرگز هیچ چیزی نمی تواند بر عشق مقدم باشدپول وسیله ای است برای تو تا از آن استفاده کنی و از طریق عشق اون رو به خودت جذب کنی تا زندگی بهتری داشته باشی که در اون عشق بیشتری به دیگران و خودت بدی!اما اگر در زندگیت پول را مقدم بر عشق بدانی باعث میشه که یک عالمه موارد منفی دریافت کنی.تو نمی تونی برای پول عشق اهدا کنی و بعد هم پی کار خودت بری و در برابر دیگران بی ادب و منفی باشی! اگر این کار را بکنی درهای منفی گرایی را باز می کنی تا به روابط، سلامتی، شادی و امور زندگیت وارد بشود.این حق توست که پول مورد نیازت برای زندگی غنی را داشته باشی.قرار نیست تو برای فقدان پول زجر بکشی چون زجر کشیدن منفی گرایی را به دنیا اضافه می کند! زیبایی زندگی در این است که وقتی عشق را مقدم بداری، تمام پولی که برای زندگی غنی لازم داری، به سراغت می آید!
من در اینجا این درس رو به پایان می برم و امیدوارم تک تکتون با خوندن اون انرژی، محبت و عشقی را که برایتان فرستاده ام دریافت کنید و با به کار بستن اون بهترین برکات خداوندی نصیبتان بشود.
خدایا! ما را لایق دریافت بهترین برکاتت قرار بده! آمین!
کلاس جادوگری یک جادوگر(جلسه ی 123_ اصول قدرت درباره ی روابط)
درود به همه ی شما همراهان عزیزم.
امروز در ادامه ی درسهای قدرت ، بازهم می خوایم مطالبی را که تا به حال از " راندا برن" یاد گرفتید جمع بندی کنیم.درس جلسه ی قبل جمع بندی اصول قدرت درباره ی پول بود.در این جلسه می خوایم اصول قدرت درباره ی روابط را جمع بندی کنیم.اینها اصول بسیار مفید و مهمی هستند پس حسابی بهشون توجه کنید.
قوانین قدرت درباره ی روابط:
1 _ قانون عشق اهمیتی نمی ده که که آیا تو کسی را می شناسی یا نه، آیا اون فرد دوست توئه یا دشمن تو، از نزدیکانته یا غریبه است.با هر فردی که در تماس باشی، تو یا عشق اهدا می کنی یا نه! و هر آنچه که بدهی همان را هم دریافت می کنی.
بزرگترین روشنفکران تاریخ به ما گفته اند که دیگران را دوست بداریم.به ما گفته نشده دیگران را دوست بداریم تا آدم خوبی باشیم! بلکه درواقع راز زندگی به ما داده شده است!
وقتی دیگران را دوست بداری، زندگی معرکه ای خواهی داشت و در واقع آن نوع زندگی را که لایقش هستی، دریافت خواهی کرد.یعنی از طریق مهربانی، تشویق، حمایت، تشکر و هر نوع احساس خوبی ، عشق را به دیگران اهدا کن و اینها به سراغ خودت می آید و عشق را در هر زمینه ای از زندگیت وارد می کند از جمله سلامتی، پول، شادی، شغل و حرفه.
از طریق خرده گیری، عصبانیت، بی صبری، و هر نوع احساس بدی، منفی گرایی را به دیگران منتقل می کنی و خودت هم همین منفی گرایی را دریافت می کنی.
سنت پل _ یکی از حواریون در انجیل عهد جدید _ گفته است:
کل قانون در یک حکم خلاصه شده است :همسایه ات را به اندازه ی خودت دوست بدار!
2 _ اگر روابط فعلی تو عالی است، پس خودت الان باید متوجه بشوی که عشق و قدردانی را بیشتر از منفی گرایی عرضه می کنی.اگر روابط فعلی تو ، با چالش و مشکلات همراهه پس به این معناست که تو ندانسته یا دانسته داری منفی گرایی را بیشتر از عشق ساتع می کنی.
3_ عده ای از مردم خیال می کنند که رفتار طرف مقابلت است که باعث می شود ارتباط خوب باشد یا بد! اما نباید این طور باشیم! ما نمی تونیم به نیروی عشق بگوییم : من به شرطی عشق اهدا می کنم که دیگری هم همین کار را بکند." یادتون نره این یک قانونه!
"تو نمی توانی چیزی را در زندگی دریافت کنی مگر اینکه اول خودت آن را ارائه بدهی.یعنی هر چه بدهی ، همان را دریافت می کنی.بنابراین هیچ ربطی به دیگران ندارد.فقط به خود تو مربوط است!همه چیز به این بستگی دارد که تو چه حال و هوایی داری و چه اهدا می کنی!"
4_ وقتی می خواهی کسی را در ارتباطی تغییر بدهی از نظر قوانین جذب فقط یک راه داری! تو باید با گشتن به دنبال چیزهایی که در یک فرد دوست داری، تقدیرش کنی و از بابت آن خدا را شکر کنی! این طوری می توانی هر ارتباطی را تغییر بدهی!
وقتی تو برای جستجوی خصوصیاتی مثبت در کسی تلاش بکنی، معجزه رخ می دهد! اعجاز خودش را به تو نشان خواهد داد!
بنابراین با هر کسی در ارتباط مشکل دارید شروع کنید به لیست تهیه کردن از ویژگیها و خصوصیات و موارد مثبت او و شکر کردن خدا برای این موارد.
در حالی که ما معمولا" در چنین مواردی بلافاصله شروع می کنیم به شمردن موارد منفی فرد مقابلمان و در واقع با این کار ، باعث جذب موارد منفی بیشتری از آن فرد و دیگران می شویم!
"برن " در این باره درباره ی زنی مثال می زند که شوهری بیمار، عصبی و بدخلق داشت .زن دیگر از دست او به ستوه آمده بود و هیچ عشقی بینشان وجود نداشت.او بعد از یاد گرفتن این تکنیک عکسی از زمان جوانی شوهرش روی میز گذاشت.عکسی مربوط به زمانی که او را دوست داشت.هر روز با نگاه کردن به این عکس سعی کرد به یاد بیاورد که این همان مردیست که زمانی عاشقش بود.این کار به تدریج همه ی مسایل او را حل کرد .عشق او به قدری زیاد شد که همه ی مشکلات رفتاری شوهرش حل شد و خود او از زنی که چشم نداشت همسرش را ببیند به زنی که دوباره عاشق همسرش بود، تبدیل شد!
استاد بزرگ " دبی فورد" هم در این باره همین گونه توضیح می دهد و می گوید وقتی فردی با شما در حال نزاع است بهترین کار برای تغییر دادن او این است که در درونتان شروع کنید ویژگیهای مثبت او را به یادآوردن!و خدا را برای آن شکر کردن!در آن لحظه به یاد خاطرات خوبی که با او داشتید بیفتید و روی آنها تمرکز کنید! این تکنیک هم در زمان خشم کمکتان می کند تا زودتر آرام بشوید و هم باعث تغییر آن فرد در جهت مثبت می شوید. در واقع فقط تمرکز به خوبیهای یک فرد ، آن را بیشتر می کند و تمرکز به موارد منفی در یک ارتباط باعث زیاد شدن آن می گردد.
5_ اهدای عشق در روابط کمی مکرآمیز و مستلزم دقت زیاد است! به این دلیل مکرآمیز است که مردم در اهدای عشق به دیگران دچار اشتباه می شوند! در واقع ما خیلی کارها می کنیم و نام آن را اهدای عشق می گذاریم در حالی که آن کارها از نظر کائنات اهدای عشق نیست بلکه برعکس آن است و به همین دلیل به جای جذب عشق، نفرت جذب می کنیم! بنابراین خیلی اهمیت دارد که بدانیم در روابط چه چیزهایی اهدای عشق نیست.من آنها را از زبان "برن " به اختصار برایتان شرح می دهم.
_ سعی در تغییر دیگران اهدای عشق نیست!
_این عقیده که تو می دانی،چه چیزی برای طرف مقابل بهترین است، اهدای عشق نیست!
_تصور اینکه حق با تو است و دیگری اشتباه می کند، اهدای عشق نیست!
_تو نمی توانی حق کسی دیگر را در انتخاب آنچه می خواهد ، انکار کنی! چون این کار اهدای عشق نیست!
یعنی تو اگر می خواهی عشق دریافت کنی پس باید به آزادی و حق انتخاب هر فردی در خواسته اش احترام بگذاری.اگر تو آزادی فردی دیگر را در انتخابش تکذیب کنی، مواردی منفی را به خودت جذب می کنی که آنها هم ،_ شاید حتی در جایی دیگر و در ارتباط با همان فرد یا فردی دیگر،_ آزادی خودت راتکذیب می کنند!
شاید این شما را یاد قوانین " کارما" بیندازد! درست است! اگر شما آزادی کسی را در انتخابش مورد هجوم قرار بدهی موارد منفی را به هر شکل دیگری می توانی جذب کنی! حتی مواردی که شاید فکرش را نکنی! مثلا" سلامتت تضعیف بشود! کسب و کارت از رونق بیفتد! پول از دست بدی یا هر دریافت منفی دیگری.
این مورد خصوصا" در پایان روابط صمیمانه خیلی مهم است.خیلی از ما وقتی حتی هنوز پیوند محکم زناشویی بین ما و طرف مقابلمان برقرار نشده احساس مالکیت مطلق درباره ی طرف مقابلمان می کنیم. بعد از کمی آشنایی که طرف مقابل احساس می کند با ما خوشبخت نیست و می خواهد مسیرش را عوض کند ، غوغا به پا می کنیم. و فکر می کنیم به هر قیمتی، و با هر شیوه ای حق داریم او را نگه داریم و فکر می کنیم این اهدای عشق است! در حالی که این کار اهدای عشق نیست و بنابراین کارمای آن دریافت موارد منفی بیشتری است!
بنابراین اگرچه در چنین موارد احساسی ای قبول کردن اینکه عشقمان دارد به راه خود می رود، مانند قورت دادن یک قرص بسیار تلخ است اما طبق قانون عدم مقاومت باید پذیرا و آرام باشید و بیش از اندازه برای کسب چیزی نجنگید! زیرا وقتی آرزوی قلبی ما به بیماری قلبی ما تبدیل می شود فقط قانون عدم مقاومت و رها کردن می تواند اوضاع را بهتر و درست کند!
راندابرن از مردی مثال می زند که زنش با او احساس بدبختی می کرد و او را ترک کرد.بچه ها هم به زن سپرده شدند.مرد نمی توانست این موضوع را بپذیرد و از هر شیوه ای برای نگه داشتن زن در کنارش بهره می برد و باعث آزار زنش می شد.
او حق انتخابی برای زنش قائل نبود و طی مسایلی به زندان افتاد و تازه آنجا متوجه شد وقتی آزادی حق انتخاب را از زنش دریغ کرده طبق قانون کارما آزادی خودش هم سلب شده است! او تصمیم گرفت زنش را آزاد بگذارد و از ملامت کردن او و گیر دادن به او برای برگرداندنش دست برداره و بگذاره حالا که زنش براستی بدون اون خوشبخت تره ، به زندگیش ادامه بده و با این شیوه مشکلات خودش هم حل شد.
_ اهدای عشق به دیگران ، به این معنا نیست که اجازه دهی دیگران به هر طریقی از تو سواستفاده یا در حق تو اجحاف کنند.این هم اهدای عشق نیست! اجازه دادن به فردی دیگر که از تو استفاده کند به آن فرد هیچ کمکی نمی کند و مسلما" به خودت هم کمکی نمی کند! خانمهایی که در دوستیشان با جنس مخالف بدون اینکه واقعا" مایل باشند و با وجود این که این کار خلاف اعتقادات و روش زندگیشان است، به روابط جنسی نامشروع تن می دهند و فکر می کنند این اهدای عشق است ، معمولا" با ضربه های بزرگتری روبرو می شوند! چون این کار اهدای عشق نیست!
وقتی کسی اجازه می دهد که از او سواستفاده بشود در واقع دارد به کائنات اعلام می کند که من بی ارزشم و لایق دریافت بهترین نیستم!من لایق نیستم تا طرف مقابلم من را به آن شکلی که درست و معقول باشد، دوست بدارد!
این یک منفی گراییست و باعث جذب منفی گرایی بیشتری می شود! به همین دلیل است که در بیشتر اینگونه روابط بعد از مدتی فرد احساس شکست و سرخوردگی بیشتری می کند و با وجود اینکه فکر می کند ایثار و از خودگذشتگی کرده است که حتی پا بر اعتقاداتش گذاشته است، باز هم بی عشقی بیشتری دریافت می کند!
_انتقاد، ملامت، گله و شکایت، غرولند و مقصر دانستن طرف مقابل اهدای عشق نیست!
اگر یادتان مانده باشد می دانید که زندگی مانند کاتالوگ است یعنی همه چیز را به تو عرضه می کند تا تو بتوانی هر آنچه را که دوست داری، انتخاب کنی.یعنی این موهبت زندگیست که انواع افراد را سر راهت قرار می دهد تا بتوانی هر آنچه در این افراد دوست داری، انتخاب کنی و از هرآنچه که دوست نداری، روبرگردانی.لزومی ندارد تو نسبت به خصلتهایی که در کسی دوست نداری، احساس عشق ساختگی بکنی.فقط باید بدون اینکه هر نوع احساسی ارائه بدهی، رویت را برگردانی.درواقع پشت کردن به هرآنچه در فردی دیگر دوست نداری، به این معناست که تو در این مورد راحت هستی و مقاومتی نشان نمی دهی!( چون خود مقاومت باعث جذب می شود!) بنابراین برای اثبات اینکه کسی اشتباه می کنه، نباید با او جروبحث کنی، یا مدام ملامتش کنی و از اون انتقاد کنی چون هر کدام از این کارها را که بکنی اهدای عشق نیست!
6_ وقتی تو روی فرکانس عشق باشی، فقط افرادی وارد زندگیت می شوند که روی فرکانس احساسی مشابهی هستند.بعضی روزها تو واقعا" احساس خوشحالی می کنی، گاهی احساس خشم می کنی، گاهی احساس غم و غصه می کنی.در واقع تو می تونی نمونه ها و نسخه های مختلفی از خودت باشی!
فردی هم که با تو در ارتباطه می تونه نسخه های مختلفی از خودش باشه! از جمله شک، شادی، غم، دلخوری و ...اما هر نمونه ای ، باز همان فرد است!
وقتی تو شاد باشی ، صرفا" نسخه ی شاد افراد دیگر می تواند وارد زندگیت بشود! منظور این نیست که تو مسئول شادی دیگران هستی! چون هر کس مسئول شادی خودش و زندگی خودش است!
ارسطو در این باره گفته است :
"شادی ما به خودمان بستگی دارد!"
بنابراین ، این اصل مهم را به عنوان یکی از اصول قدرت به یاد داشته باشید: شما مسئول شادکردن و شاد نگه داشتن خودتان هستید.( البته در محدوده ی رعایت حق الهی خود و حق الهی دیگران).اگر این کار را انجام بدهید ، آن وقت نسخه ی شاد آدمهای مختلف را در روابطتان به خود جذب خواهید کرد! نکته ی مهم دیگر در این قانون این است که هرگز اجازه نداریم خودمان کاری برای شادیمان نکنیم و متوقع باشیم که دیگران وظیفه دارند ما را شاد کنند!
شما تا اینجا شش اصل مهم درباره ی اصول قدرت و ارتباط آن با کسانی که به هر نوعی با ما در ارتباط هستند یاد گرفتید.این اصول همچنان ادامه دارند و انشاالله در درس جلسه ی بعدی به ادامه ی آن خواهیم پرداخت.
خداوند! به ما کمک کن تا عشق واقعی به تو را در درونمان احساس کنیم! آمین!
کلاس جادوگری یک جادوگر (جلسه 124_ ادامه ی اصول قدرت درباره ی روابط!)
سلام و درود به همه ی همراهان خوب و همیشگی .با آرزوی بهترینهای خداوند برای تک تکتون به سراغ ادامه ی درسهای اصول قدرت از راندا برن می ریم.توی جلسه ی قبل درباره ی روابط حرف زدیم که نیمه تمام موند و در این جلسه می خوایم درباره ی ادامه ی همون مبحث با هم صحبت کنیم.بنابراین توصیه می کنم ابتدا در قسمت آموزشهای رایگان همگانی قسمت اول این درس رو یک بار دیگه بخونین و بعد در ادامه اش این درس رو مطالعه کنید.در درس قبل ما شش تا از اصلهای مهم درباره ی روابط را با هم مرور کردیم و حالا بقیه ی مطلب:
7_ یک راه برای مقابله با روابط دشوار و پر از برخورد این است که مردم را به عنوان مربی خصوصی عاطفی مجسم کنی!در واقع نیروی عشق تعداد زیادی از مربی های عاطفی خصوصی را در لباس افراد عادی به تو عرضه می کنه اما همه ی اونها به تو آموزش می دهند تا عشق را انتخاب کنی!این مربیان عاطفی چند نوع مختلف دارند که در زیر براتون توضیح می دم:
_ دسته ی اول مربیان عاطفی:عده ای از مردم ممکن است که "مربیان خصوصی عاطفی " ملایمی باشند چون زیاد به تو فشار نمی آورند و دوست داشتن آنهاخیلی آسان است.مثل همه ی کسانی که اطراف شما هستند و شما راحت اونها رو دوست دارید.
_ دسته ی دوم مربیان عاطفی: اونها مربیان خصوصی عاطفی سختگیری هستند چون بیش از حد به تو فشار می آورند .اونها درست مثل بعضی مربیان خصوصی ورزش می می مانند که در تمرینات ورزشی برای تو سختگیری می کنند تا تو را قوی تر کنند.
خوب!حالا لازمه بدونین که مربیان خصوصی عاطفی برای تربیت تو و رسوندن تو به کمال واقعی که به خاطر اون خلق شدی، از چه چیزها و کارهایی استفاده می کنند؟
یادتون باشه اونها می توانند برای به چالش کشیدن تو از انواع و اقسام ترفندها و وضعیتها استفاده کنند.موضوعی که باید به خاطر داشته باشی اینه که هر چالشی فقط برای این به تو عرضه میشه که عشق را انتخاب کنی و از منفی گرایی و ملامت روگردان بشی.
عده ای از این مربیان ممکن است بابت اینکه آنها یا دیگران را مورد قضاوت قرار بدهی، با تو کلنجار بروند.اما در چنین دامی نیفت! قضاوت عملی منفیست و عشقی اهدا نمی کنه !بنابراین اگر نمی توانی خوبی را در کسی یا چیزی دوست داشته باشی، صرفا" به آن پشت کن.
عده ای از مربیان ممکن است از طریق برانگیختن احساسات تو که به حس انتقام، عصبانیت یا انزجار دست پیدا کنی، تو را امتحان کنند.با جستجوی چیزهایی که در زندگی دوست داری، از این موارد روگردان شو.
عده ای از این مربیان خصوصی ممکن است ضربه ای به تو بزنند که دچار عذاب وجدان بشوی و احساس بی لیاقتی یا ترس بکنی.در دام هیچ کدام اینها گرفتار نشو چون منفی گرایی به هر نحوی عشق نیست.
بنابراین در اصول قدرت این خیلی مهمه که تو افراد زندگیت را به صورت مربی خصوصی عاطفی ات در نظر بگیری، این کار به تودر هر ارتباط دشواری کمک میکنه تا هم آرامشت رو حفظ کنی و هم قویتر برخورد کنی و هم مدام ناله و جزع و فزع نکنی! چون می دونی و می فهمی که طبق درسهای نیمه ی تاریک وجود ، وجود هیچ کسی در زندگی تو اتفاقی نیست بلکه هر فردی و رفتارهاش حتی اگه الان به نظر تو تلخ بیاد برای اینه که اون اتفاق و فرد برای تو موهبتی در پیش داره و می خواد تو رو به درجه ی بالاتری در فهم و شعور و از همه مهمتر بخشش و عشق برسونه.
مربیان سختگیر هستند که تو را قوی تر و مصمم تر می کنند تا علی رغم همه چیز عشق را انتخاب کنی.اما باید یادت باشه که در عین حال اونها پیام دیگه ای هم برای تو دارند و اون اینه که اونها و حضورشون در زندگی تو باید به تو بفهمونند که تو روی فرکانس منفی احساسات قرار گرفته ای و لازم است که حال و هوایی بهتر داشته باشی تا این فرکانس را از بین ببری! هیچ کس نمی تونه وارد زندگیت بشه و به گونه ای منفی در تو تاثیر بگذاره مگر اینکه تو از قبل روی همان فرکانس احساسی منفی قرار داشته باشی.
اگر تو روی فرکانس احساسی عشق باشی فردی دیگر هر چقدر هم که بدقلق یا منفی گرا باشه به هیچ وجه نمی تونه در تو تاثیر بگذاره.هر فردی وظیفه ی خودش را انجام می دهد، همان طور که تو هم وظیفه ی خودت را به عنوان مربی خصوصی عاطفی نسبت به دیگران انجام می دهی.هیچ دشمنی ای وجود ندارد! هیچ دشمنی هم وجود ندارد! صرفا" عده ای مربی خصوصی عاطفی بزرگ و سختگیر وجود دارند که تو را به تعالی می رسانند!
تمرین_ حالا ازتون می خوام از آدمهای دور و برتون یک لیست تهیه کنید و اونها رو به دو دسته تقسیم کنید.
در نام دسته ی اول نام کسانی رو بنویسید که در اطرافتون هستند و شما راحت می تونین دوستشون داشته باشین یا حتی اگه دوستشون ندارین از نظر عاطفی باعث ناراحتیتون نمی شن.اینها همون دسته ی مربیان آسانگیر اول هستند.
در لیست دومتان نام کسانی را بنویسید که در اطرافتون هستند و می تونید اونها رو با توجه به مسایل گفته شده جزو دسته ی مربیان خصوصی عاطفی سختگیر به حساب بیارین.
حالا باید با خودتون مشارطه کنین که در هر زمان و هر شرایطی که با این افراد دسته ی دوم برخورد و کنتاکتی پیدا می کنید به یاد بیارید که اونها بی دلیل وارد زندگیتون نشده اند بلکه وجود اونها هم برای شما موهبتی به همراه داره و می خوان کاری کنند که شما یک پله در نردبان قدرت و عشق بالاتر برید و دیگه اینکه در چنین مواردی مشارطه کنید بلافاصله فرکانس احساساتتون رو بررسی کنین و ببینین چه جور احساسات منفی مثل خشم، ترس، کینه ، ناامیدی یا هر فرکانس منفی دیگری در شما وجود داره که باعث جذب این نسخه ی سختگیر این آدمها در زندگی شما شده است.( چون همون طور که در درس قبل بهتون گفتم هر آدمی می تونه نسخه های مختلفی از خودش نشون بده پس باید دید ما در روی چه فرکانس احساسی ای هستیم که این نسخه از اون فرد رو به خودمون جذب کرده ایم.)
8_ اصل مهم بعدی که درباره ی روابط باید بدونین اینه که قانون جذب مثل چسب عمل می کنه!یعنی وقتی هرچیزی را در مورد دیگری تحسین یا تقدیر کنی، همین ویژگیها را هم به خودت می چسبانی.اما وقتی در مورد فردی دیگر افکاری به ذهن یا زبان می آری، همان موارد منفی را به خودت می چسبانی و آنها را به داخل زندگیت داخل می کنی.
یعنی قانون جذب به احساسات تو واکنش نشون می ده.هر چی اهدا کنی همون رو دریافت می کنی.پس اگر برچسبی به هر فرد، وضعیت یا هر رویدادی در زندگی بزنی، در واقع انگار همان برچسب را به خودت زده ای و همان را دریافت می کنی!
خوب! بهتره از این خبر نترسین بلکه به عنوان یک خبر خوب و با شکوه بهش نگاه کنین! چون این خبر یعنی تو با گشتن به دنبال چیزهایی که در سایرین دوست داری، می توانی هر چیزی را که دوست داری و می خواهی به خودت بچسبانی و از صمیم قلب به آنها جواب بله بگویی! چون همان طور که قبلا" در درسهای قدرت یاد گرفتین دنیا مثل کاتالوگه.پس در روابطت با دیگران دقت کن.از هر چیزی که در دیگران خوشت می آد لذت ببر و توجه کن و از چیزهایی که خوشت نمی آد رو برگردون تا هیچ نوع احساسی به اونها نشون ندی.این راه متحول کردن دیگران هم هست.
9_ نکته ی مهم دیگه ای که درباره ی اصول قدرت در روابط باید بدونین اینه که شایعه پراکنی هم کار چسب رو انجام می ده! شایعه پراکنی در ظاهر بی ضرره اما می تونه باعث کلی موارد منفی در زندگی بشه.
شایعه پراکنی عشق اهدا نمی کنه بلکه منفی گرایی را عرضه می کنه و درست همین رو هم به آدم بر می گردونه! شایعه پراکنی برای فردی که در موردش حرف زده میشه مضر نیست! بلکه برای شایعه پراکن مضره!
اما شایعه پراکنی یعنی چی؟
وقتی تو با یکی از اعضای خانواده یا دوستی حرف می زنی و او در مورد حرف یا عمل منفی کسی دیگر برایت تعریف می کند در واقع در حال شایعه پراکنی است و منفی گرایی از خودش ساتع می کند! اگر به حرف او گوش بدهی تو هم منفی گرایی را عرضه می کنی چون تو موجودی احساسی هستی و نمی تونی موارد منفی را بشنوی بدون اینکه سریعا" احساست نزول پیدا کنه.
وقتی سر ناهار با همکارت حرف می زنی و هر دو در مورد فردی دیگه غیبت می کنید در واقع دارین شایعه پراکنی می کنین و از خودتون منفی گرایی ساتع می کنین!چون تو نمی تونی در مورد موضوعاتی منفی حرف بزنی یا بشنوی و در عین حال احساس خوبی داشته باشی!
(اینجا آدم می فهمه که چرا در شریعت اینقدر به دوری از بدگویی و غیبت توصیه شده است!)
بنابراین به قول راندا برن لازمه که حواسمون جمع باشه که در کار دیگران فضولی نکنیم، چون این کار به ضرر خودمان تمام می شود!
تمرین مهم _ حالا اگر در روابطی که با دیگران دارید، شایعاتی منفی در مورد خودتون و زندگیتون شنیدین چه کار باید بکنین؟!
اگر شایعاتی منفی را در مورد خودت و زندگیت نمی خواهی، بدون هر نوع احساسی از آنها رو گردان شو! می فهمم که این کار خیلی سختیه اما راه دیگه ای نیست! با این کار شما نه تنها در حق خودتون لطف می کنین بلکه در حق دیگرانی هم که متوجه ی تاثیر منفی شایعه پراکنی در زندگیشون نیستند، لطف می کنین!
تمرین مهم _ خیلی وقتها ما طبق عادت شروع به غیبت می کنیم و وسطش متوجه می شیم که داریم چه کار می کنیم.اگر متوجه شدی که میان حرف زدنهات داری شایعه پراکنی می کنی یا داری از بدی کسی می گی یا اصطلاحا" غیبت می کنی
یا حتی در روابطت در هنگام حرف زدن با کسی یک دفعه متوجه شدی که دیگری داره این کار رو می کنه و تو داری گوش می دی چه باید بکنی؟
در این مورد همان لحظه در وسط حرف از این کارها دست بکش و بگو : اما من خدا رو شکر می کنم که ........و این جمله را با موضوعی خوب در مورد فردی که برایش شایعه پراکنی می کردی، تمام کن!
این درس رو با جمله ی زیبای بودا که در این رابطه است به پایان می برم.بودا می گه:
" اگر انسانی با افکاری اهریمنی و زیانبار حرفی بزند، درد و رنج به دنبالش می آید.اگر گفتار و کردار فردی ناشی از افکاری ناب و خالص باشد، شادی او را دنبال می کند، درست مانند سایه ای که هرگز آدم را ول نمی کند! "
اصول قدرت درباره ی روابط هنوز به پایان نرسیده و انشاالله در جلسه ی بعد باز از نوشته های راندا برن در این باره برایتان خواهم نوشت.
خداوندا! کمکمان کن تا فکر، گفتار و کرداری ناب و خالص و خداگونه داشته باشیم! آمین!
کلاس جادوگری یک جادوگر(جلسه ی 125_ قسمت سوم از اصول قدرت درباره ی روابط!)
سلام و درود به همه ی شما همراهان خوبم.با آرزوی بهترینهای خداوند برای تک تکتون در ادامه ی درسهای قدرت از خانم "راندا برن" به سراغ بقیه ی اصول قدرت در روابط می ریم.
پیشنهاد می کنم ابتدا دو پست قبل رو بخونین و بعد در ادامه اش این پست رو بخونین.
تا اینجا 9 تا اصل درباره ی اینکه در روابطمون باید چه طور رفتار کنیم را با هم مرور کردیم.حالا به سراغ اصل 10 می ریم.
اصل 10 _ واکنش خودت است که انتخاب می کنه !
یعنی چی؟
یعنی زندگی، هر فرد یا موقعیتی را سر راه تو قرار می ده تا بتونی هر چیزی رو که دوست داری انتخاب کنی.وقتی در برابر هر چیزی واکنش نشون بدی واکنش تو توام با احساساته و وقتی این کار رو می کنی در واقع اون رو انتخاب کردی!
بنابراین خیلی مهمه که حواست به رفتارت باشه.اگه فردی حرفی زد یا کاری کرد که تو دلخور ، ناراحت یا عصبانی شدی نهایت سعیت رو بکن که فوری واکنش منفی نشون ندی.
اما اگر احساس می کنی که احساس منفی به درونت رخنه کرده، بهترین کار اینه که راهت رو بکشی و یکی دو دقیقه پی کارهایی بری که حالت بهتر بشه.مثل گوش دادن به موسیقی مورد علاقه ات، انجام کاری که دوستش داری.خصوصا" در این لحظه خیلی خوبه که به خصوصیات مورد علاقه ات در اون فرد فکر کنی.یعنی خصوصیاتی که در اون فرد که دلخورت کرده وجود داره و جزو خصوصیات مورد علاقه ی توئه.چون این هم آرومت می کنه و هم تاکید بر هر چیزی باعث ساخت بیشتر اون میشه.
اصل 11_ مواظب حوزه ی مغناطیسی خودت و دیگران باش!
هر احساسی باعث میشه که یک حوزه ی مغناطیسی در اطراف اون فرد به وجود بیاد.به حوزه های مغناطیسی دور افراد توجه کن!
حوزه ی شادی.حوزه ی عشق.لذت.شکرگزاری.اشتیاق. و حال و هوای خوب.
در ضمن حوزه های منفی هم وجود دارند مثل حوزه ی سرخوردگی.نفرت.عصبانیت و....
فردی که اطرافش رو حوزه ی مغناطیسی عصبانیت احاطه کرده، اصلا" حال و هوای خوبی نداره و اگر تو در حضور اون فرد باشی، به احتمال زیاد خشمش را سر تو خالی می کنه.البته قصدش این نبوده که به تو لطمه ای بزنه! اما واقعیت اینه که وقتی اون از حوزه ی عصبانیت به دنیا نگاه می کنه نمی تونه هیچ چیز خوبی رو ببینه.تنها چیزی که اون می تونه ببینه دیدن مواردیست که اون رو عصبانی تر می کنه و چون اون فقط عصبانیت رو می بینه به احتمال زیاد عصبانی تر میشه و این حالتش رو سر اولین فردی که می بینه خالی می کنه و غالبا" بر سر عزیزان.
اگر تو حال و هوایی معرکه داشته باشی، نیروی حوزه ی مغناطیسیت حفاظی ایجاد می کنه که هیچ نوع منفی گرایی نمی تونه در اون نفوذ کنه.پس اگه فردی با موردی منفی تو رو هدف قرار داد باید بدونی که حال و هوایت سیر نزولی داشته چون حالت منفی اون به حوزه ی احساسی تو رخنه کرده.اگه چنین اتفاقی افتاد فقط باید یک کار انجام بدی و اون اینه که مودبانه بهانه ای پیدا کنی و راهت رو بکشی و بری تا اینکه بتونی حال و هوای خوب خودت رو برگردونی.
چون وقتی که دو تا حوزه ی منفی با هم ارتباط برقرار می کنند، با سرعتی بی حد تکثیر می شن و هیچ سود و فایده ای از اون حاصل نمیشه.
وقتی حوزه ی مغناطیسی شادی اطراف کسی را احاطه می کنه تو از اون طرف اتاق می تونی حال و هوای شاد اون رو احساس کنی.حوزه ی شادی و سرور به قدری مغناطیسی است که همه چیز و همه کس به سمت اون جذب می شن!
هر چقدر بیشتر عشق و احساس خوب عرضه کنی حوزه ی تو بیشتر مغناطیسی میشه و گسترش پیدا می کنه و هر کس و هر چیزی را که دوست داری به سمت تو می کشونه.تصورش رو بکن!
اصل 12_هرچه به دیگری بدهی، عین همان گیرت می آید!
تو هر روز فرصت داری که از طریق احساسات خوب به افراد عشق اهدا کنی.وقتی شاد باشی تضمین تو در اینه که به هر کسی که با تو در ارتباط باشه، حال و هوای مثبت و عشق اهدا کنی.وقتی به کسی عشق بدی، همان عشق به سمت خودت برمی گرده اما از راههایی عظیم تر.وقتی تو به فردی دیگه عشق بدی ،و عشق تو نسبت به اون آدم اینقدر مثبت باشه که اون هم بتونه عشقش رو نثار کس دیگه ای بکنه صرف نظر از اینکه چند نفر به گونه ای مثبت تحت تاثیر قرار می گیرند و عشق تو تا چه فاصله ای می ره تمام این عشقها به سمت خودت بر می گرده.نه تنها عشقی که به اون نفر اول دادی بلکه عشق تمام افرادی هم که به همان نسبت تحت تاثیر عشق قرار گرفته اند، به سوی خودت برمی گرده! و عشقی که به سمت تو برمی گرده ، به شکل شرایط ، افراد و رویدادهایی مثبت در زندگیت حضور پیدا می کنه.
از طرف دیگه عکسش هم صادقه.یعنی اگر در فردی تاثیر منفی بگذاری و اونقدر باشه که اون هم تحت تاثیر حرکت تو به گونه ای منفی در فردی دیگه تاثیر بگذاره ، کل منفی گرایی را به سمت خودت جذب می کنی! تو اون رو به شکل هر وضعیت منفی در پول، حرفه، سلامتی، و ارتباطاتت دریافت می کنی!
وقتی تو احساس ذوق و شوق ، شادی و سرزندگی می کنی ، این احساسات خوب در هر کسی که با تو در ارتباطه ، تاثیر می گذاره.حتی اگر تو برخوردی کوتاه با فردی در فروشگاه، اتوبوس یا آسانسور داشته باشی، وقتی حال و هوای خوب تو در فردی که سرراهت قرار می گیره موثر باشه، تاثیر اون در زندگی خودت هم بسیار مهم میشه.پس حواست رو جمع کن! چه تولید می کنی و چه دریافت خواهی کرد!
اصل 13_ برای تغییر دادن هر چیز بدی در روابط،در درجه ی اول راه حل این نیست که که در تلاش جهت تغییر وضعیت به دنبال عاملی بیرونی باشی.بهترین و راحت ترین راه اینه که تو حال و هوای خودت رو تغییر بدی تا وضعیت بیرونی هم تغییر کنه!
اصل 14 _ عشق ، راه حل هر ارتباطیست!
یعنی تو هرگز نمی تونی با حالتی منفی ، رابطه ای را بهبود بدی.برای ارتباطاتت از روند خلق استفاده کن و عشق بده تا همون رو دریافت کنی.برای ارتباطات خودت از کلیدهای دستیابی به قدرت استفاده کن.به چیزهایی که دوست داری توجه کن.ازآنها فهرست تهیه کن.در مورد اونها حرف بزن.از چیزهایی که موزرد علاقه ات نیست ، رو گردان شو.رابطه ای تمام عیار را مجسم کن.آن را در بالاترین سطحی که می تونی به ذهن بیار.با تمام وجود داشتن آن را احساس کن.اگر متوجه شدی که داشتن احساس خوب در مورد ارتباطت برات مشکله در این صورت همه چیز دور و برت را دوست بدار و صرفا" از تمام موارد منفی در روابط دست بردار!
عشق خیلی کارها می تونه برایت انجام بده.تنها کار لازم اینه که با حال و هوایی خوب، عشق اهدا کنی.در این صورت هر نوع مورد منفی در روابطت از بین می ره.وقتی در رابطه ای با موردی منفی روبرو شدی، راه حل آن همیشه عشقه! تو نمی دونی چطور چنین معجزه ای رخ می ده اما این اگر در حال و هوای خوب بمونی و عشق اهدا کنی، حتما" چنین چیزی رخ می ده!
و در پایان اصول قدرت درباره ی روابط این رو به خاطر بسپار:
پیام حضرت محمد (ص)، حضرت مسیح، بودا، لائوتسه و تمام افراد بزرگ و برجسته ؛ به صورت رسا و واضح اینه :عشق!
در اینجا اصول قدرت درباره ی روابط به پایان رسید .انشاالله در پست بعدی درباره ی اصول قدرت درموردسلامتی صحبت خواهیم کرد.
خدایا! هدایتمان کن تا همه ی روابطمان را با جادوی عشق برکت ببخشیم! آمین!
کلاس جادوگری یک جادوگر(جلسه 126_ اصول قدرت درباره ی سلامتی!)
سلام و درود به همه ی دوستان خوبم.اول از همه عذرخواهی می کنم به خاطر دیر اومدن.که علتش چند روزقطع بودن تلفن به خاطر کابل برگردون و نداشتن اینترنت و در کنار اون مسئله ای که برای سایت پیش اومده و نمیشه توش مطلب گذاشت، بود.( و انشاالله به زودی درست میشه)
در ادامه ی درسهای قدرت عشق از خانم راندا برن به سراغ جمع بندی اصول قدرت درباره ی سلامتی می ریم.
"بقراط" حکیم یونانی و پدر طب غرب گفته : " نیروهای طبیعی درونمان، شفابخش واقعی بیماری هستند!"
راندا برن می گه :
اول باید بدونیم سلامتی یعنی چی؟ سلامتی به این معنی نیست که مریض نیستی! مفهوم سلامتی بالاتر از اینه! اگه احساس کنی که نه خوبی و نه بد، یا اصلا" احساسی نداشته باشی، تو سالم نیستی!
سالم بودن مشابه همون احساسیه که کودکان دارند.کودکان هر روز سرشار از انرژی هستند.سبکبال و انعطاف پذیرند.شاد هستند و خالی از هر گونه نگرانی و فشار عصبی.هر شب آروم می خوابند و شاداب از خواب بیدار می شن، انگار بدنی جدید دارند.در مورد هر روز تازه ای احساس شور و شوق دارند.این همو ن احساسیه که شما هم در کودکی داشته اید و در واقع الان هم باید همین احساس رو داشته باشین!اما ندارین! درسته؟!باید بدونین که هر آنچه که دلتون بخواهد به شما تعلق دارد که شامل سلامتی کامل هم میشه.اما شما باید راه رو برای دریافت اون باز کنین!
حضرت سلیمان فرموده : انسان هر اندیشه ای که در ذهن داشته باشد، به همان تبدیل می شود!
اما معنی واقعی جمله ی حضرت سلیمان چیه؟! یعنی همان چیزی که واقعی بودنش را باور داری همان انجام میشه!
باور یعنی تو تصمیم خودت را گرفته ای، قضاوتت رو در ذهنت کردی و در ذهنت رو بستی و کلیدش را هم دور انداخته ای!جای هیچ مذاکره ای هم باقی نمونده!خواه باورت به تو لطمه بزنه و خواه کمکت کنه، فرقی نمی کنه! هر باوری که داشته باشی قانون جذب اعلام می کنه که تو باید دوباره اون رو دریافت کنی!
یعنی اگه می گی : " من خیلی زود سرما می خورم! " یا " وزن کم کردن برام سخته! "یا " معده ی من حساسه! " یا هر چیز دیگه و این برای تو یک باوره دقیقا" همون اتفاق برای تو می افته!اگه فکر می کنی با بالارفتن سنت انواع بیماری به سراغت می آد این باور رو ایجاد خواهی کرد!
در انجیل (3:25) ْآمده :"
از هر آنچه بترسم ، همان سرم می آید و از هر چه دلهره داشتم، برایم اتفاق افتاد!
شاید کلمه ی " دارو نما" رو شنیده باشین! تاثیر دارونما در طب اثباتی بر قدرت باوره.در این باره آزمایشاتی انجام شده.گروهی از بیماران تحت مداوای واقعی قرار گرفتند و به اونها قرص واقعی داده شد و به دسته ای دیگه یک دارونما ( یعنی چیزی مثل قرص شکر که هیچ اثر طبی ای نداشت!) .با این حال بیشتر افرادی که دارونما خورده بودندنشانه های بیماریشون کم شد یا کامل از بین رفت! چون فکر می کردند و باور داشتند که قرص واقعی به اونها داده شده و بنابراین قدرت باور اونها باعث درمانشون شد!
نتیجه گیری مهم :
هر آنچه را که با باور یا احساساتی قوی به طور مداوم به جسم خودت بدهی، حتما" همان را در جسمت دریافت می کنی! وقتی حال و هوایی خوب داشته باشی، عشق اهدا می کنی و از طریق جسمت، به گونه ای مبهوت کننده نیرویی لبریز از سلامتی دریافت می کنی.وقتی حال و هوایی بد داشته باشی،تنش باعث میشه که عصبها و سلولها منقبض بشه، تولید مهم مواد شیمیایی در بدنت تغییر کنه، مجراهای خونی ( مویرگ و شاهرگ و سیاهرگ) تو منقبض بشه و تنفست کوتاه و منقطع بشه، که همه ی اینها به کاهش نیروی سلامتی در اندام و کل بدنت منجر میشه.
بنابراین ما برای بیماری یک تعریف مهم خواهیم داشت .
تعریف بیماری:
بیماری صرفا" ناشی از این است که جسم تو به مدتی طولانی به دلیل احساسات منفی مانند فشار عصبی، نگرانی و ترس، آسوده و راحت نبوده.
حالا برای اینکه بفهمین چه طور با استفاده از اصول قدرت می تونیم به سلامتی برسیم ابتدا باید درباره ی دنیای درون جسمتون بیشتر بدونین.در این باره کمی براتون می نویسم.
دنیای درون جسم ما:
در جسم ما یک دنیای تمام و عیار وجود داره.تمام سلولهای بدن تو فقط به منظوری منحصر به فرد، یعنی دادن حیات به تو، با یکدیگر کار می کنند.تعدادی از سلولها، سردسته ی بخش ها یا اندامهای بخصوصی هستند و آنها تمام سلولهای در حال کار را در منطقه ی خود کنترل و سرپرستی می کنند، مثل قلب، مغز، کبد، کلیه ها، شش ها.
تمام سلولهای در حال کار یک اندام،همان اندام را کنترل و سرپرستی می کنند تا اون اندام بتونه وظیفه اش را درست انجام بده.
سلولهای پاسدار در مسیری در حدود ده هزار کیلومتر در مجاری خونی بدن تو در حال حرکتند تا ساماندهی و نظم و آرامش را حفظ کنند.
وقتی اختلالی ایجاد میشه، مثل خراشیدگی پوست، سلولهای پاسدار فوری اعلام خطر می کنند. و تیم ترمیمی مناسب با عجله به اون ناحیه می ره.برای خراشیدگی اولین گروه حاضر در صحنه، تیم لخته کننده ی خونه که برای متوقف کردن خونریزی فعالیت می کنند. بعد از اینکه کارشون تمام شد، تیمهای بافتی و پوستی سر می رسند تا کار ترمیم آن ناحیه را انجام بدهند و بافت را مرمت و پوست را مسدود کنند.
اگر مزاحمی وارد بدنت بشه مانند باکتری یا ویروس، سلولهای حافظه بی درنگ عکسی فوری از اون مزاحم می گیرند و این نقش با مدارک اونها بررسی میشه تا ببینند آیا این مورد با مزاحمان قبلی یکی هست یا نه.اگر نظیر اون بود، سلولهای حافظه بی درنگ تیم مربوط را مطلع می کنند تا مزاحم را نابود کند.اگر همانند نبود، سلولهای حافظه پرونده ای جدید در مورد مزاحم باز می کنند و تمام سیستم یورشی برای نابودی و تخریب مزاحم احضار می شوند.هر یک از تیمهای یورشی،که در نابودی مزاحم موفق بود، سلولهای حافظه آن را در بایگانی ضبط می کنند. برای اینکه اگر در زمانی دیگه اون مزاحم برگشت، سلولهای حافظه بدانند که با چه چیزی طرف هستند و دقیقا" چه معامله ای باید بکنند!
به هر دلیلی اگر سلول بدن تو تغییر رفتار بدهد، و از کار کردن به نفع بدنت دست بکشد،سلولهای پاسدار به تیم نجات علامت می دهند که برای مرمت سلولی عجله کنند.اگر سلول برای مرمت به مواد شیمیایی به خصوصی نیاز داشته باشه، در همان داروخانه ی طبیعی درون بدنمان پیدا میشه! در واقع داروخانه ای تمام عیار در بدن ما فعالیت می کنه که می تونه هر نوع موارد شیمیایی شفابخش را که شرکت داروسازی قادر به تولید اونه، ایجاد کنه!
تمام سلولها، در کل حیاتشون، باید به صورت تیمی، بیست و چهار ساعت در روز و هفت روز هفته را کار کنند.هدف منحصر به فرد اونها، حفظ حیات و سلامتی ماست! تو در حدود یکصد تریلون سلول در بدنت داری که این تعداد سلول بی وقفه فعالیت می کنندتا به تو حیات بدهند!تمام یکصد تریلون سلول تحت فرمان امر تو هستند، و تو هستی که به آنها دستور می دهی و با افکار ، احساسات و باورهایت آنها را راهنمایی می کنی.
(با وجود اینکه این نکته به درس ما در اینجا مربوط نمیشه اما لازم می دونم یادتون بندازم که عظمت و شگفت انگیزی این جسم نشانگر عظمت خالق ماست! و چقدر خنده دار و مضحکه حرف کسانی که فکر می کنند این همه نظم می تونه بدون وجود خالق و خودبه خود ایجاد شده باشه! و چقدر خنده داره فکر ما وقتی فکر می کنیم خدایی با این عظمت ما رو فراموش کرده و کمکمون نمی کنه! ! !)