بچه ها صبحی مادرشوهر پدرشوهرم اومدن خونه ما گفت بیا بریم ،من بچم و و برداشتم رفتم تو ماشین . گفتن اومدن از کمپ ببرنش. دلم آشوبه از صبح .چه حالی داشته شوهرم بردنش. پدر شوهرمم گیر داده نمیزارم تنها بمونی خونتون .نمیدونم چطور برخورد کنم . پوررو فکر کرده صاحب اختیاره تصمیم میگیره الان خونه پدرشوهرم ایناییم
چطوری نمونم وقتی از خودش قفل اورده زده در خونه ما و کلید ندارم حالا شب که میگم میخوام برم خونه ام فقط به دعا ی شما ها احتیاج دارم تاپیک زدم دعا کنید برام. بزاره برم. دعا کنید خسته ام اصلا حوصله هیچ کدومشون و ندارم